سکس مامانم و معلم دینِیم

کلاس چهارم که بودم یه معلم خیلی جوونی داشتیم به اسم آقای زین الدین که اصلا عراقی بودش و واسه تدریس اومده بود تهران. هیکل خیلی خوبی داشتش و خیلی ورزش می کرد. یک روز که جلسه اولیا و مربیان بود، مامانم اومده بود مدرسه. معلم های ریاضی و تجربیم خیلی ازم شاکی بودن و میگفتن که باید کلاس خصوصی بردارم باهاشون، مامانمم میگفت “عه وا بچم هنوز کلاس چهارمه ینی چی که کلاس خصوصی برداره؟” خلاصه با همه معلمام حرف زد تا رسید به معلم دینیم، مامانم و آقای زین الدین باهم شروع به صحبت کردن، به مامانم گفتش که درسم خیلی خوبه و خیلی ازم راضیه مامانم اصلا حواسش به حرفای زین الدین نبود چون خیره شده بود به هیکل و بازوهاش خیلی کم پیش میومد که یکی به بدنش خیلی برسه تو مدرسه‌مون. مامانم یکم باهاش شروع کرد به لاس زدن انقدر حشری شده بود که براش مهم نبود من کنارشم. بهش گفت خوش به حال دوست دخترتون که همچین دوست پسر هیکلی داره که معلمم خندید و گفت من تا حالا با کسی تو رابطه نبودم. اینو که گفت مامانم شمارشو ازش خواست بهش الکی گفت که واسه پسرم کلاس خصوصی میخواستم بگیرم اگر وقت داشته باشین. زین الدینم از خدا خواسته گفتش که بله چرا که نه. مامانم خیلی خوشحال شد ولی زین الدین چون فهمیده بود مامانم کلاسو واسه خودش میخواست و بدجوری حشریه یه رقم نجومی به مامانم داد. گفتش که من واسه کلاس های خصوصی جلسه ای ۱ ملیون تومن دستمزد میگیرم. تو اون لحظه چشام از حدقه در اومد چون معلم های تجربی و ریاضی جلسه ای فقط ۱۰۰ تومن میگرفتن تازه من دینیم خیلی خوب بود. مامانم یکم فکر کرد ولی بدجوری دوست داشت معامله جور بشه تا زیر خوابه بدنه سکسیه معلمم بشه واسه همینم قبول کرد. اون شب مامانم با بهونه های مختلف بابامو راضی کرد که زین الدین معلم خصوصیم بشه. یه جورایی ميتونستم حدس بزنم که چه اتفاقی قراره بیفته. خلاصه دو روز بعدش اولین جلسه خصوصی‌مون بود. زین الدین زنگ خونمونو زد و منم درو باز کردم. زین الدین با یه شلوارک تنگ و یه تیشرت وارد شد. مامانمم با یه شلوارک خیلی کوتاهی و پیرهنی که چاک سینه‌ش کاملا معلوم بود و مشخص بود سوتینی هم زیرش نیست اومد استقبالش. یه ربعی از درس گذشت که دیدم زین الدین تیشرتشو داره درمیاره چون گفت خیلی گرمه هوا. مامانم دیگه طاقت نیاورد و بدون اینکه حتی بهونه ای بیاره دست زین الدینو گرفت و بهم گفت پسرم تو به چیزایی که معلمت تا الان درس داده رو مرور کن تا وقته ما بریم اتاق تا من پول آقای زین الدینو بهشون بدم. بعده ده دقیقه صدای ناله مامانمو شنیدم و فهمیدم که دارن سکس میکنن. رفتم نزدیک اتاق مامان و بابام. در نیمه باز بود و شورت مامانم و آقای زین الدین پشت در افتاده بود. درو که باز کردم دیدم زین الدین بالا سره مامانمه، کیر کلفت عربش لای سینه های مامانم بود. موهای مامانمو همزمان می کشید که همین کار مامانمو حشری کرده بود. بعده یه ربع کیر کلفتشو از لا ممه های مامانم برداشت. سره کیرشو با تف مامانم خیس کرد دوباره موهای مامانمو کشید و شروع کرد به کس مامانم تلمبه زدن. مامانم بدجوری ارضا شد، وسط تلمبه زدنای زین الدین سه بار آب کصه مامانم اومد، در عرض چهل دقیقه انواع پوزیشن هارو رو مامانم رفت بیشرف و در نهایت آب کمرشو رو سینه های مامانم ریخت. مامانم که معلوم بود هیچ موقع اینطوری ارضا نشده بود رو تخت دراز کشید و استراحت کرد. زین الدین اومد بیرون لباسش خیسه خیس بود واسه پاشیده شدن آب کصه مامانم رو لباساش. بعده اینکه زین الدین از خونمون رفت به اتاق مامانم رفتم هنوزم خمار سکس بود و داشت اب کمر زین الدینو که ریخته بود رو سینه‌ش قورت میداد. الان نزدیک دو ساله که زین الدین هفته ای دوبار میاد خونمون و به بهونه کلاس خصوصی همخوابه مامانم میشه، اون حتی دیگه تو مدرسه‌مونم نیست ولی خب مامانم به بهونه های مختلف بابامو راضی کرده که هنوزم بیاد خونمون برای تدریس. بیشرف زین الدین تو این مدت هر نرخی که دوست داشته باشه میده و تازه عیدی هم ازمون میگیره. طفلی بابام که نمیدونه برای تلمبه زدن و ارضا شدن زنش ساعتی دو میلیون تومن داره میده و خبر نداره.

نوشته: گمنام ۲۰۰۰۰

دکمه بازگشت به بالا