سکس آرزو خواهرم (۲)
…قسمت قبل
سلام همگی. مرسی که قسمت قبل رو خوندید باز هم میگم اینا همش واقعیته.
اون روز عصر که مهدیه اون حرفا رو میزد خیلی حشری شدم هم اینکه فقط با یه شورت جلوم نشسته بود هم حرفاش درباره آرزو خواهرم تحریکم کرده بود هم اون یه دقیقه که از سکسش دیدم و لرزش سینه هاش موقع دادن به صاحبخونه مهدیه. دستم رو پهلو مهدیه بود بردم بالا سینه هاشو بگیرم یهو دستمو پس زد خودمو انداختم روش به زور لب گرفتم تعجب کردم اصلا راضی نمیشد گفتم چته؟ گفت قرار دارم باید برم وقت ندارم الان گفتم با کی؟ گفت به تو چه گفتم مهدیه میگم با کی گفت تو الان خواهرتو زیر سامان دیدی غیرتی نشدی الان واسه من غیرتی شدی؟ پاشو میخوام حاضر شم این حرفش بدتر تحریکم کرد. رفت تو اتاقش لباس بپوشه رفتم دنبالش پرتش کردم رو تخت هر کاری میکردم نمیداد حتی بهم گفت این کارت تجاوزه یهو چشمش افتاد به شلوارم که خیس شده بود دلش سوخت گفت فقط لای سینه بزار زود تموم بشه. لای سینه هاشو یکم لیس زدم خیس بشه که کیرم ( کیرم ۱۶ سانته شاید شماها بگید دودول) راحت عقب جلو بره شلوارمو کشیدم پایین گذاشتم لای سینش با دستش سینشو بست دو سه بار عقب جلو کردم یهو ول کرد من اومدم سینشو جمع کنم گفت نه بهم بگو ارزو سینه هاتو جمع کن گفتم خفه مهدیه گفت پس پاشو گفتم باشه ارزو جون سینه هاتو جمع کن گفت باشه داداش میخندید خیلی سریع ابم اومد چون حشری بودم با فشار پاشید رو گردن و موهاش گفت بگیر سرشو نپاشه میخوام برم بیرون ولی من نمیتونستم کارم که تموم شد با دستمال سینه و موهاشو تمیز کرد گفت منو میبری پاساژ چهارسو گفتم باشه گفت پس برو بیرون تا من لباس بپوشم بیام.
خیلی از رفتارش تعجب کردم خیلی سکس دوست داشت ولی اصلا زیر بار نرفت بکنمش اومد تو ماشین یه تیپ خفن زده بود.
خودش شروع کرد حرف زدن.
گفت میدونی آرزو میخواد خونه مجردی بگیره گفتم نه گفت حتی خونه دیده خب نیاز داره تو مکان بقیه هم میترسه بره ولی اگه خونه بگیره ایندش بگا میره ممکنه هیچ وقت عروسی نکنه و …
گفتم خب چکار کنیم گفت من اگه داداشم میکرد منو هیچ وقت خونه نمیگرفتم تو هم نذار اون خونه بگیره گفتم نمیشه همه اینا چرت و پرته مگه میشه خواهر و برادر؟ گفت تو سکسشو دیدی منم کمکت میکنم گفتم نمیشه حرفشو دیگه نزن گفت پس تا خواهرتو نکردی سمت من نیا گفتم پس این کار امروزت به خاطر این بود؟ خیلی راحت گفت اره چرا من باید جور داداش اونو بکشم… رسوندمش رفتم خونه ارزو رو که دیدم سلام کردیم گفت کجا بودی؟ دیدم کیرم داره شق میشه گفتم بیرون بودم فوری رفتم تو اتاق. نمیدونستم باید چکار کنم مهدیه ام تا ۱۲ شب تلفنمو جواب نداد پیام داد تونستی حرکتی کنی؟ گفتم نه نمیکنم هیچ کار دیگه پیامام رو تا دو روز جواب نداد بعد دو روز زنگ زد گفت ساعت چهار مثل دفعه قبل نزدیک خونه باش رفتم بهم زنگ زد بیا تو رفتم تو دوباره صدای سکس ارزو بود خود مهدیه هم لخت بود لین دفعه به من نگفت برو بیرون خودشم رفت تو اتاق درو یکم باز گذاشت رفتم لای در دیدم یه نفر دیگست دو تایی بهش دادن جفتشون واسه کیر پسره له له میزدن بعد دو سه دقیقه پسره به مهدیه گفت میخوام بکنم تو کونت مهدیه گفت دلم خیلی درد میکنه ارزو رو بکن ارزو گفت وا چی میگی من کون ندادم تا حالا خندیدن دو تایی پسره ارزو رو برگردوند مهدیه دستای ارزو رو گرفت پسره گفت شل کن ارزو هم میگفت نمیخوام ولم کنین دو سع تا چک محکم زد رو کونش ارزو التماس میکرد ولی اون میخواست بکنه به مهدیه گفت کاندومو از کیرم درار تف بنداز سر کیرم مهدیه نشست رو گردن ارزو کاندومو دراورد تف اناخت با دستاش مالید بلند شد پسره کیرشو رو سوراخ خواهرم تنظیم کرد شرشو کرد تو ارزو جیغ کشید یهو تا ته کرد تو روش خوابید ارزو نفسش درنمیومد پسره اسمش محمد بود حدود ۲۰ سالش بود دلم واسه خواهرم میسوخت ولی دوست داشتم ببینم بعد دو دقیقه شروع کرد تلمبه زدن ارزو میگفت تو رو خدا دربیار پسره محکمتر میزد مهدیه یکی دو بار لای درو نگاه کرد دید هستم کیرشو در اورد ارزو به پهلو دراز کشید داشت گریه میکرد گفت بیا ساک بزن سر کیرشو لیس زد گفت هم جاشو لیس بزن شروع کرد لیس زدن کیر پسره مهدیه هم رفت کمکش به ارزو گفت بخواب ارزو گفت نمیتونم گفت بخواب میزارم لا پات خوابید یه تف انداخت رو سوراخش دوباره کرد تو ارزو گفت تمومش کن محمد تند تر تلمبه زد یهو کیرشو دراورد ریخت رو کمر ارزو مهدیه کیرشو گرفت فشار میداد با دستش ابشو تمیز میکرد مهدیه با خنده گفت اب واسه پوست خوبه اب پسره رو مالید رو کمر خواهرم جون نداشت بلند شه ارزو مهدیه اومد سمت در من رفتم عقب منو نبینن بهم با اشاره گفت برو بیرون بهت زنگ میزنم…
نوشته: آریا