سکس با راننده تپسی
سلام دوستان امروز من آتیلا براتون یه داستان واقعی از زندگی خودم دارم
امیدوارم لذت ببرید
همه چیز برمیگرده به ۲ ماه پیش یعنی تیر ماه که من رفته بودم خونه مادر بزرگم تا دوچرخه خواهرمو بیارم ، بفروشم ، با پولش یه دوچرخه جدید بخرم ساعت ۶ عصر بود و جمعه و خیابون هم خیلی شلوغ بود.
هرچی اسنپ گرفتم هی راننده ها قبول نمیکردن که یه دوچرخه با خودم بیارم.
تصمیم گرفتم اسنپ وانت بگیرم ولی خیلی گرون در اومد
خونه مادربزرگم تو سید خندانه و خونه ما تو محله شهرک امید.
رفتم تپسی بگیرم و اولین راننده برام اومد
ساینا سفید
خانم نسرین
زنگ زدم :
-سلام خانم خسته نباشید،
-ممنونم
-ببخشید خانم من که دارم میام یه دوچرخه دخترونه سایز ۱۶ دارم که خیلی کوچیکه
-خب؟
-میتونم بزارمش تو صندوق عقب ماشینتون؟
-ببخشید صندوق من توش بار برنجه شرمنده
-عه خانم یعنی چی؟ (با لحن عصبانی) این تپسی مسخرش در آورده شاید مسافر یه باری داشته باشه خب؟
-درکتون میکنم گفتید سایز دوچرخه چنده؟
-شونزده
-خب مگه یه نفر نیستید؟
-بله فقط خودمم
-خب دوچرخه رو بزار صندلی عقب
-شما مشکلی ندارید؟
-نه اشکالی نداره من تا ۶ دقیقه دیگه میرسم به مبدا
-میبینمتون
خودم ۱۶ سالم بود و عموم که مست و پاتیل بود ۴۶ سالش بود با کمک عموی مستم دوچرخه رو سوار ماشین کردیم و اون رفت خونه و منم به سمت شهرک راه افتادم
رفتیم تو صیاد شیرازی که میدون سبلانو دور بزنیم و بریم تو زین الدین. به میدون که رسیدیم تا دور بزنیم که داستان شروع شد…
خانم راننده داشت تو گوشیش راه رو میدید و به ماشینشم از این چیز آهن رباییا زده بود تا گوشیش بچسبه به بالای ضبط.
یهو تو میدون که داشت میپیچید گوشیش افتاد پایین پاش
من دیدم داره رانندگی میکنه و خطرناکه گفتم:
-من برش میدارم
دستمو دراز کردم به زیر پای زنه تا گوشیشو بردارم
یهو زنه پاشو تکون داد و من به جای گوشی پاشو لمس کردم یهو گفتم
-آخ ببخشید
-اشکال نداره عزیزم
گوشیشو بهش دادم گوشیشو گذاشت رو آهنربا یه یک کیلومتری رفتیم تا گوشیشو دوباره با دست گرفت انداخت زیر پاش و گفت:
-میدونی باید چیکار کنی دیگه؟
-(خشکم زد) داشت قلبم تند تند میزن که بدون اینکه چیزی بگم رفتم گوشیشو بر دارم تا دوباره پاشو آورد جلو راه دستم
مچ پاشو گرفته بودم در حالی که خم شده بودم یهو بالا رو نگاه کردم دیدم داره با چشمای خیلی حشری نگام میکنه
شروع کردم پاشو بمالم که یهو گفت
آآآآآههههههههه
-سکته کردم گوشیشو گذاشتم رو رون پاش و رومو کردم اونور پنجره چون ریده بودم تو خودم.
دیدم دستشو گذاشت رو پام و شروع کرد مالیدن و منم مالیدم
از رون رفت تو زیپ شلوار لیم تا بازش کنه که یهو گفتم بزن بغل
با تعجب نگام کرد گفت چته؟
-چرا این کارو میکنی؟
-چقدرم که تو بدت میاد
لبخند زدم و گفتم
-حداقل برو یه جای خلوت
شروع کرد به رانندگی تا رفت زیر پل هنگام
جای خلوتی بود
دستشو گذاشت رو کیرم و گفت بکش پایین منم کشیدم
تا کشیدم پایین دید که شق کردم و گفت آخ جووون
گفتم
-تو که النگو داری
-من از شوهرم خوشم نمیاد
کیرمو مالید و منم که مثل خری که بهش تیتاب داده بودن بهش گفتم بخور
از رو صندلی خودش خم شد کیرمو خورد
یه طوری ساک زد که ریدم به خدا
در حالتی که خم بود شلوارشو کشیدم پایین کونشو انگشت کردم و بعدش گفتم بشینه روم
کیرمو تنظیم کرد تا بره تو کصش در حالیکه من سوتین صورتشو باز میکردم
کس میداد و منم ممشو میخوردم تا یهو در ماشینو باز کردیم و همین طوری که بغلش کرده بودم درازش دادم رو کاپوت ماشین
وزنمو انداختم روش در حالیکه کصشو میکردم و ممشو میخوردم
یهو گفت
-آروم تر حروم زاده
از روش پاشدم و یه چک زدم بهش و برعکسش کردم به طور داگی
یه کونی داشت
کردم توش او از اونور انگشت فاکمو کردم دهنش
همین طوری که داشتم میکردمش میکند آه و ناله کنه و من با دستم نمیذاشتم
داشت آبم میومد
بهش گفتم داره میاد
یهو کیرمو در آوردم و آبمو ریختم رو کمرش
گفت بسه دیگه
من میگفتم یه بار دیگه
گفت بشین تو
نشستم که یهو دوباره شروع کرد ساکیدن
بعدش گفت این دفعه آبتو بریز تو دهنم کونی
با انگشت های زیباش
با ناخون بلندش جوری ساک زد کیر وقتی آبمو ریختم تو دهنش دیگه انگار بهم بهشتو داره بودن
سوارم کرد برسونه مقصد و منم سکته کرده بودم
رسیدیم خونه وسایلمو پیاده کرد و گفت
(کیر موشی)
و یهو گاز داد و رفت بدون اینکه پولی ازم بگیره
عصبانی بودم
آخه کونی تویی که با کیرم آه و نالت کل پل هنگام رو برداشته بود از سر عصبی بودنت بهم همچین فحش بدی رو میدی؟ خارکسه؟
خلاصه دوستان ممنونم که تا اینجای داستانم شنیدید
لطفا اگر دوست داشتید لایک کنید ممنون
(تازه بعد از اینکه رفت من زنه رو الکی بخاطر اینکه بقیه پولمو نداده بود گزارش کردم)
تا بسوزه
نوشته: آتیلا خان