سکس با مشتری تو خونه
سلام دوستان من محمدم
داستان زیاد خوندم تو شهوانی ولی مختصر و مفید میگم.
چند بار تو شهوانی آگهی گذاشتم که سکس با تعمیرکار لوازم خونگی کی میخواد و از اینجور حرفا.
ایدی تلمو گذاشته بودم که یهو یکی بهم پیام داد.
چت کردیم و قرار گذاشتیم که برم برای سرویس لباسشویی و ظرف شوییش. صبح ساعت ۸ راه افتادم و رفتم اونجا.
زنگ زدم و در باز شد رفتم تو ساختمان طبقه پنجم.زنگ در رو زدم یه خانومی در رو باز کرد و رفتم داخل یه لباس کوتاه گشاد گل گلی پوشیده بود و شروع کرد حرف زدن که مشکل ظرف شویی ولباس شویی اینه.لوازم رو سرویس کردم و گفتش که یدونه لامپ شب خوابم خرابه رفتم گرفتم و برگشتم درستش کردم.
برام چایی ریخت و چایی رو خوردم اومدم بلند شم یهو اومد نشست روم گفت کجا با این عجله.گفتم چی میخوای گفتم معلوم نیست و لباشو گاز گرفت.دستمو دور کمرش حلقه کردم و چشتون روز بد نبینه دیدم شلوارم خیس خالیه.اب کسش مثل شیر آبی که باز میشه داشت میرفت.
بغلش کردم و بردمش رو تخت یکم ماساژش دادم تا بیشتر حشری شه.دیدم خیلی حشری شده یهو قمبل کرد و سوراخو میدیدی شما…سبزه بود پوستش با سوراخ تمیز و براق افتادم به جونش تقریبا ۲۰ دقیقه کس و کونشو لیس زدم و تو این تایم ۲ بار لرزید تمام صورتم آب کس بود.ساک نزد برام اومدم کیرمو خیس کنم دیدم کس دریای لیز.هول دادم توش که یهو درش آورد گفت فقط میخوام کون بدم حالا سوراخ و میدیدی سوزن رد نمیشد…با بدبختی و مکافات انقدر زبونمو کردم تو سوراخ کونش دوباره ارضا شد.سر کیرمو آروم کردم توش خودم خیلی وضعم خراب بود کیرم داشت میترکید.یهو گفت من دیگه نمیخوام بدم منم عصبی شدم دستاشو گرفتم یهو تا خایه جا کردم.اونم جیغ میزد بعد ۲ دقیقه دیدم آروم شد شروع کردم تلمبه زدن یه چند دقیقه برش گردوندم فرغونی گذاشتم توش سوراخش قشنگ گشاد کرده بود حالا هی تلمبه بزن یهو اومد بالا و شروع کرد لب گرفتن که منم پشمام ریخته بود ولی داشتم حال میکردم.منو هول داد عقب یهو نشست شروع کرد ساک زدن…منو میگی گفتم مگه میشه یه نفر اینجوری سریع نظرش عوض بشه.شروع کرد از سر کیرم رفت سمت تخمام و رسید به پاهام روی پامو لیس میزد بوس میکرد یهو گفت ارباب دستور.منم تو کونم عروسی شد.گفتم چه قدر حرف ارباتو گوش میدی ؟؟گفت جون بخواد…دهنشو باز کردم و تف کردم تو دهنش و انداختمش رو تخت رفتم نشستم رو صورتش سوراخ کونمو لیس میزد…هی میزدم رو کسش.دوباره ارضا شد…دیدم نا نداره بلند شه…برعکسش کردم کلش افتاد بیرون تخت…کیرمو کردم دهنش شروع کردم تلمبه زدن.دیدم داره آبم میاد.گفتم با آب ارباب چیکار میکنی؟گفت تا قطره آخرشو میخورم یهو تو دهنش ارضا شدم یه جوری کیرمو میک میزد چشام داشت سیاهی میرفت.کیرمو با دستش گرفته بود نمیزاشت درش بیارم پاهام شل شد…یهو ناخداگاه گلوشو فشار دادم ولم کرد.نمیتونستم بلند شم افتاده بودم رو زانو هام بغل تخت.یهو زنگ در رو زدن ریدم.بلند شد ارباب برات غذا سفارش دادم.رفت جلو در پیتزا گرفته بود.خوردم و هزینه سرویس لوازم رو حساب کرد و کلی تشکر کرد ولی گفت داره از ایران میره اخر هفته ترکیه و من در حسرتشم بعد از ۱ ماه امیدوارم بازم به پستم بخورن اینجور آدما
نوشته: محمد