سمند زیر بارون
سلام ب همه ی دوستای گلم من آرتین هستم 19 ساله .میخوام خاطره ی سکسمو با جی افم براتون تعریف کنم …اولین بارمه داستان مینویسم امیدوارم از خوندنش پشیمون نشید…خب بریم سر اصل مطلب.همیشه بخاطر اینکه جی اف نداشتم احساس کمبود میکردم و همیشه در بین دوستام سرافکنده بودم وقتی ک از جی اف هاشون میحرفیدن ، دیگه تصمیم گرفته بودم ب هر قیمت ک شده جی اف پیدا کنم تا باهاش کامل شم، از اون وقت ب بعد زیاد در مدرسه دخترونه پلاس بودم و چندبار هم شماره دادم ولی زنگ نزدن، چندبار هم تو خیابون شماره دادم ک نگرفتن شمارمو، خدایش قیافه م بد نبود 185 قدم بود 75 کیلو هم وزنم با پوستی سبزه و درکل اندامم خوب بود ولی شانس نداشتم دیگه،یه شب دوستم پیمان اس داد ک بریم شهربازی منم حوصله م سر رفته بود و اوکی دادم،خلاصه رفتیم شهربازی و داشتیم خوش میگذروندیم ک چشمم ب یه دختر فنج و خوشکل افتاد،خدایش خیلی ناز بود قدش بلند نبود ولی تپل و سفید بود درکل خیلی جذاب بود.با یه زن و یه پسر ک از خودش کوچکتر بود اومده بودن…خیلی نگاش میکردم اونم متوجه نگاهام شده بود…تا دیدم ک رفت بلیطبگیره برای کشتی صبا…یخورده شلوغ پلوغ شده بود منم سه سوت رفتم واس بلیط…مثل همیشه شماره تو جیبم بود شمارمو انداختم تو جیب مانتوش و یه بلیط گرفتم وقتی از کشتی پایین اومدیم پشت سرش اومدم و گفتم ک جیبشو بعدا چک کنه…اون شب تعقیبش کردم و خونشونو پیدا کردم.عد دو روز یه اس داد و گفت چرا بهم شماره دادی منم تا اس رو دیدم فهمیدم اونه تو کونم عروسی شاه بود.گفتم خیلی قیافت جذابه واسم و ازت خوشم اومده.خلاصه باهام دوس شدیم و بهم وابسته دوسال از خودم بزرگتر بود ولی اصلا ب قیافش نمیخور…
تا شش ماه اول رابطمون عادی بود و در حد تل و اس بعد کم کم اس سکسی میدادیم و از بدن همدیگر حرف میزدیم تا اینکه یه روز اس داد بیا ببینمت دلم تنگته منم پیش پسرعموم بودم و گفتم روشن کن ماشینو بریم راه افتادیم وقتی سر کوچشون رسیدم تک زدم اومد بیرون مث همیشه ناز بود و با لبخند ازم استقبال کرد و بعد رفت خونه بعد دو دقیقه اس داد ک چرا تنها نیومدی گفتم چرا خو؟ گفت کسی خونه نیس میخواستم حرف بزنیم…تا اینو شنیدم ب پسر عموم گفتم دور بزن رفتم زنگ خونشون زدم درو باز کرد رفتم تو ک خودش اومد تو راه پله بی اختیار بغلش کردم و بوس ازش گرفتم بعد چند مین حرف زدیم و خداحافظی کردم تا چند وقت تموم حرفامون در مورد اون روز بود ک چقد خوش گذشته…تا چندبار دیگه هم با ماشین خودم یعنی مال بابام سوارش کردم و یجای خلوت لب گرفتم ازش و سینه هاشو مکیدم …دیگه تنها خواستم شده بود کونش ک مواففت نمیکرد و میگفت ک دوستاش از درد وحشتناکش حرفیدن…ب هر بدبختی و کس شعر گفتن راضیش کردم ک کون بده بهم گفت ک تو خونه مئقعیت جور نمیشه و باید تو ماشین سکس کنیم منم قبول کردم و یه شب عصرش اس داد ک میره خونه دختر خالش ک تنهاس و شب میتونه بیرون بیاد منم رفتم حموم و تمیزکاری کردمو لحظه شماری کردم واس شب …اون شب بارون میومد اس داد ک بیا دنبالم و ادرس داد منم با سمندمون ک شیشه هاش دودیه رفتم و اس دادم ک بیاد تو کوچه و سوار کابین عقب شه … اون اومد و سوار شد چندتا چرخ زدم تو شهر تا یه جای توپ گیر اوردم خودمم رفتم کابین عقب ماشین دستاشو گرفتم و اروم میبوسیدم و انگشتاشو می مکیدم ک ساکت بود اروم لبمو گذاشتم رو لبش و زبونشو مک میزدم نفساش تند شده بود روسریشو در اوردم و ب جون گردن و گوشش افتادم اروووم لیس میزدم و لاله گوششو میمکیدم یواش اه میگفت و گردنمو ب خودش فشار میداد دوباره رفتم سراغ لبش و با ولع خاصی لبای نازشو میخوردم و از رو مانتوش سینه های سایز 70 شو فشار میدادم ، آهش بلند شده بود دکمه های مانتوشو باز کردم یه تاپ سفید تنش بود سوتین هم نبسته بود تابشو دادم بالا و مث دیونه ها افتادم ب جون پرتقالاش خیلی نرم بود یکیشو مک میزدم و اون یکی رو با دستم فشار میدادم تو هوا بودیم داشت موهامو چنگ میزد اینقد سینه شو مکیدم ک میگفت تورخدا بسه درد داره شروع کردم ب خوردن شکمش خیلی کیف میداد نرم بود اونم داشت با موهام ور میرفت از رو شلوارش دستم گذاشتم رو کس و ماساژ میدادم ک چشاشدو ب زور باز نگه داشته بود و برق چشاشو از شهوت، کامل حس میکردم شیشه هایه ماشین همش بخار کرده بود و امنیت خاطری شده بود واس اون لحظات زیبا …شلوارشو تا زیر زانوش کشیدم پایین یه شورت قرمز پاش بود بوی کسش فضای کوچک ماشین معطر کرده بود شرتشو کشیدم پایین.وااااااایـــــــــی چ میدیدم ! یه کس تپل سفید بی مو و خوش فرم خدایش خیلی خوشکل خرم خیلی هیجان زده شده بودم یکم پاهاشو باز کردم و خم شدم و شروع ب خوردن کس نازش کردم و هی میگفتم اخخخخ جون ک عشقم چ کس نازی داره و همش مال منه اونم میگفت همش مال تو اینقد کسشو خوردم کب خودش لرزید و ارضا شد منم کیرم داشت منفجر میشد سرمو کشید بالا و لبامون رو ب هم قفل کردیم و از باهم بودن لذت میبردیم شلوارمو کشیدم پاین و کیرمو بیرون اوردم لامصب بدجور شق شده بود گفتمش ک ساک بزنه با یکم ناز قبول کرد و شروع کرد ب ساک زدن انگار داشت جونمو از سرکیرم بیرون میکشید خیلی حال میداد ساک زدنش منم انگشتمو خیس کردم و سوراخ کونشو میمالیدم و اروم یه انگشتمو داخلش کردم هیچی نمیگفت و ب ساک زدنش مشغول بود …خیلی تنگ بود کونش انگشتو بیرون اوردم و گذاشتم تو دهنش کامل خیسش کرد اینبار دو انگشتمو وارد کونش کردم یه آیییییی گفت چند ثانی انگشتامو تو کونش گیر دادم ک جا باز کنه بعدش گفتم نفسی ساک بسه و پشت کن گفت ارتین بیخیال شو بخدا میترسم منم باز با نمیذارمو اروم میکنمتو و کلی کسشعر راضیش کردم…بهم پشت کرد و کون گنده شو جلو کیرم گذاشت گفت جون عزیزت نذار دردم بیاد منم گفتم چشم عشقم…یه تف انداختم رو سوراخش و سرکیرمو گذاشتم رو سوراخش و اروم فشار دادم ب زور سر کیرم رفت تو گرما و فشار زیادی رو رو کیرم حس کردم خیلی تنگ بود واااااییییی گفت چندثانیه صبر کردم و و دوباره فشار دادم و تا ته کیرمو کردم تو کونش نفسش بند اومد منم اروم تلنبه میزدم فقط یواش میگفت آاااییی خیلی لذت میبردم چند دقیقه تلنبه زدم و از پشت سینه هاشو گرفتم و فشار میدادم کم کم داشتم حس میکردم ک ابم میاد سرعت تلنبه هامو زیاد کردم و ابمو تا اخرین قطره تو کونش خالی کردم تو همون حالت چند ثانیه ی صبر کردیم ک تا کیرم خوابید و خودش از کونش خارج شد کنارش نشستم و گفتم خیلی خوش گذشت نفسم و ازش تشکر کردم واونم گفت ک ب منم خوش گذشته و بازم لب گرفتیم و من رفتم جلو ماشین و رسوندمش جلو خونه فامیلشون و خداحفظی کرد و رفت …این اولین و بهترین سکسم بود بعد اونبار چند تا سکس دیگه هم کردیم… معذرت ک وقتتون رو گرفتم
نوشته: آرتین