سافتی که به گی ختم شد
سلام
قبل معرفی بگم که این داستان واقعی است و چند روز پیش برام اتفاق افتاده و اگه کسی که به گی علاقه نداره نخونه .
من امیرم یه پسر واقعا حشری عاشق سکسم ولی به واسطه کار پدرم چند ماهی بود از تهران به یکی از شهر های کوچک استان اردبیل نقل مکان کرده بودیم و کیسی تو دست و بالم نبود .
(۱۸ سالمه ۱۷۵قدمه ۷۰ وزمه ۱۵ سایزمه)
بدن گوشتی دارم چاق نیستم ولی ارثیه رون و کونم توپوله به مامانم رفتم رنگ پوستمم روشنه موهای بور فرفری هم دارم .
خلاصه بعد چند ماه گشتن تو شهوانی و کانال های تلگرامی برا پیدا کردن کیس باز چیزی دستم نگرفت
تا اینکه یه پیچ دیدم به نام گی … (اسم شهره) رفتم تو پستش کامنت گذاشتم ولی همه بکن بودن من تا ۱۵ سالگی دوطرفه بودم ولی حال نمیکردم دنبال مفعول بودم هر چی گشتم پیدا نشد تا اینکه یه نفر اومد گفت سافتم من قبول نمیکردم (ببخشید اگه طولانی داره میشه چون همش واقعیه)خلاصه گفت نگران نباش چنان حالی بهت بدم که دیگه دنبال مفعول نباشی .
هر جوری بود مخمو زد منم اوکی رو دادم و برای شب قرار گذاشتیم برم خونش .
پریدم تو حموم صاف و صوف کردم تو اینه به خودم نگاه کردم هوس از چشمام میبارید دستی به کیرم کشیدم و دستی به کونم زدم بیرون لباسامو پوشیدم یه عطرم زدم رفتم سمت لوکیشن رسیدم جلو در اومد به استقبالم نمیدونم باور کنید یا نه ولی هنوزم اسمشو نمیدونم حالا بهش میگم نیما (۳۰ ساله ۱۸۰ قدش ۶۵ وزنش ۱۷ سایزش)
یه پسر نسبتا سبزه بود بدن لاغر کشیده صورتی ناز ولی لب های بزرگی داشت.
رفتیم بالا نرسیده به در خونش از پشت بغلم کرد شروع کرد به بوس کردن گردنم رفتیم تو اتاق برگشتم به سمتش با لب گرفتن های ریز پشت سر هم یواش یواش لختم کرد در ادامه منم لختش کردم افتادیم رو تخت چنان لب هامو میخور انگار از گرسنگی داشت میمرد لب هاش بزرگ بود و لب های من کوچولو کل لبم تو دهنش بود وای چه حسی داشت کم کم اومد پایین و شروع کرد سینه هامو خوردن با نوک زبونش دور سینه هام میکشید داشتم دیونه میشدم زبونشو روی شکمم میکشد وای از خود بی خود شده بودم خودم گفتم ادامه نده اوفتاده به جونم نشستم رو شکمش فیس تو فیس شدیم شروع کردم به خوردن لبهاس وای گردنشو لیس میزدم اودم پاین سینه هاشو هم خوردم دیگه نتونستم طاقت بیارم کیرشو گرفتم وای چه کیری داشت کلف بود و رو به بالا کلفتیش شاید ۲ برابر کیر من بود یه لحضه تو فکر بودم که خوش به حال زنش که همچین کیری میره توش ولی به خودم اومدم گفتم امیر به خودت فکر نکنا این بره توی تو مردی شروع کردم به ساک زدن چون کیرش رو بالا بود نمیشد همشو خورد نصفه میخوردم که یهو گفت بیا ۶۹ بشیم من اوکی رو دادم خوابیدم نیما اومد روم بعدش هردو مشغول خوردن بودم بعضی وقت نیما با یکم فشار کیرشو بیشتر میکرد تو دهنم دیگه هر دو اه و ناله میکردیم از روم پاشد گفت حالا میخوام یه حالی بهت بدم که تابحال نکردی منم تو شوک دیدم یه بالشت گذاشت زیر کمرم و کونم رفت رو هوا شروع کرد کیرمو ساک زدن دهنش اتیش بود بلد بود چجوری بخوره اومد تخمامو خورد یه دفعه یه زبون به زیر تخمام کشید که یه اه از ته دل کشیدم زیر تخمام واقعا منو دیونه کرده بود که یهو زبونشو رسوند به سوراخ کونم اول فقط مانع شدم ولی یه حالی داد که داشتم زوزه میکشیدم چشمامو بسته بودم سرشو فشار میدادم با زبونش با سوراخ کونم بازی میکرد دیونه شده بودم زبونشو لوله میکرد میکرد تو کونم از خود بی خود شده بودم از کار دست کشید و گفت امیر فقط چشماتو باز نکن بعد ۱ دقیقه دیدم یه مایع لیز کنده مالید به کیرم انگار وازلین بود برام جق میزد خودشم دیدم کیرشو میماله به سوراخم هی بالا پایین میکرد چشمامو بستم گفتم من مفعول نیستما ما قرارمون سافت بود نیما گفت میدونم عزیزم فقط میمالم چشماتو ببند اوکی رو دادم و بستم ولی خودمو سفت کرده بودم که کیرش نره تو کونم انقدر حرفه ای بود اومد بالا و شروع کرد به لب گرفتن میدونست نقطه ضعفمه انگار شل شدم نیما هم فهمید که شل شدم و این رو بهترین فرصت بود براش همزمان که لب هامو داشت میخورد سر کیرشو فرستاد تو کونم یه ۲ سانت وارد شده بود توم که تازه فهمیدم چشمامو باز کردم لب از لب هام ورداشت و گفت فقط سرشو میفرستم گفتم نه نمیشه که با یه فشار ریز یک سومه کیرشو فرستاد توم و گفت هر کاری هم بکنی من از این کون نمیگذرم پس اوروم بمون تا کارم تموم شه دوباره شروع کرد به خوردن لبهام یواش یواش کیرشو عقب جلو میکرد توم تقریبا نصف کیرش توم بود دیگه درد کونم جاشو به لذت داده بود داشتم حال میکردم واقعا کلفت بود دیواره کونم داشت داغ میکرد از کلفتی کیرش که گفت پاشو بشین روش وای من عاشق این کار بودم پاشدم نشستم روش وای بالا پایین میرفتم بعضی وقت میپریدم زود زود تو چشماش نگاه میکردم اه و نالش در اومد بود وای نگم براتون که خیلی حال میکردم که بخاطر من صداش در اومده داگی شدم دیگه رحم نمیکرد و تا ته میکرد توم وای صدام در اومده بود نیما میگفت دیدی نمیشه گذشت دیدی باید کردت منم که دیونه شده بودم فقط میگفتم بکن بکن منو انقدر کرد تا ابش اومد با پمپاژ شدن اب کیرش تو کونم یه گرمایه خیلی شدیدی احساس کردم و اوفتادیم رو تخت و تمام …
اگه طولانی شد ببخشید خواستم واقعیتو نوشته باشم لطفا نظر بدین اگه خوب بود یا بد هم بگید .
نوشته: Amir