شیدای شی میل 139

مهران خیلی خوشحال شده بود از این که می دید آب کس زنش با فشار زیاد ریخته بیرون …
-شیدا گل کاشتی گل کاشتی ….
 لاله رو که از رو برو می کرد این بار بهش گفت قمبل  کنه و کرد توی کونش ..
 سمیه  : این مرد ما رو دیوونه کرده . تا کون نده ول کن نیست . من نمی دونم چرا این جوری شده .اون عاشق کون دادنه . تو که خودت بهتر از هر کسی اونو می شناسی و با هاش بودی و حال و روزشو می دونی شیداجون  .
-آره سمیه جون . من با همین سینه هام بزرگش کردم ..
آخ که دو تایی مون چقدر خندیدیم و حال کردیم
-می بخشی سمیه جونم .نگاه کن به عشق کون همچین کرده توی کون لاله که دختر بیچاره داره به خودش فشار میاره .. آهای مهران خان لاله جون منو اذیتش نکن که من خیلی دوستش دارم و عاشقشم . اصلا نمی دونم بدون اون باشم حتی برای یک روز .. یک ساعت . حتی وقتی که زیر کیر یک نفر دیگه قرار داره من پیش اونم . جوووووووووون .. مهران من الان همچین می کنم توی کونت که خودت هم پشیمون شی که چرا کردی توی کون لاله . البته این جوری . ل
اله : عیبی نداره . بذار حالشو بکنه .
-تو هم باید حال کنی .
ولی ته دلم خوشحال بودم که این منم که بهتر از هر کسی می تونم به لاله جونم حال بدم .  اوووووووفففففففف این مهرا ن خان همون آقای کونی انگار هر بار که می رفتم سراغ کونش  .. اون کونو خوش استیل تر و براق تر و توپ تر می دیدم . شاید فرم کون مردا یه این حالت باشه که مثل کون ما خانوما زود آب نمیفته . نمی دونم شاید هم از هیجان کردن یک کون مردونه بود . کیرمو که همچنان سفت و شق و آماده بود و  یک کیر کاری به سوراخ کون مهران فشار دادم . راهشو خوب می دونست و مهران هم وارد بود که چه جوری کیر منو قورتش بده . جوووووووووون چه لذتی می داد. آخخخخخخخخخخخ کیف می کردم . کیرم یک بار دیگه همون حالتی رو داشت که دفعات قبل هم داشت . اونم تا نصفه رفت توی سوراخ کون مرد کونی .. مرد کونی حرکت رو به جلوش شل شده بود و خیلی آروم داشت لاله رومی کرد . حالت ما طوری بود که تقریبا همه مون یه حالت سگی داشتیم . لاله جلو بود که مهران کرده بود توی کونش و من پشت سر مهران که کرده بودم توی کون اون . مهران اون وسط پرس شده بود
 -اووووووووخخخخخخخ جوووووون شیدا بکن بکن . کونننننننننننننم کوننننننننننم کیییییییییرررررررر می خواد .. سمیه : خاااااااااااااااک تو سررررررررت . پس این چیه رفته تو کونت . امید وارم پاره پاره شی و دیگه این قدر کیر کیر نکنی … تو رو توی اون دنیا باید بندازن یه جایی که پر از کیر باشه ..
 -یعنی بهشت ;
 -آخ خاک عالم تو سرت مرد اگه از من خجالت نمی کشی از این دو تا خانوم محترم خجالت بکش ..
مهران خنده اش گرفته بود . شاید از ادای لفظ محترم تعجب کرده بود . محترم یا نا محترم همه مون داشتیم با سکس حال می کردیم .  سمیه در واقع داشت ادای مهران رو در می آورداونو اذیت می کرد . سرمو آوردم جلو تر .. که بتونم لبای لاله رو ببوسم . با این کارم  کیرم حرکت رو به جلو تری به سمت کون مهران داشت و شاید اون  دردش می گرفت .
 -مهران جون  اگه در کونت احساس درد می کنی به من بگو .
-اوووووووففففففف نهههههههه نههههههههه خوشم میاد .. هر چی بیشتر درد می کشم بیشتر لذت می برم . شیدا من کیر می خوام .. محکم . جرم بده .. می خوام خون کونمو بینم حال کنم ..  
یک بار دیگه لبای لاله رو شکارش کردم .  سمیه نشسته بود و به ما نگاه می کرد . اون هنوز به خاطر حالی که بهش داده بودم سست و خمار بود  . گاهی حرف می زد و گاه یه جوری نگاهمون می کرد که گویی در این دنیا نیست .  خیلی خوب شده بود که تونسته بود با کیری به غیر از کیر شوهرش حال کنه . داشتم فکر می کردم به این که این مهرانی که من می دیدم و اگه من از زندگیش می رفتم بیرون اگه  بخواد همین جوری پیش بره بدون شک کونشو می ده به دست مرد یا مردایی که  حتی سمیه رو هم بکنن .  یعنی اگه یه مردی پیدا بشه به این شرط که سمیه رو بکنه تا مهرانو بکنه مهران رضایت میده که زنشو در اختیارش قرار بده و این سمیه ای رو که من دیده بودم بدون شک تا چند وقت دیگه به این راه کشیده می شد . شاید یکی از دلایلی که دوست داشت من دور و بر اونا باشم همین بود که بتونه به خوبی اوضاع و احوال خودشو تحت کنترل داشته باشه . …. ادامه دارد … نویسنده … ایرانی

دکمه بازگشت به بالا