سجاد و خواهر زن شیطون
سلام دوستان
من سجادم داستان واقعی سکس من با خواهرزنم الناز میخوام براتون تعریف کنم
از وقتی که با خواهر الناز رفیق شدم و قصد ازدواج داشتم روی الناز جونم هم خیلی چشم داشتم چون اونم خیلی خوشگل و شیطون بود ولی خوب سنش کم بود رابطه من با الناز خیلی صمیمی بود تا جای که باهش شوخی های بیجا میکردم ب خودم میگفتم اگه بدش بیاد خوب جلوم در میاد ولی اون خیلی پرو و هات بود نمیدونم چرا اینجوری شده بود خلاصه شوخی من جوری شده بود که جای خلوت مچسبیدم بهش اونم مثل یه مرغ زیر خروس هیچی نمی گفت منو ساناز ازدواج کردیم و بخاطر اینکه ساناز درس میخوند ما خیلی زود مراسم گرفتیم و رفتیم سر خونه خودمون خلاصه اینکه رفت اومد الناز بخاطر رابطه صمیمی من ولی دور از چشم زنم زیاد شده بود اون شبی که منجر ب سکس منو الناز شد چه شب شد مراسم یکی از اقوام خانمم تو یه شهر دیگه بود ما همه رفتیم و مراسم کلی خوش گذشت مشروب خوری کردیم همه ما برگشت الناز با ما اومد و گفت شب میام پیش شما منم از خدا خواستم گفتم خونه خودته ولی انگار ساناز دوس نداشت نمیدونم چرا خلاصه رسیدیم خونه و خونه ما دوخوابه بود منو ساناز رفتیم تو اتاق خودمون الناز هم تو اون اتاق تنها نیمه های شب مثلا یه جن زده از خواب پریدم اینگار شیطون میگفت برو اتاق الناز که همین کار کردم یواش اومدم بیرون از اتاق البته ساناز گیج خواب بود دیگه برام هیچی مهم نبود جسور شدم رفتم در اتاق الناز باز کروم یواش رفتم کنار تختش الناز با به شلوارک دراز کشیده بوداحساس کردم خوابه از اونجای که من باهش زمینه شوخی داشتم ترسم کم شده بود رفتم کنارش تکون نمیخورد آروم دستم گذاشتم رو سینه های سفت کوچلوش تکونی نخورد آروم باهاشون ور میرفتم همینجور رفتم پایین پایین روی کوص خوشگلش دستم کردم تو شرتش اوووف چ نرم لطیف بود هوس میکردی گاز بزنی کیرم راست شده بود کیرم ۱7 سانت کلفت الناز طاق باز خوابیده بود باید یک وریش میکردم آروم تکونش دادمخودش باهم همکاری میکرد احساس کردم بیدار حرفی نمیزنی از خداش بود شلور شرنش در آوردم دست بردم رو یی باسن خوشگلش آروم کیرم با توف فرستادم لاپای الناز اووف چه داغ بود کص کون دست نخورده الناز مثل خواهرش زیر من بود. گله کیرم روی کس الناز کشیده میشد نه میتونستم تو کصش بزارم نه کونش چون سکس من دزدکی بود ولی الناز بیدار بود داشت با کیرم من حال میکرد من لاپا اصلا حال نمی کردم ولی الناز به چیزی دیگه بود خلاصه دیگه آخراش بود در آوردم ریختم تو یه دستمال و تو این چن دقیقه اصلا هیچ حرفی بین ما ردوبدل نشد کارم که تمام شد یه بوس کردمش اومدم بیرون از اتاق من رفتم دستشویی خودم شستم رفتم اتاقم خوابیدم فردا سر صبحانه به الناز گفتم خوب خوابیدی دیشب که گفت عالی دوس دارم هر شب اینجا بخوابم منم گفت خونه خودته قدمت رو چشممون خانم خوشش اومد از تعارف من ولی نمیدونست که خواهرش توسط من گاییده میشه این اولین سکس منو الناز بود و رابطه ما ادامه داره با کامنت خوبتون من خوشحال کنین تا سکس های دیگه بین منو النار اتفاق افتاد تعریف کنم
نوشته: سجاد