سکس با هایده ساقی محل
سلام .خدمت همه اعضای شهوانی.اسم من رسول ساکن مشهد بلوار وکیل آباد .از لحاظ مالی وضع خوبی دارم پدرم شرکت بازرگانی داره. و با پدرم مشغولم .سنم 28 مجرد هستم.من خیلی اهل عشق حال پارتی هستم .محال در هفته ای سه شب پارتی نرم اخه تو پارتی دخترهای خوشگل سکسی زیادی مخ میزنم .ماشین خارجی دارم یک دونه هیوندا 2019 دارم هیکلم خوب خیلی دوخترها سر کیرم می چرخن معمولا بعد پارتی اونکه حسابی چشم منو بگیره شبی می برمش خونه مجردی حسابی کوس وکون دختر با کیرم ابادش میکنم.یک روز تو باغ یکی از بچه ها بودیم رفتم در اتاق دوستم صدا بزنم در باز کردم دیدم داره شیشه میکشه و یک زید خیلی معرکه با شورت و سوتین روی پاش تعارف زد گفتم چکار می کنی گفت داداش بیابزن بعد می فهمی منم با اصرار رفیقم چهارتا دود زدم جاتون خالی راست می گفت فاز اهنگ یک طرف گاییدن دوست دخترم از عقب یک چیزه دیگه ای بود.چند مرتبه به رفیقم گفتم آورد معمولا هفته ای یک مرتبه می کشیدم.تا اینکه رفیقم شماره ساقی رو داد گفت اسمش هایده خونش قاسم اباد منم زنگ زدم از قبل رفیقم سفارش منو کرده بود.وادرس داد رفتم رسیدم تو محلشون زنگ زدم رسیدم مشخصات دادم بهش بعد چند دقیقه ای اومد دیدم یک خانوم جوون سبزه یکم چشم بادامی یک مقدار تپل کم اومد سمت ماشین منم پیاده شدم سلام علیک کردیم تو چشماش شیطنت موج میزد با ماشین بابام رفته بودم لندکروز داره اینم حسابی چرب زبونی کرد جنس گرفتم رفتم .بعد از این قصه هشت ماه از آشنایی میگذشت .نسبتا باهم راحت صحبت می کردیم من صداش میزدم هایده اونم اسم کوچیک منو می گفت .یا پیام میداد رسول جان لوازم نمی خوای .ولی خیلی خوارکسته بود .واز شوهرش خیلی ناراحت بود شوهرش ادم کون گشاد وکوس باز اینم چندمرتبه مچ شوهر گرفته بود حسابی شاکی .با من دردل یک بار تو مسیر بردمش تا جایی از شوهر کرد .حسابی منو تو کف سینه هاش گذاشته بود .تا اینکه یک روز زنگ زد گفت مبلغ هشت میلیون پول لازم داره یک هفته ای قرض بهش بدم گفتم باشه ادرس دادم گفتم بیاجای خونه بدم گفت بزن به کارتم .منم گفتم واقعیت سقف انتقالی دیگه ندارمولی نقدی پول تو خونه هست.ادرس دادم اومد هنرستان جای خونه خونه بابام ویلایی بزرگ اونروز باغ بودن من خونه تنها تعارف زدم اومد داخل وقتی داخل خونه رودید کفش بریده بود نشست روی مبل پول اوردم بعد چایی اوردم کنارش نشستم گاه گداری دستم میذاشتم روی رون پاش چیزی نمی گفت سر صحبت باز شد از سوتین سایز سینه وبعد گفتم هایده تو سینه هات باید 65باشه گفته وگفت 75 من گفتم نه بذار ببینم دستم گذاشتم روی سینه هاش از روی مانتو وای چه سینه های نرم معرکه داشت جا خورد گفت رسول راحتی دیگه امان ندادم مالیدم هایده می گفت رسول من شوهر دارم منم محل نمیدادم و خودشم بدش نمیومد تا به خودمون امدیم دیدم سینه های هایده رو اوردم بیرون می خورم وای حسابی خوردم لخت کردمش روی کاناپه چه ساک برام زد صداش معرکه و حسابی شهوتی هست شهوتش زده بالا حسابی از کوس کردمش بعد راضی کردم تا از عقب بده وکون معرکه داره از عقب کردم درد میکشید تا اب ریختم تو کونش.چند دقیقه تو بغلم بود وبعد لباس پوشید رفت .الباقی خاطره براتون می نویسم
نوشته: رسول