شیدای شی میل 118
–
-اوووووووفففففففف نههههههههه سمیه جون داره میاد سمیه جون داره میاد . خیلی خوشم میاد . خیلی لذت می برم . کیف داره …
حس کردم که از اون لذتهاییه که نظیرشو کمتر حس کردم .. اولین پرش صورت گرفت . سمیه انگار وارد بود که باید چیکار کنه و چه جوری ادامه بده که تا آخرشو با لذت و هیجان برم و خودمو سبک کنم . احتمالا برای مهران جق زده بود . آب کیر من توی دست سمیه جمع شده بود و لون با لذت و نوعی حرص به اون نگاه می کرد ..
-وااااااااااووووووو چه آب کیری ! اصلا باورم نمیشه . ولی یه چیزی رو می دونی شیدا جون . تو می تونی با بیشتر زنا حال کنی و بهشون حال بدی و خیلی راحت اونا رو به ار گاسم برسونی . این می تونه آرزوی هر زنی باشه که با تو باشه و سکس کنه . .
حس کردم کیرم با این که انزال شده ولی به نسبت دفعات قبل کمی شق تره و کمتر شل شده . سمیه دستشو از رو کیرم بر داشت و اون میزان از آب کیرمو که توی دستش جمع شده بود رو بدنش مالید .. اونو بغلش کردم ..
-نمی دونم چه جوری ازت تشکر کنم . تو خیلی ماهی .. خیلی دوست داشتنی هستی ..
لبامو گذاشتم رو لبای سمیه .. اون خودشو عقب کشید انگاری خجالتش میومد یا این که معذورات مذ هبی داشت که نمی ذاشت احساسات خودسو به خوبی بروز بده . ولی می دونستم که این کیر از اون بلاهاست . مخصوا اگه کیر شی میل باشه . میشه براش توجیه آورد از اون جایی که این یک کیر مردونه نیست پس نمی تونه برای طرفش افت داشته باشه . دیگه مثلا هیچ جا نمیگن که یک مرد اونو گایید می گن یک شی میل با هاش سکس کرد و بهش لذت داد و ازش لذت برد . حس کردم دندونای سمیه به هم می خوره .. با خودش کلنجار می رفت .. کیرم مثل دفعات پیش شل نشده بود . اون لذتی رو که سمیه بهش داده هنوز زیر پوستش قرار داشت .. و در تمام وجودم رخنه کرده بود .
-سمیه جون حالت خوب نیست ;
-چرا عزیزم . من نمی دونم خیلی دلم می خواست در مورد یه موضوعی با هم حرف می زدیم . ولی سختمه . شاید جاش نباشه .ولی بار اول اگه لاله باشه و بخوام حرفمو بزنم سختمه .
-چی می خوای بگی سمیه جون .
-دونم .. نمی دونم . یه موضوعی هست که باید اول با مهران در میون بذارم . ببینم اون نظرش چیه ..
-خیره ; ..امید وارم خیر باشه ..
سمیه : من به دنبال کار شر نیستم .
انگاری سمیه می خواست موضوع منو با شوهرش مهران در میون بذاره و نظر اونو بپرسه راجع به گاییده شدن کون مردونه اش توسط من …
-عزیزم من مخالفتی ندارم در مورد هر موضوعی که می خوای با مهران جون حرف بزنی می تونی رو من حساب کنی ..
سمیه : تو از کجا می دونی که من می خوام در مورد چه چیزی حرف برنم ;
-من که نگفتم که می دونم در مورد چی می خوای با شوهرت حرف بزنی . گفتم در شرایطی که بتونم کاری انجام بدم هر کاری هم باشه می کنم . هر کاری .. کاری که اگه قبلا انجام داده باشم بازم می کنم ..
-فدای تو شیدا جون تو خیلی خوبی .. یه موضوعی منو آزارم میده . نمی دونم چه جوری باهات در میون بذارم .. سختمه .. دین من میگه باید آبروی یک مسلمونو حفظ کرد ..نه نههههه فعلا نه ..
-سمیه جون من و تو حالا مثل دو تا خواهر می مونیم . من و لاله مثل دو تا خواهریم و دختر عموش هم دیگه واسم حکم همونو داره دیگه .
سمیه : از لاله خجالت می کشم . اون آخه حساب دیگه ای رو من و مهران باز کرده . ما واسه خودمون آبرویی داریم . الان در دولت جایی داریم . مهران از اون کله گنده هاست که حفاظت اطلاعات روش حساب باز کرده .
من که می دونستم موضوع چیه خودمو زدم به کوچه علی چپ و گفتم خب موضوع چیه ; چرا این قدر خودت رو ناراحت می کنی ; این قدر به خودت سخت نگیر و از این حرفا .
-نمی دونم از کجا شروع کنم . خیلی ها از بیرون زندگی آدمو می بینن و به زندگی آدم غبطه می خورن . فکر می کنن چقدر خوشبخت باشیم . دیگه ازدرون ما خبر ندارن .
-خودت رو ناراحت نکن سمیه جون ..
کیرم تازگی ها خیلی جوندار تر عمل می کرد . از وقتی که حس کردم می تونم برای خیلی ها مفید واقع شم و اونا به من احتیاج دارن متوجه شدم که هوسم خیلی زود برگشت می کنه وکیرم بهتر و بیشتر از گذشته می تونه شق بشه و کارشو بکنه . البته هنوز مثل کیر مردا ایستادگی و قدرت نداشت ولی همون که می تونست کارشو انجام بده همون واسه خودمن و طرفی که کیرمو فرو می کردم توی بدنش غنیمت بود . … ادامه دارد … نویسنده … ایرانی