شوهر دوم مینو

سلام من مجید هستم 41 سالمه میخام یه داستان واقعی را براتون بنویسم امیدوارم از خوندنش لذت ببرید. خب داستان از این قراره که ما یه همسایه جدید برامون اومد به ساختمانی که هستیم یه زن و شوهر جوان و در ظاهر هم خیلی مذهبی به نظر میومدن . پسره تیپ کاملا حزب الهی و دختره هم چادری . خب اوایل که اومده بودن با کسی زیاد دمخور نبودن ولی بعد از چند واهی که گذشت کم کم با همسایه ها و همچنین من در حد سلام و علیک و اینا برخورد مناسبی ازشون دیدم دیگه همینطوری که زمان میگذشت این پسره که اسمش محسن بود انگار خیلی راغب بود تا با من بیشتر در ارتباط باشه . واحد من طبقه دوم بود واحد اونا طبقه بالی واحد من و گاهی اوقات شبها صدای اه کشیدن زنشو میشنیدم که معلوم بود داره زنشو میکنه بعدشم صدای حموم رفتنش میومد . خلاصه هرچی میگذشت محسن بیشتر با من رفیق شده بود جوری که حتی بعضی وقتا منو دعوت میکرد تا با هم بریم استخر . اوضاع همینطوری پیش میرفت و گاهی اوقات هم محسن ازم میخاست که مثلا هوای خونه اش را داشته باشم و خونه شو میسپرد به من ، راستش ناگفته نمونه که در این مدت با زن محسن هم برخورد های نزدیکی داشتم و زن محسن که اسمش مینو هست با اینکه به ظاهر چادری و محجبه بود ولی صورت خیلی زیبائی داشت پوست سفید و قدشم بلند و کمی لاغر بود لبهای خلی خوشگل و قلوه ای داشت چشماش هم ادمو مجذوب میکرد . محسن که دیگه با من خیلی راحت شده بود و خونه و زنش را میسپرد به من گاهی اوقات به من میگفت من چند روزی نیستم و مینو تنهاست حواست بهش باشه منم میگفتم خیالت راخت . وقتی محسن میرفت من میرفتم دم در واحدش و در میزدم و مینو با یه چادر سفید میومد دم در و سلام و علیک گرمی میکردیم با هم و گاهی هم چادرشو جلوم باز و بسته میکرد و میتونستم لباس راحتی شو ببینم وای لامصب از اون چیزی که فکرشو میکردم خوش اندامتر بود سینه های نه خیلی بزرگ و نه کوچیک شکم صاف کمر باریک و رونهای نسبتا پر که با ساپورتی که پاش میکرد قشنگ میشد حجم و اندازه رونهای سفیدشو حدس زد و خلاصه برای هر کاری که در نبود محسن شاید مینو احتیاج داشت میرفتم دم درشون و مینو هم هی بیشتر و بیشتر خودشو برام نمایش میداد دیگه بعد از هفت هشت باری که محسن نبود وقتی میرفتم دم در واحدشون و مینو در را برام باز میکرد دیگه یا عمدا یا سهوا بود نمیدونم ولی دیگه از روسری و چادر خبری نبود و مینو خیلی با روی خوش و لبخند بهم سلام میکرد . یه روز که محسن نبود و ازم خواسته بود حواسم به خونه اش باشه رفتم ببینم مینو کاری داره یا نه که طبق معمول مینو بدون حجابش در را برام باز کرد و ازش پرسیدم کاری داره چیزی میخاد اونم گفت اره کار دارم گفتم خب بگو چی میخواهی برم برات بگیرم مینو گفت بیا تو بهت میگم منم رفتم داخل و مینو در را بست بهم گفت بشینم منم رفتم رو یکی از مبلهاشون نشستم گفتم مینو خانم چی میخواهی بگو دیگه اونم گفت خب حالا چه عجله ای داری . مینو بدون حجاب و با یه ساپورت که کون گرد قلبمه اش را خوب نمایش میداد از جلوم رفت اشپزخونه وای دیدن اون اندام شهوتیم میکرد و کیرم داشت براش شق میشد مینو توی اشپزخونه بود که صدام کرد برم پیشش منم رفتم پیشش گفتم چی شده مینو هم که جلوی سینک ظرفشوئی بود الکی بهم گفت این اب گرم نمیشه منم برای اینکه ببینم مشکلش چیه نزدیکش شدم تا ابگرم را تست کنم ولی مینو اصلا خودش کنار نکشید و همین باعث شد که من بچسبم به مینو جوریکه کونش قشنگ جلوم بود شیر ابو باز کردم ولی همه حواسم به نرمی کون مینو بود مینو هم اصلا ممانعتی نمیکرد که چرا بهم چسبیدی همینطوری دستم زیر اب بود و وقتی دیدم مینو هم حرکتی نمیکنه و حرفی هم نمیزنه خودمو بیشتر بهش فشار دادم دیدم مینو برگشت یه بخندی بهم زد فمیدم خوشش اومده ولی برای اینکه عادی جلوه بدم ابزم معطل کردم و همینطوری کیرمو به کونش فشار میدادم مینو گفت اقا مجید دیدی گرم نمیشه منم گفتم صبر کن گرم میشه دیگه علنا داشتم روی کونش کیرمو میمالیدم مینو یکمی خودشو خم کرده بود منم کیرمو لای چاک کونش گذاشتم و میمالیدم به کونش دیگه مینو رسما داشت اه میکشید منم دیدم بهترین زمانه یکمی ازش فاصله گرفتم و سریع دست انداختم ساپورتشو همراه با شورتش از پشت تا زانوهاش کشیدم پائین وای چه کونی جلوم نمایان شد یه کون سفید گرد و قلبمه انگار یه هندونه را از وسط قاچ کرده باشی سریع دهنمو کردم لای کونش و لپهای کونشو با دستام از هم بازشون کردم و دهنمو چسبوندم به کس و سوراخ کونش دیگه الان نلیس و کی بلیس ، از من لیسیدن سوراخ های خوشمزه و ناز مینو از مینو هم سر دادن اه و ناله ، هردومون داشتیم دیونه میشدیم از شهوت واقعا دلم نمیخواست دست از خوردن کس و کونش بردارم نمیدونم چقدر طول کشید ولی مینو ارضا شده بود و ناله های کش داری میکرد دیگه زانوهاش سست شده بود نمیتونست وایسه منم همینطوری پاهاشو بغلم گرفته بودم رونهاشو کون و سوراخ کونشو کسشو میلیسیدم دیگه مینو به زور بهم گفت تورو خدا بسه مجید نمیتونم وایسم از پشتش بلند شدم برشگردوندم لبمو چسبوندم به لبهاش یه لب حسابی ازش گرفتم بعد بهش گفتم دارم میمیرم برات لعنتی میخامت ، مینو هم با اه و ناله میگفت منم منم بعد گفتم میخواهی؟؟ منظورم این بود که میخواهی با هم سکس کنیم ؟ اونم سرشو تکون داد که یعنی اره . نمیدونم واقعا چطوری ولی بلندش کردم بغلش کردم بردمش توی اتاق خوابشون انداختمش روی تخت و رفتم روش و بازم از جلو اینبار داشتم کسشو براش میخوردم و مینو هم هی اه و ناله میکرد و قربون صدقم میرفت و هی میگفت وای اخ بخور کسمو مجید جون کسم مال توه کسم مال توه وای جون اخ وای … و همش ناله میکرد منم که بینهایت داشتم لذت میبردم از خوردن و لیسیدن چنین کس تر تمیز و خوشگل و جوانی ، داشتم خودکشی میکردم برای کسش خلاصه دوباره اینقدر چاک کسشو لای کونشو براش لیسیدم و مک زدم که مینو دوباره ارگاسم شد و ناله هاش اتاقو برداشته بود شایدم کل خونه را چون اصلا هیچکدوممون حالیمون نبود که چقدر سر صدا کردیم . بعد از اینکه دوبار پش سر هم ارگاسمش کرده بودم دیگه دوست داشتم حسابی بکنمش سریع بلند شدم و لخت شدم مینو وقتی کیرمو دید یه اخ وای جون گفت کیرمم که در حد انفجار شق شده بود مثل چوب شده بود و فقط لحظه شماری میکرد فرو بره تو کس مینو . تعریف از خود نباشه ولی کیرم بد نیست از متوسط بزرگتره 19 سانته و کلفتیش هم پنج سانتی میشه . مینو که از دیدن کیرم کاملا هیجان زده شده بود اروم اومد جلو و کیرمو گرفت میمالیدش و نگاهش میکرد هی بیشتر و محکمتر میمالیدش و برام جغ میزد بهش گفتم دوسش داری؟مینو هم یه نگاهی بهم کرد گفت اوهوم گفتم پس بخواب که میخام حسابی بهت حال بدم . خوابوندمش روی تختش و کامل لختش کردم . لعنتی بینهایت عالی بود بدنش دیونم میکرد ولی هیجان گائیدنش بیشتر از هر چیز دیگه دیونم کرده بود مستی شهوتو میتونستم از چشماش بخونم که داشت با نگاه پر از شهوتش بهم میگفت منو بکن منو بکن منو بکن . دیگه پاهای خوردنیشو گرفتم از باز کردم نشستم جلوی کسش و کیرمو میمالیدم لای چاک کسش چند بار همینطوری لای کسش میالیدم مینو اه میکشید و ناله میکرد دستش روی کیرم بود بهم میگفت اخ مجید بکن توش بکن توشششش وای بکن توش دارم میمیرم منم تا اینو گفت کیرمو کردم تو کسش ، وای که حس فوق العاده ای داشت کسش داغ و لیز و و یکمی هم تنگ بود که بینهایت لذت و هیجان داشت . دیگه اولش اروم اروم میکردمش مینو هم ناله های سر میداد کم کم تندترش کردم و بعد از سه چهار دقیقه رسما داشتم حسابی میگائیدمش محکم و عمیق کیرمو میکردم تو کسش مینو هم زیرم داد و هوار میزد و هی میگفت بکن بکن بکن اخ بکن بکن معلوم بود بینهایت داره لذت میبره که کسش اینطوری داره گائیده میشه دیگه اینقدر از مینو اه و ناله و جیغ و داد زدن و از من هم اه کشیدن و تلمبه زدن که دیگه داشت ابم میومد که لحظه اخری کیرمو کشیدم بیرون و همون موقع ابم مثل فوراه جهید بیرون و ریخت بین سینه و شکمش وای داشتم میمردم از لذت نفسم در نمیومد کیرم داشت منفجر میشد از لذتی که برده بود اصلا باورم نمیشد ابم اینقدر پرتاب بشه تا اون زمان اینطوری ارضا نشده بودم مینو هم ریز ریز ناله میکرد دستش روی کسش بود میمالیدش منم خم شدم کسشو براش میبوسیدم دستشو میبوسیدم کسو لیس میزدم دیگه شده بودم لای پاهی مینو دهنم روی کسش بود ولو شده بودم نمیدونید واقعا چه لذتی با هم برده بودیم ؟ یکمی جفتمون همونطوری ولو شده بودیم بعد من مثل لب گرفت همه کسشو میخاستم بکنم توی دهنم بخورمش که مینو یه اهی کشید و گفت وای مجید جون عاشقتم میخامت دیونتم منم بلند شدم رفتم ازش لب گرفتم گفتم بخدا منم دیونتم مینو جونم کاش تو همیشه مال من بودی عشقم مینو هم گفت دوست داری همیشه مال هم باشیم گفتم بخدا جونمم برات میدم مینو جونم ، مینو گفت باشه عشقم منم میخام همیشه تو مال من باشی گفتم پس محسن چی؟اونو چکارش میکنی؟مینو خندید گفت اون منو به تو مگه نسپرده ؟انگار یه جرقه ای تو ذهنم زدهباشه با تعجب از مینو پرسیدم یعنی میگی محسن خودش تورو بهم داده ؟مینو هم یه خنده ای کرد و گفت اره عشقم نترس شوهرم کاملا راضیه از این ماجرا گفتم دروغ نگو مینو واقعا محسن خودش این کار را میدونه ؟گفت اره بخدا دروغم چیه ؟گفتم باورم نمیشه مینو گفت از اولی که اومدیم اینجا و من تورو دیدمت به محسن گفتم من اینو دوست دارم میخام باهاش باشم محسن هم گفت قبول کرد و این برنامه رو چید تا من بتونم تورو به سمت خودم بکشونم الان هم میدونه که ما با هم سکس کردیم چون قبل از اینکه تورو بکشونم تو خونه همه چیز رو بهش گفته بودم . داشتم شاخ در میاوردم از شندین این حرفها اخه نه به اون حجابش و نه به اون تیپ حذب الهی شوهرش نه به این که داشت بهم میگفت با هماهنگی شوهرش بهم کس داده . مینو گفت میدونم تجب کردی ولی دیگه فکرشو نکن مهم اینه که منو تو عاشق هم شدیم و منم مینو میخاستم که تو مال من بشی گفتم مینو واقعا محسن الان میدونه ما با هم سکس کردیم گفت اره میدونه بعد گفت راستش اصلا محسن ماموریت نمیرفت ف میرفت خونه مادرش میموند تا تو راحتتر بتونی با من در ارتباط باشی . بعد مینو گفت یه چیز دیگه مجید جون گفتم دیگه چیه ؟مینو گفت یه چیزی ازت میخام ولی دلم میخاد بهم نه نگی گفتم چی عزیزم توکه امروز حسابی منو سورپرایزم کردی ، مینو خودشو برام لوس کرد و گفت اول بهم قول بده نه نمیگی گفتم باشه عشقم بگو منکه بهت گفتم برات جونمم میدم ، مینو گفت راستش اینو برای محسن ازت میخام گفتم چی ؟گفت محسن دوست داره از نزدیک سکس من و تورو با هم ببینه وای منو میگی شنیده بودم هستند زوجهائی که این فانتزی رو ا دارن ولی راستش باورم نمیشد گفتم چی میگی مینو جون ؟ مینو گفت بخدا راستشو بهت گفتم . منم نمیدونستم چی بگم !! انگار یهوئی هرچی که راجب سکس خونده یا شنیده بودم داشت برام واقعی میشد مینو گفت مجید جون بخاطر من قبول کن محسن هم خیلی دوست داره سکس منو با یکی مثل تو ببینه . گفتم راستش نمیدونم چی بگم من ازش خجالت میکشم خب مینو خندید گفت از چی خجالت میکشی ؟ اگر بدونی اون چقدر دلش میخاد که کس دادنمو ببینه تعجب میکنی . گفتم نمیدونم هرچی تو بگی عزیزم ف مینو هم گفت وای مرسی عشقم بزار یه زنگ به محسن بزنم اونم خوشحال بشه گفتم نه زنگ نزن خجالت میکشم ازش گفت وای ول کن مجید جون تو دیگه شوهر دوممی نباید از شوهر اولم خجالت بکشی خندیدم مینو هم گوشیشو برداشت و از واتس اپ زنگ زد به محسن وای من داشتم میمردم از خجالت لخت نشسته بودم کنار زن لختش . مینو هم تصویری تماس گرفت . گفت سلام عشقم خوبی عزیزم محسن هم سلام کرد مینو گفت عزیزم اونی که میخاستی اتفاق اتفاد محسن هم گفت وای مرسی عشقم بعد مینو میخاست گوشیو را بچرخونه سمت من که نزاشتم چون از دیدن محسن واقعا خجالت میکشیدم محسن که دید هی گوشی داره میچرخه و هی صدای من مینو میومد که نه نکن … محسن گفت اذیتش نکن مینو جون . مینو هم گفت محسن وای نمیدونی چه لذتی بردم زیرش ؟؟؟ محسنم گفت وای جون قربونت بشم عشقم ای کاش منم بودم میدیدمتون . مینو بهم گفت بیا ببین خودت تا باورت بشه منم با کلی شرمندگی و خجالت یه سلامی از پشت گوشی به محسن کردم و گفتم شرمندتم محسن جان منو ببخش . محسنم گفت نه داداش تو اختیار داری برای چی خجالت میکشی بعد گفت من الان نمیتونم راحت حرف بزنم با هندزفری دارم صحبت میکنم بعدا میام از نزدیک با هم حرف میزنیم بعد گفت حواست خیلی به بغل دستیت باشه اونو به تو سپردما . منم گفتم نوکرتم محسن جون . بعد مینو گفت خب عشقم بزار من هنوز خوب نتونستم کیف کنم با عشقم کار دارم اومدی خونه همه رو برات تعریف میکنم بعد ازش خداحافظی کرد . وای داشتم شاخ درمیاوردم باورم نمیشد در طی چند ساعت زندگیم یه تغیر اساسی کرده بود با یه زن جوان خوشگل و سکسی سکس کرده بودم بعدشم با شوهرش حرف زده بودم واقعا بینهایت برام عجیب بود ولی مینو منو به خودم اورد و کیرمو گرفته بود و میمالید دیگه مینو بهم گفت دیدی که همه چیز داره درست پیش میره پس دیگه به هیچی فکر نکن جز اینکه باید منو حسابی با این شازده راضیم کنی منم گرفتمش خوابوندمش و رفتم روش و ازش لب میگرفتم گفتم این شازده دیگه صاحبش توئی عشقم مینو گفت جون پس معطل چی هستی ناناز منم تورو میخاد عشقم . اون روز دوبار با مینو سکس کردم چه سکس فوق العاده ای هم کردیم و عصری محسن بهم زنگ زد گفت میشه بینمت گفتم باشه الان میام رفتم دم در واحدش محسن خودش در را برام باز کرد بازم یکمی ازش خجالت میکشیدم ولی خیلی زود اون حس از بین رفت محسن بهم خوش امد گفت و تعارفم کرد رفتم تو گفتم محسن جون فقط راستش محسن گفت ولش کن هرچی میخاهی بگی رو ولش کن ازت ممنونم که اهمون اعتماد کردی منم به تو اعتماد داشتم و دیدم ادم قابل اغتمادی هستی مینو هم که خیلی ازت خوششش اومده گفتم ممنون محسن جون نمیدونم چی بگم والا گفت هیچی نمیخاد بگی این فانتزی منو مینو بود که به لططف تو محقق شده حالا همونطور که مینو ازم خواسته من تورو بعنوان شوهر دوم زنم قبول میکنم و هر وقت که دلتون خواست تنهاتون میزارم تا با هم عشق و حال کنید ولی زیر قولت نمیزنی گفتم چه قولی؟گفت اینکه زنمو جلوم بگائی خنده ام گرفت گفتم باشه محسن جون . این شد که من شدم شوهر دوم مینو جون .

نوشته: مجید

دکمه بازگشت به بالا