سمانه جوون

سلام اسمم سمانس یه دختر چادری و پاک حشری بودم تا اینکه ازدواج کردم ۲۰ سالم بود ما سکس خوبی نداشتیم با همسر سابقم خیلی کاکولد بود چندین بار پیشنهاد سکس با غریبه ها رو داده بود بهم اما قبول نمی کردم سال دوم ازدواج تصادف کرد و افتاد گوشه خونه دیگه عملا هیچ کاری نمی‌کردیم حتی ماهی یک بار هم نمیشد .رفتم واسه استخدام تو یه شرکت گفتن باید مجرد باشی گفتم مجردم و طلاق گرفتم گفتن باید مانتویی بشی شدم .و همه اینا با هماهنگی علی شوهرم بود . یه هفته نگذشته بود که امیر یکی از همکارام بهم درخواست ازدواج داد خیلی مرد جذابی بود کم کم عاشقش شدم اما شوهر داشتم و کسی هم تو شرکت نمی‌دونست. امیر گفت اجازه بدم بیاد خواستگاری گفتم نمیشه و کار رو بهانه کردم و گفتم اخراج میشم و… اما گفت که اگه ازدواج موقت کنیم هیچکس نمی‌فهمه و مشکلی هم پیش نمیاد بالاخره انقدر منو جذب کرده بود که موضوع رو به علی شوهرم گفتم .گفت بگو بیاد منو به جای داداشت معرفی می‌کنیم و باهاش ازدواج موقت میکنی چند ماه با هم هستین تا ببینیم چی میشه گفتم پس منو طلاق بده گفت نه و قبول نکرد قرار شد منو علی به زندگیمون ادامه بدیم اما امیر هم بیاد خواستگاری کنه و من ۳ ماه زنش بشم تا علی هم یه کم بهتر بشه تا اون موقع.شب اول که امیر اومد خواستگاری و از شوهرم منو خواستگاری کرد ولی فکر می‌کرد داداشمه با هم قرار گذاشتیم امیر بیاد پیش ما زندگی کنه تو این ۳ ماه چون من نمیتونستم علی رو ول کنم با اون شرایط حال بدش و
… به هیچ کسی هم هیچ چیز نگفتیم همون شب خواستگاری یه صیغه خودمون خوندیم جلوی شوهرم و همونجا ۱۰۰ میلیون بهم داد بدون اینکه چیزی ازش بخوام جلوی شوهرم دستم رو گرفت و رفتیم تو اتاق خواب .کلی قربون صدقش رفت و حرفه‌ای قشنگ زد تا استرسم کم شد لبامو رفت تو هم دیگه تا اینکه کیرش رو درآورد وووواوووو چه هیولایی فکر کنم ۲۵ سانتی بود بزرگ و سفت مثل استخون از کسم آب میومد و خیس خیس بودم با انگشت کسم رو آماده کرد و آلتش رو کرد توم چه حال عجیبی اولین ارگاسم رو گرفتم با دیدن صحنه جر خوردن کس کوچولو و کیر بزرگ امیر که فقط سرش رفته بود تو کس … کم کم جا باز کرد و خودم نشستم روش و با جیغ سعی کردم بیشتر بکنم تو کسم و ارضا میشدم چند بار آخرش هم دمر خوابیدم تا آبش بیاره اما خیلی کمر سفتی داشت خونسرد تلمبه میزد ارگاسم نهایی رو گرفتم و رون پاهام بی اختیار میلرزید و بدنم سست شد دیگه نتونستم ادامه بدم بیچاره یکم جق زد دید نمیاد آبش دوباره دمر خوابیدم چند تا تلمبه مرگبار زد تا اینکه واژنم که بعد ارضا خشک شده بود از آب کیرش مرطوب و خوشگل شد کشید بیرون شلوارش رو پوشید در حالی که عرق کرده بود منم سرحال و شنگول از اولین زنانگی کاملم خودم رو تمیز کردم و لباس پوشیدم و رفتم پیش علی شوهرم امیر هم لباساشو کامل پوشید و اومد که خداحافظی کنه بره خونش اما به اسرار من و علی نرفت و اون شب رو موند اونجا بغل هم خوابیدیم درست کنار شوهرم گاهی میبوسیدمش خوشحال بودم یه مرد واقعی دارم حالا نصف شب همونجا کنار شوهرم وقتی خواب بود دیدم با دستهای مردونه داره با باسنم بازی میکنه بیدار شدم بغلش کردم و بوس بازی کردیم گفت بریم تو اتاق گفتم نه همینجا …دوباره پاهامو داد بالا و با یه تف سعی کرد توش کنه یه سکس عالی دیگه داشتیم کنار شوهرم که خواب خواب بود و حتی با جیغ های من هم بیدار نشد .یک ماه بعد از علی طلاق گرفتم و زن دوم امیر شدم یه خونه واسم خرید و یک سال با من بود بعد رهام کرد وقتی زن اولش فهمید .اما حالا یه زن بیوه بودم با یه خونه و پول کافی .هر وقت به کسی اعتماد کنم بهش میدم و جنده شدم واقعا اما هیچ سکسی به اون شب و دو با سکسمون با امیر نمیرسه

نوشته: سمانه

دکمه بازگشت به بالا