زهرا زنی که شوهرم شد (۱)
دبیرستان بودم توی کوچه فوتبال بازی میکردیم من زیاد بیرون نمیومدم چون بچه مثبت بودم و درسخون ولی زیاد جق میزد چند باری هم رو لباس با بقیه پسرای فامیل همو مالیده بودیم به بهونه کشتی
اغلب فوتبال بازی میکردیم تو کوچه و با بچه های محل خودمون
بچه های یه محل بالاتر اومده بودن باهامون بازی کنن
اونا منو از مدرسه میشناختن و یکیش همکلاسیم بود
نگو اینا نقشه کشیدن که به بهونه فوتبال هرجور شده بکنن منو
چند شب به همین منوال گذشت
دیگه بعد فوتبال یکم میشستیم تو کوچه
کم کم دوست شدیم
عصر بعد فوتبال حسین بهم گفت فردا پلی استیشنم میارم خونتون بازی کنیم منم از خدا خواسته قبول کردم
فرداش کلی بهم خوش گذشت
پس فردا حسین گفت تو بیا خونه ما منم یه بره از همه جا بی خبر رفتم خونشون نمیدونستم کسی خونشون نیست
بعد یکم که بازی کردیم یهو علی و محمدم اومدن و یه چند دستم با اونا بازی کردیم بعد محمد گفت حسین فیلم پورن بزار برامون نیما مشکلی هس بخوایم پورن ببینیم من ترسیده بودم از وقتی اومده بودن ولی چون هم حسین هم سن خودم بود و هم محمد و علی کوچیکتر از من بودن خجالت میکشیدم نشون بدم که ترسیدم
گفتم نه من دوست ندارم
حسین گفت پس هیچی
محمد و علی شروع کردن به التماس من گفتم پس من میرم حسین گفت باید همه موافق باشن
من گفتم اصن میخوام برم دیگه یکمم دیرم شده الاناس که مامانم نگرانم میشه
حسین گفت نیما دیگه اینقدر لوس نشو بابا تا یه ماه دیگه خونه خالی نمیشه هر لحظه هم ممکنه مامان بابام بیان تا نیم ساعت دیگه صد در صد رسیدن بزار با هم ببینیم
بعد مامان بابا اومدن من بگم نیما داشت درسمون میداد تو باشی من خیالم راحته
مامان حسین با مامان من دوست شده بود و تو انجمن اولیا میشناختیش منم از این بابت میشناخت و هم چون بچه زرنگ بودم وجایزه برده بودم تو مراسم و
خلاصه من کس خل قبول کردم چون گفتم الانا میان خونه و اتفاقی نمیفته
دیگه باهم نشستیم فیلم نگاه کردن
بعد ده دقیقه واقعا شق کردم محمد و علی گفتن وای کاشکی جنده ای چیزی بلد بودیم میاوردیم میکردیم
بعد علی گفت بابا جنده نخواستیم یه پسر هم گیرمون بیادم راضی هستیم
علی گفت نیما تو کسی نمیشناسی
گفتم نه
حسین گفت من یه پسره میشناسم ولی باید همه بکنن الانم وقت نیست وگرنه میاوردم میکردیم باهم
الکی بحث کردن میکردن از این کس شعرا
محمد کیرش انداخت بیرون گفت یکی برا من جق بزنه وگرنه همتون میکنم
بعد علی کیرش با دست گرفت گفت میخوای هرکی برا بغل دستیش جق بزنه
محمد گفت اینجوری نیما برا حسین جق میزنه حسینم برا نیما
قبول نیست من نیما رو میخوام
علیم گفت گوه نخور اگه اینجوری منم نیمارو میخوام
حسین گفت من آوردمش
نیما مال خودم
من همینجور قفل بودم گفتم بچه ها من دیگه برم
که حسین اومد واز پشت منو بغل کرد
اون دوتام اومدن کمکش تا بخودم اومدم تا زیر دست و پاشونم
من ایقد قفل بودم و ترسیده بودم که حتی اگه میتونستم پاهام باهام یاری نمی کرد برا فرار که یهو افتادم به التماس
ولی فایده نداشت
حسین اومد روم و اون دوتا هم دستو پاهام گرفتن من شروع کردم به داد زدن که دو سه تا زد تو گوشم و دهنم گرفت
اگه مثل آدم باشی لاپا میکنیمت ولی اگه بخوای اذیت کنی و داد بزنی دست و پات میبندیم کل بچه های محل میاریم بکننت
من هم ترسیدم ولی بازم داد زدم که یکیشون یه روسری اورد و باهاش دهنم بست
دستمم از پشت بستن
و تقلا کردنم به هیچ جا نرسید
چون قدی و وزنی از همه کوچکتر بودم
یه تشک پهن کردن و گذاشتنم رو تشک
لخت لختم کردن
و بدون معطلی به شکم خوابوندنم
من سرم پایین بود و فقط دیگه گریه میکردم
حسین اول رفت پشت سرم و شروع کرد با انگشت ور رفتن با سوراخ کونم که کلا سوز میداد و درد میکرد کم کم دو انگشتش کرد
بعد روغن یا وازلین بود یا کرم هرچی بود یه چی روغنی ریخت رو سوراخم یکمیبا انگشت داد تو و بعد کیرشو کم کم حل داد توی کونم
و کامل خوابید روم
اون دوتام رو بروم کیرشون میمالیدن
حسین کیرش دراورد دوباره تا ته میکرد و هربار دردش بیشتر میشد
علی گفت نوبتی بکنیم یا باهم بکنیم
حسین
خودم آوردمش اول من عروسش باید بکنم بعد شما هر کاری خواستین بکنین
دراورد و یه تف انداخت رو سوراخم گفت این روغنا الکین
واقعا هم بهتر بود دردم کمتر شد
حسین شروع کرد تلمبه زدن
شاید به دقیقه نرسید که ابش اومد
و همه آبش تو کونم خالی کرد
نبض زدناش رو حس میکردم
بعد محمد اومد اونم چندتا تقه زد و آبش ریخت تو کونم
و آخر علی
علی از همه کیرش بزرگتر بود با اینکه جا باز کرده بودم ولی می خواستم از زیرش در برم ولی نمی تونستم
چند بار کیرش در اورد و می کرد تو میگفت نباید زود ابم بیاد حیفه
تا نصفه میکرد و در میاورد
سرش میکرد تو درمی آورد
نمیزاشت زیاد بمونه که یهو تا ته کیرش کرد توم و روم خوابید همه ابش ریخت تو کونم
بعد علی گفت حسین اون فیلمه رو بزار میخوام با اون فیلمه بکنم
من دیگه نه اشکی میریختم و نه تقلایی می کردم
توی دو سه ساعت فک کنم نفری سه بار منو کردن دفعه دوم علی که نوبتش شد شروع کرد با کیرم بازی کردن و گوشم خوردن
کیرش گذاشت لای پام و همینجور گوشم می خورد و با کیر خوابیدم بازی می کرد تا کم کم یه تکونی خورد
برم گردون و سینه هام رو خورد و ایقد با کیرم و گوش و سینه هام بازی کرد
و هی میگفت قول میدیم به هیشکی نگیم و همین یباره دیگه کاریت نداریم
پس بهتره خودتم ازش لذت ببری
یه جورایی با حرفاش اروم شدم و کم کم کیرم شروع مرد به شق شدن کرد
گفت دهنت باز می کنم دستتم باز میکنم اذیت کردی بقیه دوستامونم میاریم بکننت
من دیگه رام رامشون بودم
علی شروع کرد به لب گرفتن ازم و همونجور کیرم میمالوند
جوری لبام خورد و گوش گردنم خورد که نفهمیدم چرا کیرم شق شد
بعد بلندم کرد به حسین که رو مبل بود گفت پاشو از پشت بزار لا پاش و خودشم لبم می خورد و سینمو می چلوند
سینه نداشتم ولی خوشم میومد
دوباره درازم کرد و کیرش رو رو سوراخم عقب جلو میکرد بعد اروم تا ته کرد توم روم دراز کشید و سرمو یوری کرد و شروع کرد لب و گوشامو خورد ولی تلمبه نمیزد
بعد گفت بگو بکن منو
هیچی نمیگفتم
گف بگو دوس دارم کیرتو
بکن منو وگرنه بچه های خیابون میارم.
از این به بعد هرچی بگم و انجام ندی به خدا قسم بچه هارو میارم.
منم گفتم بکن منو
گف بگو کیر کلفتت دوس دارم
منم هرچی میگفت تکرار میکردم
گفت کیرمو دوست داری
اره کیرت دوس دارم
گفت آفرین الان داری کونی خوبی میشی
بعد گف از این به بعد اسمت میزاریم معصومه
حس می کنم کون خواهرت همینجوریه
و چند تا تلمبه زد و آبش ریخت تو کونم
منم کیرم شق شق بود دوس داشتم جق بزنم ولی بدم میومد بفهمن خوشم اومده
حسین اومد یه بالشت گذاشت زیر کمرم و از روبرو شروع کرد کردن
و کیرمو موقع کردن میمالید قبل اینکه ابش بیاد ابم اومد و همشون خندیدن گفتن این دیگه کونی خودمون شد
بعد حسین ابش ریخت تو کونم و گفت دیدین گفتم نیمارو زن خودم میکنم
خلاصه اون روز تموم د و من با کونی گشاد برگشتم خونه و بعد موقع رفتن چند عکس و فیلم نشونم دادن که هر وقت گفتیم باید بیاد
بعد اون تا وقتی دانشگاه قبول شدم حدود دو سال همینجور سرویس میدادم بهشون
خلاصه جوری کونی شدم که چن بارش حسین که خونه نداشت میگفت بریم یه جاهایی که خطری بود مثل دستشویی پارک
من از این موضوع استفاد کردم و گفتم هروقت خونمون خالی شد میگم بیای ولی به علی و محمد نگی
اینجوری شد که دیگه من هر وقت اوبم میزد بالا میگفتم حسین بیاد خونمون
حتی چند بار خواهرم خونه بود ولی مادرم برای یکی دو ساعت نبود و زنگ میزدم تا بیاد
اونم خواهرم دیده بود و تا میکرد میگفت این کون تو نیست که میکنم
کون خواهرته
یبار مجبورم کرد لباس های خواهرم تنم بکنم و براش رژ و کرم بزنم
یادمه جوری منو کرد انکار دفعه اولش بود و ایقد خشن منو کرد ک اب هردومون با هم اومد و کم کم فانتزیش همین شد
دیگه من همیشه لباس خواهر می پوشیدم و بهش می دادم
یبار صبح اومده بود خونمون و خواهرمم خواب بود
مادرم برا خرید بیرون
اسپری زد تا آبش دیر بیاد و از عمد با سر و صدا منو می کرد
چند بار التماس کردم یواش
ولی فایده نداشت
بعد رفتن حسین خواهرم اومد و زد تو گوشم گفت خاک توسرت.
خواهرم دانشجو بود و چهار سال ازم بزرگتر بود
یکم بعد اومد پیشم گفت از کی اینجوری شدی و چرا و و
منم سیر تا پیاز رو گفتم چون چاره ای نداشتم
مثل اینکه وسطاش اومده بود دم در و موقعی حسین بهم فحش می داده و تلمبه می زد میشنید
و یه کمیش از بالای در اتاق دیده بوده
گفت با بابا صحبت می کنم از این محل بریم یجا نزدیک دانشگاه کرایه کنیم
خلاصه قبول نکردن ولی بعد شیش ماه دانشگاه قبول شدم و رفتم ولی توی اون مدت چند بار دیگه هم حسین اومد و اینبار معصومه خواهرمم میدونست و پر رو تر شده بود هر بار سوالاش سکسی تر و عجیب تر میشد
میگفت خودتم دوسداری بهش بدی یا فقط مجبوری
این سوالا و تحقیر شدنا اینقدر تحریکم میکرد که دوسداشتم همونجا جلو خواهرم به حسین بدم
من هم راستشو میگفتم چون شهوتی میشدم
میگفتم اوایل نه ولی الان بعضی وقتی اگه ندم عصبی میشم دست خودم نیست
یه شب معصومه بهم گفت فردا دوس پسرم میاد خونه تو در اتاقت ببند و بیرون نیا
من گفتم کسی نیست
گفتم باشه
فردا اون به دوس پسرش داد و جوری داد میزد که انگار خوشش میومد من بشنفم
بعد رفتن دوسپسرش ازش سوال کردم که دوسپسرته یا دوسش داری و قرار بیاد خواستگاریت؟
معصومه…نه دوس پسرمه
من …فک کنم از حسین بهتر می کنه
زد پس کلم گف پر رو نشو کونی
گفتم صدات خونه رو پر کرده بود
خوب حتما خوب میکنتت
خندید گفت اره خیلی خوب بود من قبلا میرفتم خونه دانشجویی پیشش دوستاش خونه بودن مجبور بودم صدام خفه کنم
گفتم چرا
چون اینجوری منم مثل تو گروپ می کردن
فرداش به حسین گفتم بیاد خونه
معمولا کارای اداری پدرم رو مامانم صبح ها پیگیری میکرد
بابام کارمند بود و عصر ها هم تو بنگاه املاک بود
مادرم یه سری پیگیری ها و این داستاناش رو انجام میداد من به حسین نگفتم اینو ولی زیاد پیش میومد
شب که به معصومه گفتم فردا حسین میاد
گفت تو که همین پریروز زیرش خوابیدی کونی بازم می خوای بدی
گفتم تقصیر خودته
اینقدر داد زدی اوبم زد بالا
بعد گفتم میشه توهم اتاقت قفل کنی که بگم نیستی
فردا حسین که اومد لباسای خواهرم پوشیدم
یه لباس سکسی داشت که برا دوس پسرش می پوشید اونو ازش گرفتم
خودش بهم داد
مطمئنم اونم مث من از دادن من تحریک می شد
حسین ایقد کیف کرد گفت کاش میشد خواهرت رو هم بکنم
گفتم میخوای موقعی منو میکنی بهم بگی معصومه
بعد یکم مالیدن و لب خوردن
بهش گفتم بریم تو حال منو بکن
اونم استقبال کرد
گفتم پس خودت جارو اونجا بنداز
نمی دونم چرا دوست داشتم خواهرم ببینه چطور منو می کنه ولی شهوتم دو چندان می کرد
یکم اسپری زدم به کیرش
گف حسابی اوبت زده بالا کونی
اره عزیزم.
منو داگی کرد
کیرش گذاشت رو سوراخم گفت بگو چی می خوای
کیر می خوام
کم کم میداد تو و در میاورد
چندبار این کار کرد تا کونم آب انداخت
و شروع کرد به تلمبه زدن
داد میزد معصومه جون کیرمو دوست داری
اره عزیزم
کیرت دوس دارم
کیر کلفتت دوس دارم
دوس دارم جرم بدی
به مدت نیم ساعت تو همه پوزیشنا منو کرد و من
تا خواست ابش بیاد گفت شروع کن به جق زدن
الان میام
چندتا تقه محکم زد
ابش ریخت توکونم منم پشت سرش کیرمو مالیدم تا ابم اومد
بعد رفتنش
خواهرم گفت چه کیری داشت از مال امیر بزرگتر
گفتم ببخشید مجبورم کرد بیام تو حال
گفت اشکال نداره
و رفت حموم
موقع دراومد
معصومه
فک کنم منم باید به امیر بگم فردا بیاد و زد زیر خنده
خندیدم گفتم یعنی حموم فایده نداشت که امیر بیاد
زد پس کلم گفت پررو من جقی نیستم اب سرد ریختم رو خودم
بعد گفت نیما راستش بگو دوست داری جلو من سکس کنی
گفتم اره
گفت منم دوس دارم جلو تو سکس کنم
گفتم تنها راهش اینه امیر منو بکنه وگرنه حسین تو رو بکنه بعد شر میشه بقیه محل میفهمن
شب معصومه بهم پیام داد که فردا برات سورپرایز دارم
همینکه خوندمش شق کردم
صبح زود پاشدم تا ده مامان خونه بود
معصومه یه ربع قبلش بیدار شد
می خواستم سر صحبت باز کنم الکی گفتم برم اتاق در رو ببندم
گف نه وایسا
بعد زنگ زد به دوستش سحر
گفت سحر یه دوس پسر داره مثل تو بیغیرت کونیه
سحر با دیلدو گاهی وقتی میکنتش
قرار سحر بیاد تو رو بکنه
رفتم حموم خودم شستم و تو توالت خالی کردم
بعد پیام دادم من چیکار کنم تو اتاقم بمونن اون میاد یا من بیام
گفت بزا بیاد اول کونی بعد به فکر دادن باش
خلاصه سحر اومد بعد یه ربع در اتاق من رو زد به !!اقا نیما
سحر یه تیپ لی داشت با یه تاپ سیاه
لاغر بود
همین بهم رسید یه دون زد تو گوشم گفت گم شو زیر پام انگشتام ببوس
بدون هیچ حرفی خم شدم
خواستم ببوسم
گفت اول اجازه بگیر کونی
فهمیدی
منم بی اختیار گفتم چشم ارباب
اجازه هست انگشتاتون ببوسم
خم شدم و یکی یکی می بوسیدم پاهاش
که در اتاق باز شد
معصومه اومد نشست رو صندلی
بعد سحر گفت گم شو رو تخت لباسات در بیار
من یه چشمم به سحر یه چشمم به معصومه با کیر شق شده لخت شدم
گف بخواب رو تشک یه بالشتم بزار زیر شکمت
با دستت لمبه هات بازکن
همینجور بمون تا بیام
منم کون لخت روبرو معصومه منتظر بودم که سحر بیاد
که دست یکی رو رو لمبه هام حس میکردم فک میکردم سحره ولی صدایی نمیومد .
یهو صدا معصومه اومد گفت وازلینت کجاست تا برات بزنم سحر جرت میده اینجوری که
تو کشو اونوری
انگشت معصومه که رفت تو کونم بی اختیار گفتم اه
معصومه گفت جووون عزیزم
و کم کم تندش کرد
انقدر حشری بودم که حس کردم الان است ابم میاد
یه انگشت شد دو انگشت و تند تند می زد
بعد تکون خوردن تخت با صدا سحر قاطی شد فهمیدم اومده
بی هیچ حرفی کیر مصنوعی رو گذاشت در سوراخم و هلش داد تو
معصومه گفت لعنتی داداشم رو اروم بکن
سحر
تورو جر بدم یا معصومه رو
هیچ کدوم
سحر افتاد روم
کیر مصنوعیه یکم بزرگتر از کیر حسین بود کلفتیش ولی درازیش دو برابر بود
حس کردم تا زیر نافم رفت
و شروع کرد کمر زدن
جوری بی رحم میکرد که اخ اوخش بلند شد
سحر روم خوابید و کیرمو گرفت تو دستش دوسه تا تلمبه سفت زد و کیرمو بالا پایین کرد
یهو آبم اومد
سحر متوجه شد ولی ادامه داد
هیچ وقت اینجوری خالی نشده بودم
که دیدم معصومه کنارم دراز کشید
سحر بلند شد رفت روی رونای معصومه
بعد با آبی که تو دستاش بود ریخت رو سوراخ معصومه
و انگشتش کرد تو
به معصومه گفت با آب داداشت دارم بازت میکنم جنده
شاید یک دقیقه نگذشته بود که دوباره کیرم شروع کرد ب شق شدن
دیلدو فرستاد تو کون معصومه
و گفت داگی شو
من همونجوری داشتم نیگا می کردم و کیرم می مالیدم
سحر
رو کمر دراز بکش
بعد معصومه رو داگی کرد
گفت تا من کونش می کنم تو دهنت بزار رو چوچولش و لیسش بزن شروع کردم به لیس زدن و سحرم به تلمبه زدن تو کون معصومه
داد معصومه رفت رو هوا ایقد لیسش زدم که معصوم کیرمو تا بیخ گذاشت دهنش و شروع کرد ساک زدن برام پنج دقیقه همینجوری تلمبه زد که اب معصومه پاشید رو صورتم و کیر شق شدمو ول کرد
سحر اومد نشست رو صورتم
و سوراخ کیرش رو گذاشت تو دهنم
معصومه دیلدو رو از سحر گرفت و شروع کرد تلمبه زدن تو کون سحر
کوسش رو به سختی لیس می زدم
سحر هم کیرم تا ته میکرد تو دهنش و سفت ساک میزد
حیف این کونی با این کیر گندش
زیاد ساک نزد برام که ابم اومد و همه رو قورت داد بعد برم گردوند و با اب خودم لبام میخورد
تا ارضا شد
اینقد صحنه ساک زدنش تو ذهنم موند که هفته بعد
که رفتم پیش بچه ها
موقعی محمد داشت داگیمنو میکرد به حسین گفتم کیرت بیار ساک بزنم
جوری براش ساک زدم که ابش تو دهنم اومد و همه آبشو خوردم
علی و محمدم نوبتی کونم گذاشتن ولی گفتم باید بشوری اینجوری نمی خورم
او نام بیخیال شدن و نوبتی ابشونو تو کونم خالی کرد
بعد قبول شدنم توی دانشگاه آزاد تهران چن ماه اول بدون سکس داشت نابودم می کرد
زهرا فروشنده یه بوتیک بود که همون ماه اول که باهاش اشنا شدم سکس کردیم
بعد یه سال که رابطه داشتیم من فقط اونو میکردم و براش میخوردم عاشق کوس لیسیم بود ولی اوب بودنم رو بهش نگفتم
فقط گاهی با یکی تو چت یا خیابون اشنا میشدم برا یه مدت بهش می دادم
زهرا متوجه بی غیرت بودنم شده بود چون چند بار تو پارتیا مالیده بودنش و من هیچی نمیگفتم
اون چهار سال دانشگاه فقط با زهرا بودم
یبار تو پارتی مست مست بودیم وسطای رقصیدن من گوشیم زنگ خورد رفتم بیرون موقع برگشتم یه پسره داشت با زهرا می رقصید نشستم رو مبل و نگاشون میکردم
زهرا هنوز متوجه من نشده بود و پسره حسابی داشت میمالید
بعد چند دقیقه پسره رفت یه دوتا شات ویسکی بیاره که زهرا منو دید که بیخیال نشستم و نگاه میکنم
رفتم از پشت بهش چسبیدم گفتم عشقم اشکال نداره اگه ازش خوشت میاد
زهرا
مستی حالیت نیست چی میگیا
ما فقط می رقصیدیم
منم میگم اگه خواست جلوتر بره بزار ببینم تا کجاا پیش میره
وسطای پارتی بود و هرکی کم کم دس پارتنری ک اورده بود یا تور کرده بود رو می گرفت می برد تو یه اتاقی
من هم حسابی حشری شده بودم
رفتم سمت زهرا دستش گرفتم ببرمش یه اتاقی که پسره برگشت گفت داداش ایشون صاحب داره
من نیگا زهرا کردم زهرا یه لبخندی زد منتظر بود بگم من باهاش اومدم و ووو
گفتم ببخشید بفرمایید مال شما
ولی اگه زهرا خانوم بدشون نمیاد باهم بریم
اتاق روبرویی
زهرا هم انگار ذهن منو خونده باشه با پسره حرکت کرد به سمت اتاق که دم در گفت شما هم بیاین
پسره یه خنده ای زد گفت از صدقه سری من یه گروپ افتادیا
اونا شروع کردن به لب خوردن لخت شدن منم یواش یواش لباسام در اوردم رفتم رو تخت
پسره خم شد بین پاهای زهرا کوص خوردن و زهرا خم شد کیر منو ساک زدن
کیرمو از دهنش در اوردم رفتم کنارش از پشت
گفتم بزار برات کوص و کونش خیس کنم
یکم خوردم و بعد کیرش گذاشتم دهنم
شروع کردم به ساک زدن براش انقدر خوب میخوردم که گفت بسه الان آبم میاد
اسپری زدم و یه کاندوم کشیدم رو کیرش
به زهرا گفتم برو رو شکمش بشین تا کیرش تنظیم کنم توی کوصت
خودمم از کون کیرم هل دادم تو کونش هربار نزدیک ارضا میشدم در میاوردم
تا اینکه شروع کرد رو کیرش به لرزیدن
منم همون موقع تند تند توکونش تلمبه زدم و ارضا شدم
اون شب خلاصه زهرا حسابی گاییده شد و از اون به بعد تو سکسامون هم حرف از نفر سوم بود
کم کم شروع کرد به گفتن خاطراتش با دوست پسراش و شوق و شهوتی شدن من بیشتر بهش جسارت گفتن داستاناش میداد
یه دیلدو خریدم و به اسم نفر سوم اونو میکردم
زهرا گفت دوست دارم منم با این تو رو بکنم
موقعی شروع کرد به کردن
با تعجب گفت من اینو من بزرو تو خودم جا میدم چه راحت میره تو کون تو
من
یه دوس دختر داشتم که با دیلدو منو می کرد
از اون به بعد زهرا کم کم حس میسترسی گرفت تا جایی که بعضی وقتی فقط اون منو می کرد و خودش می گفت میرم به بقیه میدم تو عرضه کردن منو نداری و فقط با زبون و لیس زدن ارضاش میکردم
و گاهی ک دیگه خیلی حشری میشد
رو کیرم مینشست و مثل اون شب که گروپ کرده بودیم ارضاش میکردم
یبار وقتی داشتم کوصش میخوردم گفت مسعود صاحب کارم امروز دست به کونم زد
من…تو چیکار کردی
فرض کن دادم به تو چه کونی
کوصت بخور اگه دوس داشتم می گم چی شد
بعد سکس گفتم جدا دست به کونت زد
زهرا اره
چیکار کردی
هیچی خودم به اون راه زدم که اشتباهی زده
من
دوس داری زیرش بخوابی
کیر شق شدمو بعد سکس تو دستش گرفت که با همین حرفش شق شده بود
گفت نمی دونم ولی تو انگار بدت نمیاد زیرش بخوابم
من
اره اگه خوب بکنتت و ارضات کنه
تو هم خوشت بیاد ازش
دوس دارم بهش بدی
زهرا
پاشد رو کیرم نشست
اوف چه کیری داره مسعود
مطمنم از تو بهتر میکنه ویبار دیگه همون شب سکس کردیم و اینبار من نقش مسعود بازی کردم
اینجوری شد که پای صاحب بوتیکی مسعود تو زندگیمون به صورت رسمی باز شد
چند هفته بود که باهم سکس چت میکردن و منم موقع چت فقط براش لیس میزدم
زهرا
بهم گفت فردا تو بوتیک میکنمت
گفتم بگو بیاد همینجا بکنتت
خودمم مرخصی گرفتم
یه دوربین تو اتاق نصب کردم
بدن زهرارو شیو کردم و لباس سکسی تنش کردم
همه جای تنش رو بوسیدم
بعد لبش خوردم
گفتم با کیرش جوری حال کن که انگار کیر اخریه که گیرت میاد
دوس دارم مث جنده ها بهش کوص بدی
با عشوه گفت
فقط کوص
مسعود کونمم دوس داره خب
من دیگه شق کرده بودم با این حرفش
لباش رو دوباره شروع کردم به خوردن
تو چشام زل زد
و عاشقانه ازم تشکر می کرد
خیلی دوست دارم
من دختر هاتی هستم و تنها پسری که تونسته ارومم کنه تویی عشقم
تو بهترین شوهر دنیایی
کاش میشد تو هم بیای دونفری منو بکنین
صدای زنگ مسعود که در واحد زد اومد رفتم توی اتاق در زدم و از دوربینا شروع کردم به دیدن
همینکه در رو بست زهرارو چسپوند به دیوار شروع کرد به لب خوردن
حوری تشنه بود که زهرا به زور اوردتش تو اتاق خواب
گفت میخوام تو اتاقی که به شوهرم کوصمیدم منو بکنی
مسعود
خاک تو سر شوهری که این کوص و کون رو نکنه
زهرا
میکنه کیرشم خوبه
خوبم میکنه
ولی خب دیگه دوس دارم به توهم بدم
مسعود جوری حشری شد از عشوه های زهرا که همونجا لبه تخت داگیش کرد
لباس سکسیش رو پاره کرد و کیرش چپوند تو کوصش
خیلی زود ابش اومد
رفت با مسعود آب بیاره بهم پیام داد دوس داشتی گفتم تو چی
گفت خوب بود ولی ارضا نشدم
گفتم خوب بعد اینکه آب دادی بهش
کیرش حساب ساک بزن
تا شق کنه بعد اسپری بزن بهش این کمرش شله
همینجوری که گفتم کرد و بهم پیام میداد خوبه
من حشری میشدم
مسعود گفت کیه پیام میدی
شوهرمه بهش گفتم دوستام خونن خواستی بیای قبلش خبر کن که شئونات اسلامی رعایت کنن
مسعود بعد یه ربع زهرارو داگ کرد و داشت تند تند تو کوصش تلمبه میزد
زهرام ناله هاش اپارتمان رو گرفته بود
من یه فکری به سرم زد
به زهرا زنگ زدم
مسعود گفت جواب نده ولی زهرا جواب داد
گفتم خودت عقب جلو کنه دست بزار رو میکروفن به مسعود بگو تو بکن
همون کار رو میکرد
گفتم بزار رو اسپیکر و باهام صحبت کن
عزیزم دوستات رفتن
نه و یه ناله ریزی میومد که مسعود می ترسید و وایمیستاد ولی زهرا می گفت لامصب بکن دیگه چرا نمیزنی
من
عزیزم چیزی شده چرا صدات اینجوریه
هیچی بچه ها دارن سربسرم میزارن ویشگونم میگیرن
سرش برگردوند سمت مسعود میگفت تند تر بکن
مسعود بازم اروم میکرد میگفت زهرا شوهرت شر نشه
زهرام گفت تو بکن اگه بخواد بیاد بهم میگه که خرید داشته باشم رو بهش بگم
الان اگه برا اومدن باشه میفرستمش دنبال خرید تا بیاد یه ساعت طول میکشه
مسعود ترسو نباش کوسمو جر بده عوضی
گفتم زهرا عزیزم چرا دیر جواب میدی
این صداها چیه
زهرا
هیچی
اهه
سرم درد میکنه
بچه ها هم سر بسر هم میزارن منم اذیت میکنن
هرچیم میگم همدیگه رو اذیت بکنین
نمیکنن
بکنین دیگه
محکم بکن ین
مسعود انگار اب از سرش گذشته باشه
تند تر شد و وحشی تر تلمبه میزد
زهرا
اه
من
چیزی شده عزیزم
نه عزیزم
دردم اومد
مسعود حشری تر شده بود
ایییی
من
زهرا خوبی عشقم
بیام ببرمت دکتر خوبت بکنه
زهرا
نه عزیزم
مسعود شوهر زهره هست زنگ میزنم بیاد خوب بکنه منو
تو راحت باش عشقم
اییی
من
خوب زنگ بزن بیاد
زهرا
باشه عزیزم
من
از آقا مسعودم تشکر کنه اگه اومد
بعدا جبران میکنم
زهرا
نمیخواد عزیزم وظیفشونه من به گردن کلفتش حق دارم
مسعود تندترش کرد گفت قطعش کن دارم میام
زهرا
عزیزم من برم به مهمونام سرویس بدم تا وحشی تر نشدن
خدافظ
خدافظ
و بعد ناله های هر دوشون بعد چندتا تلمبه محکم اومد
مسعود
خیلی خری زهرا نمیگی میشنوه
زهرا
شوهرم به من خیلی اعتماد داره با چشم هم ببینه دارم کوص میدم به کسی باور نمیکنه
مسعود رفت یه دوش گرفت
و بعد زود پوشید رفت
زهرا اومد
شروع کرد لب گرفتن ازم گفت مرسی عزیزم عالی بود
اشاره کردم به کیرم
خم شد یه ساک مجلسی برام زد
منم چون یبار موقع تلفن ابم اومده بود دیر ارضا شد
زهرا همه آبم قورت داد
بعد قبل اینکه باهم بریم حموم
گفتم صبر کن
بردمش رو تخت تو همون پوزیشن که مسعود کوصش کرد شروع کردم به لیس زدنش
ناله های زهرا دوباره بلند شد
خوابوندمش به شکم کیرم تا ته چپوندم تو کوصش
گفتم حالا به مسعود پیام بده
بگو کوصم دوس داشتی
باهاش چت کن
دوباره ارضا شدم و همه ابم ریختم تو کوص زنم
مسعود از اون روز به بعد شریک جنسی نامحسوس ما شد
اگه دوست داشتین بگین ادامه بدم
نوشته: ناپلئون
ادامه…