سکس من و خواهرم فریماه

با سلام به دوستان عزیز.اسم من علیرضاست و۲۴سالمه.یه خواهر دارم به اسم فریماه که دو سال از خودم کوچیکتره و حسابدار یه کارگاهه.از مشخصات خودم قد۱۷۵ وزن ۸۰ و کیرمم تقریبا ۱۷ سانته که کلفتیشم بد نیست و فریماهم یه دختر تقریبا اسکینی با سایز سینه۷۰ قد ۱۶۰ و بدن زیبا و خوش تراشه که کونشم نسبتا کوچیک ولی خوش فرمه.
رابطه من و فریماه تو خونه خیلی عادی بود.با اینکه خونواده بسته و مذهبی ای نداشتیم ولی مقید بودیم و مادرمون یسری خط قرمزا رو برامون تعیین کرده بود که مثلا حق نداریم جلوی هم لباس عوض کنیم تحت هیچ شرایطی و چیزهای شبیه به این چیزا.واسه همین برخلاف داستانای دیگه تو سایت که طرف لخت تو خونه جلوی هم راه میرن من تا حالا خواهرمو با لباس خیلی باز تو خونه ندیده بودم و یه وقتایی مثلا از حموم میومد بیرون سرسری نگاه میکردم.ولی با این حال میدونستم فریماه خیلی شیطونه و تا حالام چند باری یواشکی دیده بودم تو اتاق داشت جق میزد ولی بروی خودم نیاورده بودم،بگذریم.
داستان از این قرار بود که عروسی پسر عموم تو شهرستان پدریم قرار بود برگزار بشه و اونام همه منو دعوت گرفته بودن ولی خواهرم و من چون هر دو سر کار می رفتیم و به هیچکدوممونم مرخصی ندادن،ناچار موندیمو پدر و مادر بعد از کلی سفارش به من و خواهرم عازم شدن به شیراز و زمینه سکسی رو فراهم کردن که هیچوقت فکر نمیکردم اتفاق بیوفته.
فردای اون روز که پنجشنبه بود فریماه زودتر از سر کار اومد خونه و منم اون روز یکم زودتر کارمو تموم کردم تا بیام خونه ولی وقتی کلید انداختم و اومدم تو دیدم صدای ناله از تو اتاق میاد.اولش ترسیدم فکر کردم شاید اتفاقی افتاده برای همین سریع رفتم و در اتاقو باز کردم و دیدم فریماه روی تخت دراز کشیده و پاهای قشنگشو وا کرده و به صورت داگی داره دسته برسو تو کونش میکنه.وقتی این صحنه رو دیدم شوکه شدم و چند ثانیه داشتم همینطوری نگاه میکردم.دیدن سوراخ کون قرمزی که باز شده و پوست صاف و سفیدش کیرمو بدجور بلند کرد ولی اصلا اون لحظه تو حال خودم نبودم تا وقتی فهمید،جیغ زنان پتو رو کشید رو خودش.منم سریع درو بستم و اومدم بیرون از خونه.یه نخ سیگار روشن کردم و سعی کردم از یادم بپره ولی لامصب هی این صحنه میومد تو ذهنم.دلم واسه فریماه سوخت.خوب اونکه تقصیری نداشت بالاخره دخترا تو سن اون دوست پسر دارن و سکسشونم براه بود ولی فریماه همچین دختری نبود برای همین مجبور بود خودارضایی کنه،به خصوص اینکه یه جورایی معذبش کرده بودم.برای همین دوتا پیتزا خریدم بردم خونه.رفتم تو دیدم رو مبل داره گریه میکنه،تا منو دید سریع گفت بخدا داداش غلط کردم تکرار نمیکنم فقط به کسی نگو منم گفتم این یه چیز طبیعیه و حتی خودمم گاهی خودارضایی میکنم پس نگران نباشه.خلاصه پیتزارو خوردیم و یکم گفتیم و خندیدیم.فریماه میخواست کتلت درست کنه برا همین منو فرستاد تا وسایل شامو بگیرم.لعنتی همش اون صحنه میومد جلو چشم و نمیذاشت یادم بره.وسایلو گرفتم اونم مشغول درست کردن شام شد.من رفتم اشپز خونه کمکش برای درست کردن سالاد.فریماه یه پیرهن سفید پوشیده بود با یه شلوار جذب که هر از گاهی نگام میوفتاد رو کونش که یبارم دید و با یه لبخند مشغول کارش شد.شام اماده شدو من با بدبختی سعی کردم شامو بخورم ولی همش نگاهم و خیالم میرفت سمت فریماه که انگار خودم دارم از کون میکنمش.من جامو جلو تلویزیون انداختم و فریماهم شب بخیر گفت رفت اتاقش تا بخوابه.
داشتم یه فیلم تو ماهواره میدیدم ولی به فریماه فکر میکردم.تصمیم گرفتم یه جق بزنم بلکه آروم بشم.رفتم دستشویی و با فکر فریماه ابم اومد و اومدم دراز کشیدم که دیدم فریماه اومد بیرون چ گفت داداش ببخشید میدونم جات تنگ میشه ولی میشه امشب کنار تو بخوابم میترسم تو اتاق.گفتم اشکالی نداره ابجی بیا جاتو بنداز کنار من اینجا.گفت نمیخواد داداش همین پتو رو میندازم زیرم از پتوی تو میکشم اشکالی که نداره،گفتم نه چه اشکالی بیا.راستش جقی که زده بودم یه خورده آروم ترم کرده بود و خیلی فکر نمیکردم ولی بازم یکم داغ بودم.
ابجیم پتوشو انداخت و اومد کنار من دراز کشید شب بخیر گفت و چشاشو بست.از گرمی و نرمی پوستش اصلا نمیتونستم بخوابم و همینجوری بیدار بودم که دیدم یه خورده خودشو چسبوند با من و کونشو داد سمت من.من یخورده فاصله گرفتم ولی اون بیشتر خودشو چسبوند.با خودم گفتم نکنه اونم… ولی احتمالش کم بود من فقط توهم زده بودم ولی میشد امتحان کرد.برای همین دستمو آروم گذاشتم رو پهلوش و کم کم اوردم سمت شکمش.هیچ واکنشی نشون نمیداد منم شروع کردم شیکمشو مالیدن و لبمو چسبوندم به بازوش.دستمو خیلی با احتیاط بردم سمت سینش و آروم شروع کردن مالیدنش یه تکون ریز خورد و دستشو گذاشت بالاتر که بتونم جفت سینه هاشو بمالم منم اروم اروم میمالیدم و نیشگون های ریز میگرفتم.مطمئن بودم بیداره و خودشم میخواد،برای همین دستمو از رو شلوار بردن سمت کسش که ببینم چه واکنشی نشون میده که یه پاشو اورد بالاتر و قلمبگی کسش از رو شلوار معلوم شد.از رو شلوار میمالیدم کسشو و شلوارشو اروم از پاش کشیدم پایین که با شرتش دراومد.یه کس قرمز جمع و جور که خیس شده بود.انگشتمو کشیدم رو کسش که یهو تکون ریز خورد و بعد آروم شد.سرمو بردم پایین و با زبون یه لیس زدم که یه اه کوچیک کشید یکم لیس زدم و صبر کردم ببینم واکنشش چیه چون میخواستم بفهمه که میدونم بیداره.یکم که گذشت فکر کرده بود من خوابیدم که برگشت و تا منو دید یه لحظه شوکه شد و خجالت کشید منم با لبخند سرمو بردم نزدیک و گفتم ابجی جونم اگه کیر میخواستی چرا به داداش بزرگترت نگفتی اونم سرشو انداخت پایین و زیر لب آروم گفت میخوام داداش.گفتم بلندتر بگو بشنوم.بلند گفت کیرتو میخوام داداش دارم میمیرم خیلی حشریم دیگه برس و خیارم جواب نمیده اگه منو نکنی میرم به همه میدم.گفتم عه پس دوست داری جنده شی اره؟ یه چک اروم زدم تو صورتش و از گلوش گرفتم و گفتم دوست داری چیکار کنی ها؟ گفت میخوام کون بدم گشاد شم. گفتم الان یه جوری میکنمت که دیگه نخوای کون بدی.
بلند شدم شلوار و تیشرتمو در اوردم و از موهای فریماه گرفتم نشوندم رو زانوهاش و کیرمو کیرم تو دهنش و جلو عقب کردم.همینطوری که کیر تو دهنش بود اروم چک میزدم تو لپاش و کیرمو محکمتر تو دهنش تلمبه میزدم،جوری که کف از اطراف دهنش زده بود بیرون.تو همون حالت زانو پیرهنشو باز کردم و پرتش کردم اونور و درازش کردم شروع کردم سینه هاشو خوردن.پستوناشو میمکیدم و گاز میگرفتم و اونم ناله میکرد و التماس میکرد تا ارومتر باهاش رفتار کنم ولی من اصلا حالیم نبود.سینه هاشو خوردم و شلوارشو از تنش درآوردم و حالت داگیش کردم و سوراخشو لیس زدن و کیرمو گذاشتم دم سوراخ و یه ضرب کردم تو کونش که شروع کرد جیغ زدن و گریه کردن که درد داره وحشی اروم تر تو رو خدا ارومتر پاره شدم کیرت کلفته آی مردم و منم با شدت تلمبه میزدم و در کونی میزدم. کونش سرخ شده بود و سوراخشم باز شده بود. برگردوندمش و به پشت خوابید دو تا بالش گذاشتم تا کونش بیاد بالا. دیگه دردش کمتر شده بود حالا همراه با درد لذتم میبرد.کیرمو دوباره کردم تو کونش و نزدیک سه چهار دقیقه تلمبه زدم که دیدم آبم داره میاد و همشو تو کونش خالی کردم.بعد اون رفتیم تو حموم و اونجام عشق بازی کردیم و یه دورم اونجا کردمش و تا موقعی که پدر مادرمون برگشتن از سفر رابطه داشتیم.
الانم هر از چند گاهی موقعیت پیش بیاد سعی میکنیم بریم رو کار
ممنون از همتون

نوشته: علیرضا

دکمه بازگشت به بالا