سعید و دختر هوسناک همسایه
سلام اسم من سعید هست
این داستان مال زمانی هست من ۲۵سالم بود یه همسایه داشتم دخترش از شوهرش جدا شده بود و من همیشه از پشت بوم میرفتم و لباس زیرشون ور میداشتم سینه های ۸۵ منو دیوانه کرده بود چند تا از سوتین هاشو ورداشته بودم یا روز رو پشت بوم بودم آمد دنبال لباس هاش منو دید یه تاپ پوشیده بود بایه دامن کوتاه کیرم شق شده بود ازم سوال کرد لباس باد نیاورده آور طرف گفتم نه دلو زدم دریا صداش کردم نازی میشه شمارتو داشته باشم واتساپ باهات چت کنم هرباری که تنهام گفت نه اولش ولی رفت آمد گفت یادداشت کن ذوق کرده بودم شب تنها بود دیدم آنلاین هست بهش پیام دادم سلام خولی سریع جواب داد انگار منتظر بود خلاصه تا صبح چت کردیم فرداشب ازش پرسیدم چی گم کرده بودی لباس گفت سوتین هام گم شده گفتم اجازه بدی برات بخرم گفت زشته گفتم نه سایز چنده گفت ۸۵ دیوانه شدم براش ازش خواستم اگه ناراحت نمیشه عکس سینه هاشو بفرسته گفت نه بعدا .
فردا رفتم سوتین شورت صورتی خریدم بهش پیام دادم گفتم خریدم گفت شب ساعت ۲بیا پشت بوم کسی خونه ما نیست بهم بده منتظر بودم ساعت ۲بشه .
ساعت ۲در باز کرد رفتم داخل داشتم سکته میکردم بهش دادم گفت وایسا بپوشم ببین چطوری هست داشتم منفجر میشدم آمد دیدمش داشتم سکته میکردم گفت میخوای باهم بریم حمام کفتم چرا نه. رفتم تو حمام آمد دید کیرم شق شده خندش گرفت زیر دوش گفت سوتین منو باز کن باز کردم تا باز کردم دستم گذاشت رو سینه هاش خیلی خیلی حس خوبی بود بعدش شورت منو درآورد دید کیرم شق گفت عجب کیری شروع کرد به خوردن بعدش رفتیم رو تخت کیرم خورد کلی حال کردیم تا صبح ۵سال هست هرشب سکس داریم .
نوشته: سعید