سکس دو نفره با یه تماشاچی
بازم اومدم با یه خاطره دیگه
خاطره قبلیمو نمیدونم خوندید یا پسندید یا چی ولی خواستم اینم تعریف کنم براتون، مرسی میخونید یا لایک میکنید❤️
——————————–
تازه وارد دانشگاه شده بودم، ترم یک دانشگاه آزاد تهران جنوب، تو کلاسای ما بخاطر رشته ای که میخوندم زیاد دختر نبود، واسه همین خیلی حق انتخاب داشتیم ما دخترا :))
منم که تازه از جو دبیرستان و ابروهای پاچه بزی در اومده بودم با یه من آرایش میرفتم دانشگاه(جوگیر عقده ای)، یه پسری تو دانشگاه بود که ترم بالایی بود و سنشم بیشتر از ماها بود انگار دیر اقدام کرده بود برای کنکور، بگذریم، خیلییییی خوشتیپ بود، موهای روشن، پوست سفید، زاویه فک، رگای دستش اووففف نگم دیگه براتون
هیچ کلاس مشترکی با ما نداشت ولی یه استاد مشترک داشت که دو سه باری اومده بود دم کلاسمون و با اون استاد کار داشت و ما ۴ ۵ تا دختر تا میدیدیمش طرز نشستنمون هم حتی عوض میشد و سعی به جلب توجه داشتیم ولی پسرامون اصلا ازش خوششون نمیومد و لفظ کونی و کردنی براش استفاده میکردن(از حسودی)، وقتی میومد تو سلف اصلا هیچی از گلوی من به شخصه پایین نمیرفت انقد روش کراش بودم.
دی ماه شد و یه برف ریزی اومد و دیگه نه تاکسی و نه اتوبوس و هیچی تو خیابون نبود، یه ۲۰۶ از پارک در اومد جلوم وایساد، شیشه رو داد پایین گفت مسیرت کجاست؟ گفتم …، گفت بیا بشین ماشین نیست تا یه جایی میبرمت، منم از خدا خواسته پریدم نشستم، دو سه دقیقه اول سکوت سکوت سکوت، تا بالاخره سکوت شکوند و پرسید ترم اولی درسته؟ رشته ت چیه؟ و شروع کرد بحث های کلاس و دانشگاه رو باز کرد، منو تا خونه مون رسوند و شماره ش رو داد و گفت زنگ بزن بهم اگه دوست داشتی( اگه دوست داشتی چیه ، من از خدامه ) پیاده شدم و تو کونم عروسی بود، هی میخواستم پیام بدم می گفتم صبوری کن دختر عین ندید بدیدا رفتار نکن بذار دو روز بگذره ولی طاقت نیاوردم و پیام دادم و رابطمون شروع شد، چند روز بعد دیگه کل دانشگاه میدونستن این پسر خوشگله مالِ منه معمولیه
قبلا هم گفته بودم من درو داف نیستم، قیافه م خوبه، قد و هیکلم درشته، سفید مفیدم و خلاصه راننده خاور پسندم :)))
بعد دو سه بار بیرون رفتن قرار خونه گذاشتیم، منم خوشگلاسیون کردم و تمیز کردم کس و کونو
اومد دنبالم و رفتیم یه خونه سمت دهکده المپیک
خونه زیر همکف بود، معلوم بود خونه مجردیه، رفتیم داخل دیدم یه پسر دیگه اونجاست که دوستش بود، اسمش رضا بود، اسم عزیز دل منم فرهاد بود راستی یادم رفت بگم
نیم ساعتی نشستیم به حرف زدن و پذیرایی، بعد رضا رفت بیرون از خونه و من و فرهاد شروع کردیم بوسیدن هم(قبلا تو ماشین همو بوسیده بودیم و چند تا بوق با ممه هام زده بود یعنی یخم آب شده بود) دست انداخت کش موهامو باز کرد و چنگ زد تو موهام موقع لب گرفتن، دستمو گذاشت رو کیرش از رو شلوار که نیم خیز بود، منم شروع کردم مالیدن کیرش ، دست چپش رو سینه م بود و میمالید
سرشو برد عقب و گفت پاشو شلوار و تیشرتتو دربیار ، هم زمان لباسای روییمونو دراوردیم، من یه شورت و سوتین گیپور مشکی تنم کرده بودم برای این مراسم خاص :)) اونم فقط شورتش تنش موند که یه کیر قلمبه از زیرش خود نمایی میکرد، من وایساده بودم جلوش و اون نشسته بود رو مبل، دستشو انداخت پشت کمرمو منو کشید سمت خودش و شروع کرد شکم قلمبه مو بوس کردن، با دوتا دستش با لمبرای کونم بازی میکرد و شکممو بوس میکرد و نافمو زبون میزد، سرشو برد پایینترو تپلی کصمو گاز گرفت، پاشد و دستمو گرفت و برد تو اتاق، نشستیم لبه تخت و دوباره همو بوسیدیم ایندفه دستش از رو شورت روی کصم بود و میمالیدش، همونجوری شل شدم و دراز کشیدم رو تخت، اومد روم خیمه زد و سوتینمو داد پایین و گفت جووون چه ممه های گنده ای و افتاد به خوردن و مکیدن، عمدا جاهای سفیدشو مک میزد و میگفت این کبودیارو به همکلاسیات نشون بده بگو فرهاد کرده، بگو فرهاد منو میکنه بگو من به فرهاد کص میدم، اینارو که میگفت من بیشتر حشری میشدم، لای کصم رودخونه راه افتاده بود و شورتمو خیس کرده بود، انگار تو رویا بودم که فرهاد که صدتا دختر تو دانشگاه تو کفشن داره با من مِیک لاو میکنه و قراره کیرشو بفرسته تو کصم، اومد رو گردنم و شروع کرد لیس زدن زیر چونه م(اون روز فهمیدم حساس ترین جامه) سانت به سانت گردن و گلومو لیس زد و مکید، گفت بذار همه بدونن تو زیرخواب منی بذار همه بدونن کیر من میره تو کصت، تو همین حال و احوال بودم و فرهاد هنوز روم مشغول خوردن و لیسیدنم بود و صدای اه و ناله م اتاقو برداشته بود که چشمم افتاد به در اتاق، رضا کیر به دست وایساده بود تو چارچوب درو داشت با خودش ور میرفت، جیغ کشیدم و خواستم بلند شم که فرهاد دستشو گذاشت رو شونه هامو مانع شد، داد زدم برو بیرون کثافت فرهاد گفت هیسسس عشقم اون کاری با ما نداره، اون فقط نگاه میکنه بخدا دستم بهت نمیزنه نگران نباش، گفتم من نمیتونم اگه فیلم بگیره چی چقد بی غیرتی اخه، من فک کردم رابطمون واقعیه…
بغلم کرد و شروع کرد خر کردنم که من عاشقتم دیوونه مگه میذارم کسی به غیر من تورو بکنه(دختره ۱۸ساله ی احمق) منم یه کم آروم و خر شدم و گفتم اگه تو میگی اوکی و وا دادم، ازونور رضا گفت من نمیام تو فکر کن اصلا من نیستم و فلان
تو همین حین که فرهاد داشت راضیم میکرد دستشو گذاشت رو کصمو گفت اوووف چه خیسی کردی تو، حیف نیست حال خوشمونو خراب کنیم و لباشو گذاشت رو لبام و دستشو برد زیر شورتم، لای کصمو باز کردو شروع کرد مالیدن چوچولم منم تو دهنش ناله میکردم، از لبام جدا شد و رفت پایین تخت نشست، من پاهام رو زمین بود کونمو دادم بالا و شورتمو کشید پایین و سرشو کرد لای پاهام، دو دستی باز کرده بود و با ولع میخورد، من ناله هام به جیغ های کوتاه تبدیل شده بود خودم سینه هامو گرفته بودم و میمالیدم، پاهامو گذاشت رو شونه ش حالا دیگه سوراخ کونمم جلوی دهنش بود و با زبون قلقلکش میداد، زبونشو از رو سوراخ کونم میکشید تا روی چوچوله م، انگشتشو کرد تو کصم و میچرخوند و عقب جلو میکرد، من رو زمین نبودم دیگه، با گوشه چشم رضا رو هم نگاه میکردم که داشت جق میزد و چشماش خمار شده بود، دروغ چرا خوشم اومد کم کم که دارم دو نفرو همزمان تحریک میکنم، دیگه عملا زل زده بودم تو چشای رضا و ناله میکردم و خودمو میمالیدم که بیشتر حشریش کنم
فرهاد از کصم جدا شد و پاشد وایساد منم پا شدم نشستم فهمیدم منظورش چیه باید میرفتیم سراغ اصل مطلب، من خودمو کامل کشیدم رو تخت و فرهاد اومد بالای تخت جلوی صورتم وایساد، دست انداخت سوتینمو باز کرد و پرتش کرد، منم شورتشو دادم پایین و یه کیر کلفت و صورتی که زیاد بلند نبود جلوی دهنم بود، شروع کردم ساک زدن اونم دستشو گذاشته بود رو کمرشو تو دهنم عقب جلو میکرد، هر از گاهی به صورت فرهاد نگاه میکردم ولی بیشتر زل زده بودم به رضا، نمیدونم چرا دوس داشتم دلشو آب کنم، دو سه دقیقه ای نگذشته بود که کیرشو دراورد و نشست رو تخت و منو با دست خوابوند، لبامو گرفت تو دهنش و میمکید گفت کیرم تو دهنت بود نه؟ زبونشو میکرد تو دهنمو میچرخوند،
اومد روم و کیرشو گذاشتم بین رونام و میمالید به کصم، پاهامو گرفت داد بالا و سر کیرشو گذاشت رو کصمو آروم با دست هل داد داخل و من جیغ کشیدم، یه کم مکث کرد و کامل فرو برد تو کصم، جوووون جووون های حشری واری میگفت که من خیلی خوشم میومد، بهم حس اینو میداد که بهترین کس دنیارو دارم، درمیاورد میکوبید رو چوچولم و دوباره فرو میبرد، پاهامو سیخ کرده بود رو هوا و به هم چسبونده بود، لبه های کصم که از لای پام زده بود بیرون رو میگرفت میکشید و میگفت ببین چه بادی کرده، انقد کیر خورده باد کرده جوووووون چه کصی چه کلوچه ای، وحشیانه تلمبه میزد، صدای ناله هامون قاطی شده بود، من نگاهم به رضا بود، فک کنم فرهادم اینو دوس داشت، کیرشو کشید بیرون و دراز کشید و گفت تو بیا روم، رو به صورتش آروم نشستم رو کیرش و زانوهام دو طرف فرهاد رو تخت بود، با دست منو خوابوند رو خودش و لبامو گرفت تو دهنش، با دست لای کونمو باز کرد و شروع کرد به مالیدن سوراخ کونم
، مطمئن بودم رضا با این حرکت کصخل میشه دیگه، به بالا پایین شدن من دیگه قانع نبود، محکم دستاشو دور کمرم حلقه کرده بود و خودش تو کصم تلمبه میزد، جفتمون خیس عرق بودیم، لباشو ول کردم و بلند شدم و خودم بالا پایین کردم رو کیرش، ممه هام به شدت بالا پایین میشدن و به هم میخوردن، ممه هامو گرفت تو دستش، نوکشو میمالید محکم فشارشون میداد جای انگشتاش میموند رو ممه هام
ده دقیقه ای شده بود که گفت من دارم میام من دارم میام و منو هل داد کنار و کیرشو گرفت دستش آخخخخخ آااااه گفت و آبشو ریخت رو شکمش، من ارگاسم نشده بودم ولی روم نشد چیزی بگم، همین که این کراش للعالمین از بین همه خوبان دانشگاه منو داشت میکرد برام کافی بود، برگشتم در اتاقو نگاه کردم دیدم رضا نیست، گفتم رضا کو؟ گفت احتمالا آبش اومده دیگه رفته خودشو تمیز کنه، دراز کشیدم پیشش و با دست آبِ رو شکمشو پخش کردم، انگشتشو زد به آبشو گذاشت تو دهنم منم میک زدم، یه جووون گفت و لبامو بوسید، گفت بریم خودمونو تمیز کنیم، رفتیم تو حموم اتاق، پایین تنه مونو نشستیمو لباس زیرامونو پوشیدیم و اومدیم تو هال(لباسامون تو هال بود)، انگار که هیچی نشده رضا سه تا چایی ریخته بود و داشت تلویزیون نگاه میکرد، برگشت بهمون گفت خسته نباشید براتون چایی ریختم :/
من لباسامو از رو زمین برداشتم و پوشیدم، رضا حتی نگاهمم نمی کرد دیگه، فرهاد گفت تعجب نکن این همینجوریه هیچی یادش نمیمونه :)))
بعد از اون ماجرا ما دو بار دیگه با فرهاد سکس داشتیم ولی دیگه رضا نبود :(((
بوس و قلب بهتون
صنم❤️
نوشته: صنم