سکس با مسافر اسنپ

سلام وقت همگی بخیر ، ۳۸ سالمه و خیلی حشریم
این داستان کاملا واقعی بود که برام اتفاق افتاد و جذاب بود خاستم باهاتون به اشتراک بذارم ، من راننده اسنپ هستم وقت بیکاری میرم اسنپ تا ظهر که خانومم و بچها از کار و مدرسه میان با ماشین اسنپ هستم ، همیشه تو ماشین که مسافرهای خانم مسافرم بودن آیینه می‌آوردم پایین بهشون نگاه میکردم و روم نمیشد حرفی بزنم نه اینکه متاهلم و شهرمون کوچیک میگفتم شر میشه حالا اگه ی کیس مورد نظر باشه حتما راه بده میرم سراغش ، یک روز کار می‌کردم یک سفر قبول کردم یه پسر بود خوش تیپ و خوش قیافه ، تو مسیر میرفتم بهش نگاه کردم دیدم اونم ی نگاهی کرد خلاصه دل و زدم به دریا شروع کردم حرف زدن گفتم دانشجویی گفت نه ، گفت محصلم رفتیم رسیدیم به هنرستان دید بسته گفتم جایی میری برسونمت گف بریم ی دور بزنیم شاید باز بشه هنرستان رفتیم بهش گفتم بیا جلو بشین گف عقب خوبه یجوری حرف میزد اصن مشخص بود فمبوی ، خلاصه زدم بغل گفتم کولر بزنم گرمته گف بزن خلاصه گفتم چرا نمیای جلو دست زدم پاهاش گف نه خوبه ، یهو دست زدم وسط پاش کیرش سفت شده بود گفتم پس من بیام عقب گف بیا خلاصه رفتم عقب شروع کردم مالوندن بدنش یهو اومد جلو لب گرفتیم همینطور زبون زدم تو دهنش صدای آخ آخش در اومده بود منم زیپ شلوارش در آوردم ی کیر تمیز و خوشگل داشت یخورده خوردم براش بعدش سر سینه هاشم خوردم گف نمال آبم میاد تو همین حرفا یهو دیدم آبش پرید بیرون براش تمیز کردم گفتم حالا نوبت توعه میخوری گف این دفعه نه ،، ولی گرف دستش قشنگ مالوند منم دوباره لباش و خوردم گفتم زبونتو بده دهنم قشنگ خوردم آب منم اومد با دستمال پاک کردم و گف بریم ی جا دور بزنیم بعد ساعت ۱۶ کلاس دارم منو ببر منم ک متاهل بودم و نمیخاستم شر بشه یجور پیچوندمش گفتم سرویس دارم شماره بده میام تک زدم شمارم گرف منم شمارش گرفتم بعدشم نرفتم و الانم شمارش دارم ی چن روز پیش هوس کردم زنگ زدم قط کردم پیام داد امرتون منم دیگ جواب ندادم امیدوارم خوشتون اومده باشه شرمنده دیگ خلاصه گفتم چون براساس واقعیت بود خاستم به اشتراک بذارم

نوشته: آرششش

دکمه بازگشت به بالا