سکس؛ نیازی پر حاشیه (۱)
سلام.
اولین باره در این سایت داستان مینویسم. امیدوارم که مورد پسند باشه.
من با نام مستعار محمد ۲۵ سالمه و اهل یه شهر شمالغرب کشور.
خب طبق عادت از همون سنین کودکی حس جنسی برانگیختهای داشتم. خب چیز عادی هستش و همه پسرا دارن. من اولین بار قبل ابتدایی الت تناسلی یه دختر رو لمس کردم. البته خب درکی از کارم نداشتم. اولین بار چهارم ابتدایی بودم که مجدد همون دختر رو بغل کردم و لباشو بوسیدم و دلی کونشو مالیدم. خب خجالت مانع شد وگرنه بیشتر ادامه میدادم…
از اون به بعد دیگه با دختری رابطه نداشتم تا برسد به سال ۹۸ که ۲۰ سالم شد. البته روابط حقیقی نبود. و رابطه با دخترها رو میذارم برا یه قسمت بعد.
چیزی که اینجا میخوام بگم، درباره سکس با همجنس هستش. من در یه مدرسه شبانهروزی مشغول به تحصیل بودم و دو سال رو مسئول دانشآموزی کتابخونهی همون مدرسه بودم و کتابخانه مدرسه پاتوق شخصی من بود . زمزمههایی از روابط جنسی بین چند تا دانش آموز پیچیده بود و منم متنفر بودم از این نوع رابطه. برام خیلی زننده بود. اما میخواستم به کنه مطلب پی ببرم. برا همین با یکی از این دانش آموزا دوست شدم و دعوتش میکردم به کتابخونه. یکی از روزایی که آخر هفته بود و شب. رفتیم کتابخونه. و مشغول صحبت شدیم. من جدا قصد داشتم بهش حمله کنم و دست و پاشو ببندم و با کتک هم که شده، حرف از زیر زبونش بکشم. شروع کردیم به حرفای سکسی و منم در این اثنا سوالاتمو ازش پرسیدم
+شنیدم که یوسف و زکریا رو کردی؟ توی حمام استخر با یوسف چیکار کردی؟
_کردن نه… فقط مالیدم… خودش میخواست. اصرار کرد. به زکریا هم دس نزدم.
چون زمستان بود رفتین نزدیک بخاری و به صحبت ادامه میدادیم و منم خیلی تحریک شده بودم. اومده بودم واسه یه مچگیری ولی اگه روال همینطوری پیش میرفت؛ کار دستم میداد.
فرزاد همش صورتم رو دست میزد و از لپام میکشید. منم سعی داشتم که خودم رو کنترل کنم. اما نگاه کردن به صورت زیباش و لبهاش به شدت تحریکم میکرد. خصوصا که تنهای تنها بودیم و راحت میتونستیم هرکاری انجام بدیم.
اون لحظه اینطور برام تداعی میشد که انگار بر روی صخرهی بلندی ایستادم و دربرابر من اقیانوس پهناوری قرار دارد و برای لذت ازش فقط لازمه خودمو رها کنم.
بالاخره شهوت بر عقلم فائق اومد و سرمو به سمت لبش پایین آوردم. و دیوانه وار لباشو بوسیدم. مقاومت میکرد اما قدرتش نمیرسید… کمی خودشو ولو کرد و با من شروع به لب خوری کرد. یکمی که گذشت گفت چراغا رو خاموش کنم و منم انجامش داد. کامل روش خوابیدم و به خوردن لبهاش ادامه دادم. میخواستم دستمو به کیرش برسونم که گفت اول تو لخت شو تا منم لخت بشم. قبول کردم و کامل لخت شدم و اونم لخت شد. کنار هم ایستاده بودیم و همدیگه رو بغل کردیم. کیرامون به هم چسبیده بود. کیرش از کیرم کوچکتر بود ولی خب باتجربهتر از من بود. سرمو به سمت کیرش هدایت کرد و منم برای اولین بار یه کیرو داشتم میخوردم. باید بگم اصلا طعم و حس خوبی نداره و چون تجربه نداشتم، دندون میزدم. یکمی بعد رو صندلی نشست و منمجلوش وایسادم تا برام بخوره. مهارت زیادی داشت. منم که قبلا فیلم پورن دیده بودم، مثل اون فیلما سرشو گرفتم و کیرمو کامل تو دهنش فرو میکردم. حرفهای ساک میزد. یه پسر ۱۶ ساله ماهر.
بعد ساک گفت که میخوام بکنمت و منم گفتم به شرطی که دو طرف باشه. اولش ترسید. میگفت نه تو کیرت بزرگه و من میترسم. گفتم نترس، اگه نتونستی لاپایی میزنم. قبول کرد.
من داگی شدم و فرزاد پشتم وایساد و سوراخمو خیس کرد. وقتی کلاهک کیرش به سوراخم می خورد، حسابی تحریک میشدم. قرار بود واس اولین بار یه کیر سوراخمو باز کنه. آروم آروم کیرشو فرو کرد و درد شدیدی بهم وارد شد. تمام بدنم و سمت کلیههام درد میکرد و اصرار داشتم درش بیاره اما گفت تحمل کن تا جا باز کنه. و منم ساکت شدم. به باسنم اسپنکمیزد و گاها خممیشد روم و به نوک سینههام دست میزد. این کارش برام لذت زیادی داشت و حس زنانگی بهم القا میکرد. تو کونم تلمبه میزد و وقتی داشت آبش میومد گفت کجا بریزم. گفتم بریز همون داخل و داخلم ارضا شد. کیرشو که کشید بیرون ، خروج چند قطره آبش واقعا حس خوبی برام داشت.
حالا نوبت من بود. بعد از چند دقیقه استراحت تا درد کونم بخوابه. فرزاد رو خوابوندم و سوراخشو خیس کردم. پاهاشو روی شونه هام گذاشتم،
حالا نوبت من بود
کیرمو تو سوراخش فشار دادم، کیرم حدودا ۱۶ سانته اما کلفتیش خیلیه و فرزاد داشت بر خلاف من که ساکت بودم، از درد ناله میکرد و اصرار داشت آروم تر فرو کنم. بالاخره کیرمو کامل توش فرو کردم. و وایسادم. کمی با نوک سینه.هاشبازی کردم و لبامو به لباش رسوندم. همزمان با خوردن لبهاش آروم تلمبه ها رو شروع کردم.
چون قبلا منو کرده بود، دردش باعث میشد دیر ارضا بشم. و همشاصرار داشت آبتو بیار. اما من ارضا شدنی نبودم. بعد از حدود ده دقیقه تلمبه زدن به ارضا شدن رسیدم و قدرت و سرعت تلمبههامو زیاد کردم. فرزاد درد زیادی داشت و بالاخره بدون اجازه گرفتن ازش تو کونش ارضا شدم…
ادامه دارد…
نوشته: محمد