شروع گی شدنم با راننده اتوبوس

داستان طولانی و ادامه دار هست
بالاخره بعد کلی بدبختی وکلنجار داشتم از خانوادم جدا میشدم و میرفتم دانشگاه اونم تو چه شهری… قزوین…
سروشم 19 سالمه و قد 170‪ و 70 وزنمه
اصلیتمون شمالی بود و یه خانواده پرجمعیت دارم
خلاصه برای ثبت نام و و کارای خوابگاه دانشگام چند باری از شیراز میرفتم قزوین و برمیگشتم
با اتوبوسی که میرفتم هماهنگ میکردم که برگشتن دیگه دردسر بلیط پیدا کردن نداشته باشم
اسم راننده آقا مهران بود حدودا 42 3 سالی داشت و یه سیبیل بامزه داشت که قیافشو خیلی باحال کرده بود یه شاگردم داشت احمد که اونم بنظر بچه بدی نمیومد حدودا 35سالش بود و بخاطر اینکه هوامو داشته باشه باهاش طرح رفاقت ریخته بودم و تو مسیر می رفتم کنارشون و بهشون تنقلات میدادم یا باهاشون چایی میخوردم
رفاقتمون با احمد کم کم زیاد شد و به جایی رسید که بعضی وقتا واسم متن یا فیلم میفرستاد و گاهی چت میکردیمو چرت و پرت واسه هم می فرستادیم گاهی هم صحبتامو میرفت سمتی که به کس و کون می رسید حتی یبار بهش گفتم خوش بحالتون شما که کلی کس و جنده میاد و چه حالی می کنید… اونم به خنده بهم گفت ما قزوینیا خب معروفیم به کون کردن و کس زیاد به کارمون نمیاد منم استیکر خنده واسش فرستادم و گفتم اووووه پس مواظب باشم
در جوابم نوشتی تازه تو هم سفییییید…
خلاصه یه سری حرفا به صورت خنده و شوخی بین ما رد و بدل شد و از اون موقع به بعد از کردن کون بچه یا کردن کون مسافرا که سنشون کم بود مدام واسم میگفت بهش گفتم آقا مهرانم میکنه یا فقط خودتی… گفت اصن اصلش آقا مهرانه… ازم پرسید تا حالا پسر کردی… خیلی سعی میکرد با احتیاط باهام حرف بزنه و راستش وقتی حرف میزد کیرمو راست میکرد… منم گفتم نه ولی تو دوران راهنمایی یکی دوباری در هم مالیدیم… گفت عه پس تجربه داری و خندید… گفتم نه… فوری جواب داد دوست داری پسر بکنی اگه خوشگل باشه… ما مسافرانی داریم که با دختر مو نمیزنن… منم گفتم بدم نمیاد امتحان کنم…
دیگه کارمون شده بود شبا حرفای سکسی میزدیم و منم مدام یواشکی رو تختم با کیرم ور میرفتم
یبار بهم گفت سایز کیرت چنده… گفتم تا حالا اندازه نگرفتم… گفت خب الان بگیر… رفتم تو دستشویی و اندازشو گرفتمو 14 بود… خندید و گفت شرط رو بردم… گفتم شرط چی؟ گفت با آقا مهران حرف تو بود شرط بستیم رو سایزت… آقا مهران گفت 13 من گفتم 14
تازه من گفتم رنگشم صورتیه… خندیدمو گفتم سفیده ولی کلش صورتیه کبوده دیگه حسابی حرفامون حشری کننده شده بود… به جایی رسید که سایز خودشو پرسیدم و گفت 17 آقا مهرانم 20 بود… گفتم خیلی بزرگه که هر کیو بکنی جر میخورد گفت ما بلدیم و هرکیو کردیم دیگه ولمون نمیکنه… باور کردنی نبود داشتم در مورد کیر و کون با یه آدم غریبه چت میکردم… وسطای چتمون یه عکس اومد و یهو باز شد… عکس کیرش بود… دستپاچه شده بودم… نمیدونستم چی بگم گفتم این چیه گفت ناقابله کیر خودمه… گفتم این کجاش ناقابله…
گفت ببینم… گفتم چیو… گفت کونتو… بعد خندید و گفت خب کیرتوووو دیگه… بخاطر اینکه کم نیارم رفتم دستشویی و عکسشو گرفتم و فرستادم… پرو پاچمم تو عکس معلوم بود… استیکر تعجب فرستاد و گفت پسر چه خوشگله… کلا بدنم بی مو بود و اونم حسابی از بدنم داشت تعریف میداد… گفت لعنتی تو خودت گوشتی اصن و حرفاشو با خنده و استیکر خجالت میزد… منم به خنده گفتم خطرناک شدیاااا
واسم چند تا فیلم فرستاد از خودش در حال کون کردن و گفت پایه باشی سری بعد هم میگم تو بیای… دلم حسابی هوس کرده بود بهش گفتم باشه ولی من روم نمیشه جلوی شما بکنم…
چند وقتی گذشت و بهم زنگ زد گفت فردا بیا که طرف اوکیه منم آماده کردم و قرار شد تو همون اتوبوس پسره رو بکنم… اسنپ و رفتم و رفتم پیش اتوبوس… زنگ زدم به احمد و درو واسم زد اومدم بالا دیدم یه پسر 15 ساله رو لخت کرده و داره از کون میکنش… بهم گفت لخت شو بده واست بخوره… اینو از تهران جور کردیم… پسره خوشگل بود اما کونش مو داشت… لخت شدم و کیرمو گذاشتم دهنش… شروع کرد واسم ساک زدن… احمد بلند شد و من رفتم شروع کردم کردن پسره… یباره آقا مهران اومد بالا و با دیدن من تعجب کرد و گفت احمد سروش اینجا چیکار میکنه… گفت هیچی آقا مهران گفته این بچه هم اینجا غریبه بیاد یه حالی بکنه و بره
نشستن بالا سرم و منم کف اتوبوس مشغول تلمبه زدن بودم… آقا مهران گفت ماشالله خود سروشم خوب چیزیه ها و یه دست به کونم کشید… به روی خودم نیاوردم و مشغول تلمبه زدن بودم که آقا مهران لخت شد و با شرت نشست و بهم گفت پاشو تا احمد این عروسکو آمادش کنه تا منم بکنم
بلند شدم و لخت نشستم رو صندلی… آقا مهران بلند شد و اومد اینور سمت من و گفت برو کنار پنجره از اونور نمای خوبی نداشتم… یواشکی نگاه به کیرش میکردم از رو شرت… هنوز خواب بود و داشت کیرشو میمالید… یه نگاهی بهم کرد و گفت تو هم بیکار نشین و دستمو گرفت گذاشت رو کیرش گفت اینو بمال تا آماده بشه… یکم من من کردم و گفتم آخه مننن… نزاشت حرفمو بزنم گفت خب کون که واست جور کردیم… مکانم که اوکیه… مفتی مفتی که نمیشه حداقل تو هم یه حرکتی بزن… بعدم گفت من همین الان به احمد بگم میاد میخورش واسم اونوقت تو میخوای بلندش کنی… گفتم مگه احمد هم کردین؟ گفت اووووه احمد اگه کسیو نیاره بکنم خودشو میکنم و خودش و احمد زدن زیر خنده… دستمو گرفت و رو کیرش بالا و پایین کرد… کیرش نرم بود ولی داشت کم کم سفت میشد و دیگه دستم کامل دور شو نمیگرفت
اونم دستشو برد و کیر منو گرفت… گفت ما هممون مردیم و خجالت نداره بیا منم کیرتو میگیرم اصن واست میخورم و خم شد و کیرمو کرد تو دهنش… باورم نمیشد آقا مهران داشت واسم ساک میزد حسابی تو حال بودم و آخ و اوخ کردن پسره هم حسابی حشریم کرده بود… آقا مهران کم کم شروع کرد خوردن بدنم از پایین تا به سینم رسید… زبونش مثل مار بود داشت دیوونم میکرد و دستش دور کیرم داشت واسم جق میزد گردنمو خورد و در نهایت اومد رو لبم… اگر چه سیبیلش اذیتم میکرد ودوست نداشتم اما دهنش مزه نعنا میداد و معلوم بود مسواک زده و تمیزه بدنشم بوی ادکلن می داد… زبونشو تو دهنم میچرخوند و زبونمو میکشید تو دهنش و آب دهنمو قورت میداد… بهم گفت میخوای تو هم امتحان کنی… گفتم آخه من بدم میاد… گفت تو امتحان کن اگه بدت اومد نکن… شرتشو در آورد و اون مار 20 سانتی رو تونستم با چشم خودم ببینم
نزاشت فکر کنم یه راست سرمو هل داد سمت کیرش… انقدر خمارم کرده بود که کیرشو گرفتم و مث بستنی شروع کردم لیس زدن… گفت بکنش تو دهنت نترس خوشت میاد… خم شده بودم تو بغلش و اونم دستشو برد سمت کونم و کونمو گرفت… گفتم بدم میاد کونمو میگیری… گفت عه تو بخور فعلا و سعی کن امروزو تو جمع چهار تا مرد بیخیال باشی… اگه دوست داری اصن تو بیا کونمو چنگ بزن… سرمو دوباره هل داد رو کیرش و کونمو شروع کرد چنگ زدن… دستشو گرفتم و از رو کونم برداشتم… گذاشت رو کمرم و گاهی کیرمو میمالید و گاهی کمرمو و گاهی دستشو تا نزدیکیای کونم میبرد… چند باری سعی کردم دستشو بردارم اما اون دوباره با خنده دست میذاشت رو کونم چنگ میزد و بر میداشت
کم کم به این کارش عادت کردم و اونم دیگه دستشو راحت روی کونم میزاشت منم بیخیال شده بودم
صدای داد پسره منو از جام بلند کرد و نگاش کردم… فهمیدم که تازه احمد داره کونشو باز میکنه با کیرش… رفت جلو یه آهنگ گذاشت و اومد دوباره شروع کرد گفت یه وقت صدا نره بیرون…
صدای داد پسره کل اتوبوس و گرفته بود واقعا کونش تنگ بود حتی موقعی که من میکردمم آخ و اوخ میکرد… آقا مهران گفت بیا ولش کن ما فعلا همو آماده کنیم تا نوبت ما هم برسه
دیگه قشنگ واسه آقا مهران داشتم ساک میزدم و اونم قشنگ داشت کونمو میمالید دستشو برد سمت سوراخم که پریدم بالا و گفتم اونجا دیگه نه
گفت نترس بابا یه انگشته مثلا حالا گذاشتی کونتو چنگ بزنم طوریت شد اونم همونه بیا اصن دستتو بکن تو کونم اگه من حرفی زدم گفت اصن حال کردم کونتو بخورم… و بلندم کرد… بهش گفتم آخهههه گفت تو چرا اینجوری هستی… خب تو بیا کونمو بخور انگشتمم بکن… و بلند شد کونشو گرفت سمت من… کونش پر از پشم بود و اصن چندشم میشد نگاش کنم دستمو گرفت گذاشت رو سوراخش و گفت یالا دیگه انگشت کن… اومدیم اینجا حال کنیم… دوس داری منو بکنی بیا بکن من ترسی ندارم… اینجا قزوینه یا باید بکنی یا باید بدی یا هر دوتاش
خم شد و سرشو کرد لای پام و کیرمو گرفت و لیس زد… پاهامو گذاشت رو کتفش و شروع کرد از کونم لیس میزد تا تخمام… حس خیلی خوبی بهم دست داده بود… تخمامو میکرد تو دهنش و مک میزد… یکم درد میومد ولی حال عجیبی میداد سوراخ کونمم مک میزد و زبونشو توش میکرد… با اینکه چندشم میشد و خجالت میکشیدم ولی اون ریتم آهنگ و حشری بودنم خیلی عالی بود…
پسره که داشت کون میداد دیگه علنا اشک از چشماش میومد و میگفت دیگه نمیتونم میخوام برم… احمدم بلند شد و لباسای هممونو برداشت و گفت اینجا تا دو ساعت دیگه کسی نمیره و لباسا رو برد گذاشت تو قسمت استراحت راننده و درو قفل کرد
پسره گفت درد داره بخدا… احمد گفت خب قبلش با یه کیر کوچیک بزار بیشتر بازت کنیم بعد راحت میشی و بهم گفت سروش بیا بکنش تا باز بشه… منم مجبور شدم اون حسو حالو ول کنم و بیام رو پای پسره بشینم… سوراخ کونش واقعا جر خورده بود… جوری که کیر من راحت تا ته رفت توش… پسره التماس میکرد که تورو خدا یوااااش جر خوردم… میخوام برم
منم بی تفاوت تلمبه میزدم… وسطای تلمبه زدنم آقا مهران گفت احمد بلند شو پروستات سروشو یه ماساژ بده تا ببینه چجوری حال میاد…
احمد هم بلند شد و اومد نشست روی پای ما و خم شد و شروع کرد سوراخمو لیس زدن… گفتم احمدددد… چکار میکنی… گفت میخوام اصل حال کردن قزوینی رو بهت یاد بدم فقط پروستاتت توی سوراخه و باید با انگشت ماساژش داد و باید با عسل ماساژش داد انگشتشو خیس کرد و عسلیش کرد و کرد تو کونم… یه آخخخ گفتم و گفتم احمد در بیار انگشت تو… گفت تو تلمبه تو بزن تا بهت بگم چه حالی میده … من تلمبه میزدم و احمدم انگشتشو تو کونم میچرخوند… درد نداشت دیگه اما موقعی که داشت آبم میومد بهم گفت بکش بیرون ببین چجوری میپاشه… باورم نمیشد یه جوری پاشید که تا کتف پسره رفت و تمام جونم داشت از کیرم در میومد…
کارم تموم شده بود و بلند شدم و آبمو تمیز کردم… احمد پشت سرم خوابید روش و کیرشو تا نصفه کرد تو کونش… کمتر ناله میکرد ولی هنوز آخو اوخ میکرد… ولی از نصفه کیرش به بعد دوباره دادش رفت هوا… من نشسته بودم رو صندلی تکی و داشتم نگاه میکردم کیرم خوابیده بود و دیگه نا نداشتم… آقا مهران گفت چطور بود گفتم خوب بود… گفت خب دیدی ترس نداره هر چیزی یه راهی داره… با خنده رضایت مو بهش نشون دادم… احمد هم بعد ده دقیقه آبش اومد و ریخت تو دستمال و نوبت آقا مهران شد… پسره خواست بلند شه… زد زیر گریه و گفت بخدا نمیتونم… میخوام برم… اما آقا مهران دستشو گرفت برد ته اتوبوس رو صندلی و شروع کرد ماساژش دادم و باهاش حرف زد… لعنتی زبونش مارو از لونش میکشید بیرون
پسره خم شد و با بی میلی کیر آقا مهرانو کرد تو دهنش… معلوم بود که ناراضی بود… آقا مهران بلند شد و دستشو گرفت آورد وسط اتوبوس و خوابوندمش و شروع کرد کونشو ماساژ دادن… کیرشو گذاشت دم سوراخش و با وازلین خوب چربش کرد و سرشو مدام میکشید رو سوراخش
با اینکه دوتا کیر رفته بود تو کون پسره هنوزم تنگ بود و با سایزی که آقا مهران داشت قطعا جر میخورد… به احمد گفت یه آبنبات بده بچه ی وقت تلف نشه زیرم… احمدم یه آبنبات داد بهش و نشستیم بالاسرش که ببینیم چجوری اون کیرو جا میکنه… انقدر با کیرش بازی کرد رو کونش که یباره سرشو کرد تو… پسره یه داد زد و پرید جلو ولی نتونست از زیر کیر در بره
آقا مهران کارشو بلد بود و کیرشو همونجا نگه داشت یه نگاهی بهم کرد و لبخند زد و لبشو سمتم غنچه کرد که به معنی لب دادن بهش بود منم لبمو گذاشتم رو لبشو لبمو شروع کرد خوردن و به احمد گفت این سروشم خوب چیزیه هااا و زدیم زیر خنده
نسبت به پسره و دردی که میکشید کاملا بی تفاوت بودیم و منتظر بودم ببینم این کیر که مث خرطوم فیل بود چجوری تو کون به این کوچیکی جا میشه
هر سانت به سانت کیرو که میکرد تو پسره داد میزد و زور میزد و به غلط کردن افتاده بود
به حدی رسیده بود که پسره میخواست بلند شه
بهم گفت بیا کمک کن کیرمو بکن تو کونش تا تموم شه بره
رفتمو روبروش نشستم رو کمر پسره و نذاشتم پسره تکون بخوره و آقا مهرانم همزمان ازم لب میگرفت و بهم گفت تف بنداز رو کیرم و کیرشو تا ته هل داد داخل
پسره جیغ و داد زد و تقلا کرد و گفت دارم میمیرم ترو خدااااا ولی من محکم گرفته بودمش تا باز شه… واقعا کیر به اون بزرگی رفته بود تا ته تو کونش… احمد گفت بابا یه ذره تحمل کن تا تموم شه دیگه… تو خودت خواستی بدی الانم تموم میشه آقا مهران بکنه تمومه… آقا مهران بغلم کرده بود و ازم لب میگرفت و گفت واقعا طعم لبت مث عسله و شروع کرد اون مار خوش خط و خال رو تو کون پسره عقب و جلو کردن
پسره دیگه بیحال بود و وقتی آقا مهران کیرشو میکشید بیرون میشد تا ته رودشو دید… حسابی گشاد شده بود جوری که وقتی دوباره تف انداختم تا ته کونش رفت
آقا مهران گفت میخوری گفتم چیو گفت کون این عروسکوووو… گفتم نه ترجیح میدم کیرمو بکنم فقط توش
گفت مزه کون که بره زیر دندونت دیگه تمومه مستش میشی و گفت بیا بیا یه زبون بهش بزن انقدر نترس
احمدم گفت بخور که نخوری از دستت رفته
خم شدم و از بالای کون پسره یکم لیس زدم که آقا مهران گفت اشتباه داری میخوری سوراخمو بخور زبونتو بکن توش
چشممو بستم و زبونمو لوله کردمو کردم توش خیلی نرم بود یکم بو میداد ولی بیشتر بوی کیر میداد آقا مهران سرمو فشار داد و گفت میک بزن تا مزشو خوب بفهمی
دیگه آب از سرم گذشته بود… دهنمو انداختم دور سوراخش و قشنگ میک زدم مزه شوری و بوی آب منی و بوی کیر همه چی با هم بود آب دهنمو قورت ندادم که آقا مهران بلندم کرد و ازم لب گرفت و همشو از دهنم کشید بیرونو قورت داد و کیرشو کرد داخل کون پسره
و شروع کرد محکم تلمبه زدن
پسره گاهی آروم بود گاهی آیییییییی مدام میگفت و ناله میکرد… آقا مهران کونشو چنگ انداخته بود و تا ته میکرد بهم گفت پاشو و خوابید روش
گردن پسره خورد و سرشو چرخوند و لبشو شروع کرد خوردن و با چند تا تلمبه سنگین تو کونش ارضا شد
اگه لایک کردید و کامنت مودبانه گذاشتید و فحش ندادین قول میدم ادامشو زود زود بزارم

نوشته: نسرین

دکمه بازگشت به بالا