سگ زنمو کرد
سلام من ایرج هستم ۳۰ ساله و همسرم ناهید ۲۷ سال سن داره ۳ ساله ازدواج کردیم و ساکن شمال هستیم در همسایگی ما یه زن و مرد پول دار در خانهای ویلائی که بزرگ تر از خانه ما بود زندگی میکردند و به خاطر همسایگی با هم دوست بودیم صاحب ویلا یه مرد ۴۵ ساله و همسرش هم حدود۴۳ سال سن داشت وما آقا و خانم ملکی صدایشان میکردیم آقای ملکی یه سگ از نژاد گلدن داشتن که روز ها برای گردش میاوردن بیرون و من و همسرم هم گاهی با آنها قدم میزدیم تا اینکه یه روز خانم ملکی به زنم گفت که یک مسافرت خارج در پیش دارن که حدود دو ماه طول میکشه و از ما خواسته بودن که در این مدت از سگ آن ها که جک اسمش بود نگهداری کنیم ناهید موضوع را به من گفت و قبول کردیم ضمنا خانم ملکی گفته بود که هزینه نگهداری را هم جبران میکنن و ما جک را آوردیم خونه خودمان جک خیلی آرام و با هوش بودو زود با ما هماهنگ شد حدود یک ماهی گذشت و ما هم به بودن جک در کنارمان عادت کردیم تا اینکه یه شب موقع سکس با زنم گفتم جک را بیاریم سکس ما را تماشا کنه ببینیم عکسالعمل جک چیه زنم اول قبول نکرد ولی بالاخره راضی شد جک را آوردیم تو اتاق و منو زنم لخت شدیم وشروع کردیم یه سکس جک هم میچرخید و گاهی از نزدیک ما را بو میکرد نمی دانم چرا از اینکه جک داره تماشا میکنه خوشم میومد و ناهید هم همین طور چند شب بعد باز هم تکرار کردیم اینبار ابمو ریختم رو شکم ناهید و بلند شدم زنم همچنان روی تخت دراز کشیده بود که دیدم جک رفت جلو و آب منو از روی شکم ناهید لیس زد بعد کص ناهید را هم بو کرد و لیسید جک دیگه عادت کرده بود و ما هم دفعات سکس مان بیشتر شد.حالا تا ناهید لخت میشد جک زودتر از من میرفت به طرف ناهید و می خواست اونو بکنه جرقهای تو ذهنم زده شد و گفتم ناهید جک میخواهد تورا بکنه یه حالی بهش بده ناهید گفت نه مریض میشم گفتم با کاندوم چی ؟بالاخره زنمو راضی کردم پاهاشو از تخت آویزان کرد و زانو هاشو باز کرد جک اومد طرفش کص زنمو بو کرد و چند بار لیس زد که دیدم ناهید خیلی حشری شد و آخ واوخش بلند شد جک کیرش راست شده بود و برای کص ناهید له له میزد که یه دفعه پریدبالا و می خواست کیرشو بکنه تو کص ناهید ولی موفق نشد با کمک ناهید به هر مکافاتی بود یه کاندم کشیدیم به جک و زنم حالت داری روی تخت قرار گرفت که جک با یه خیز خودشو به پشت ناهید رسوند و کیرشو در کس ناهید تلمبه میزد ولی نمیتونست جا کنه من کیرشو گذاشتم در کس ناهید و جک با تمام توان شروع کردن تلمبه زدن آه و ناله ناهید در اومد و من در پوستم نمی گنجیدم ناهید دو بار ارضا شد و گفت جک را بیار پایین شب خاطره انگیزی بود
نوشته: ایرج