شیطان درون

درود و احترام به بچه های شهوانی

یک ذهن مریض و یک قوه تخیل پلید از روزی که محیط اطراف برام قابل فهم بود درونم فروان میزد.

من به خودم میگم شیطان ولی برای داستان صد در صد واقعی که میخوام بنویسم اسم مستعار میزارم، من امیر هستم با دنیای از خاطرات جنسی واقعی که اگر این مورد پسند بود بقیه رو هم می نویسم.

مقدمه :
من الان که این داستان می نویسم نزدیک به ۲۷ سالمه متاهلم ،کیرم ۱۶ سانته ولی کلفت انصافا،قدم حدود ۱۸۰ و چهره معمولی دارم با موقعیت اجتماعی معمولی از نظر مالی و ماجرای برای یک ماه پیش هستش من از دوران نوجوانی خیلی شهوت عجیبی داشتم که اصلا عادی نبود و خب خیلی اذیت میشدم تو همون دوران دوست دختر زیاد داشتم و همیشه آتیش سکس تو وجودم بود‌.

یک دختری بود که اسم مستعارش میزارم نرگس که بهش اصلا میل جنسی نداشتم چون خیلی خوشگل نبود و خیلی باهاش راحت بودم و همیشه باعث آشنایی من با دختر های دیگه میشد چون اصلا اعتماد به نفس دوست پسر داشتن نداشت همیشه با من در ارتباط بود منو داداش صدا میکرد منم از کنارش سود میبردم.

داستان اصلی :

یک روز تلگرام چک میکردم ، دیدم نوشته دادا نرگس به تلگرام پیوست(من دادا نرگس سیوش کرده بودم) ، این ارز همستر همه رو آورده تلگرام دیگه متاسفانه یا خوشبختانه من کلا از نرگس یادم رفته بود از آخرین باری که دیدمش ۴ سال گذشته بود اصلا پیام پیوستن به تلگرامشو دیدم رفتم تو خاطرات پروفایل چک کردم دیدم گل ،منظره اینا گذاشتم گفتم شاید خط عوض شده باشه دست کسی دیگه ای باشه آخه ۴ سال گذشته بود من خودم ۱۰ تا خط عوض کرده بودم ولی همه شماره هامو تو جیمیل سیو میکنم همیشه دارم.
خلاصه کرمم گرفت پیام دادم یک سلام نوشتم :
من :سلام

بعد حدود ۲۰ دقیقه نوشت

نرگس: سلام شما

من: امیر هستم خوبین شما

نرگس :کدوم امیر نمیشناسم

من:نوشتم جسارتا شما نرگس خانوم هستید ؟

نرگس : بله ولی شما رو بجا نمیارم

من: نوشتم کخصل ترین امیری که تو زندگیت دیدی منم
این یک جمله ای بود همیشه به من میگفت میگفت : کخصل ترین امیری دیدم تویی

نرگس: اه امیر توی دهنت سرویس کجای چیکار میکنی

من: نوشتم هیچی زندگی متاهلی اینا ( من کخصل هنوز تو این فاز بودم این قیافش زشته ) خودم چس کردم

نرگس :اه جدی خوشبخت بشی منم ازدواج کردم

من : اههه جدی با کی

نرگس: غریبه نمیشناسی

من : دیگه چه خبر

نرگس : هیچی امیر حالم بده (خیلی رفیق بودم از قیل همیشه با من درد دل میکرد) شوهرم بهم خیانت میکنه منم نمیدونم باید چیکار کنم الانم که بچه دارم بخاطر بچم نمیدونم باید چیکار کنم.

من: پشمام حاجی بچه هم داری، چرا شوهرت خیانت کنه مطمئنی

نرگس: آره دختره اسمش نیکاست (عکسشو برام فرستاد که تو بغل خودش بود )

من: حاجی خداحفظش کنه چقدر نازه کلی تعریف تبریک از بچش ولی نکتش ( خود نرگس بود تو عکس بینی عمل بدن درست چیزی که میدیدم از اون دختر لاغر مردی شده بود یک خانوم قابل قبول خوشگل )

نرگس : ممنون چندتا گل قلب

واقعیتش عکس خود نرگس که دیدم کرم درونم فعال شد نرگسم که گفت شوهرم خیانت میکنه تو ذهنم چیندم که بهش نزدیک بشم و باهاش سکس کنم برای همین تصمیم گرفتم سر حرف با شوهرشو باز کنم گفتم تو چت نمیشه بهش گفتم بزنگم حرف بزنیم گفت آره من خیلی دلم پره.

زنگش زدم گفتم چطوری دختر چی شده چرا بهت خیانت میکنه گفتش والا گفت امیر نمیدونم اولا خیلی خوب بود ولی الان خیلی سرد شد شبا دیر میاد منو تحویل نمیگیره از این حرفا، منم بهش گفتم میدونی راهش چیه گفت چی گفتم خیانت کرده خیانت بکن ( منو نرگس از قدیم خیلی راحت بودیم باهم )گفت نه دیونه من نمیخوام گناه کنم خیانت عذاب وجدان داره اینا بعدشم شوهرم الکی حساسه گیر میده بهم.گفتم بیا یک سر باهم بریم بیرون ببینمت یکم حرف بزنیم اولش که کلی ناز کرد بعدش قبول کرد.

شروع داستان سکسی :

یک روز که قرار گذاشته بودم با نرگس رفتم دنبالش که دختر کوچلوشو که ۱ سالش بود با خودش آورده بود. من یک پراید ۱۱۱ دارم رفتم دنبالش نشست سلام علیک اینا

شروع کردم سر حرف باز کردم گفتم کجا بریم گفت یکجای که دور باشه آشنا نبینتمون، رفتم سمت بیرون شهر حرف زدیم درد دل کرد اینا بهش گفتم ببین بهترین راه برای خنک شدن دلت خیانته یکی دوتا داستان جمله انگیزشی بافتم به هم که در جوابم گفت چجوری اینکارو کنم منم خیلی رک گفتم با خودم باش هواتو دارم، جا خور یهویی گفت تو نه نمیشه تو متاهلی هزار حرف فلان خلاصه راضیش کردم با هم سکس کنیم اونم از بس شوهر بهش بی توجه بود حشری بود و معلوم بود نیاز داره گفتم برگردیم سمت شهر بریم یک سوئیت جای گفت بریم

زنگ زدم یک سوئیت از بچه ها که همیشه میرفتم هماهنگ کردم رسیدم جلو سوئیت که آمد این پسره کلید بده بهم در گوشم گفت لاشی زن بچه دار تور کردی که این گفت خندم گرفت رفت.

رفتیم داخل سوئیت دختر که تو ماشین خوابش برد پتو پهن کردم گذاشتم رو پتو باهم نشستیم روی تخت خیلی خجالت میکشید و داشت از سر اینکه دلش خنک بشه با یک مرد دیگه سکس کنه،من بغلش کردم شروع کردم مالیدنش که هی مقاومت الکی میکرد مثلا یهویی لخت نشه کم کم لخت کردم شروع کردم لب گرفتن ( آها اندامش : قد حدود ۱۶۵ ،وزن تقریبا ۷۰ کیلو یکم توپل , ممه ها حدود ۸۰ چون بچه شیر میداد ،کون معمولی ،رنگ پوستم خیلی سفید نه ولی سبزه هم نمیشد گفت ) که خودشم همراهی کرد ، خودمم لخت شدم گفتم یکم برام ساک بزن ۵ دقیقه ساک زد که بلندش کردم ( من اصلا کص خوردن دوست ندارم اگر مجبور بشم میبرم طرف حموم حسابی میشورمش بعدش شاید دوتا لیسی بزنم ) داگیش کردم یکم تف انداختم یواش گذاشتم از جلو تو کصش که یک آهی کشید فهمیدم خیلی وقت سکس نداشته ( مثل تمام سکس های ما ایرانی خیلی کار خفنی نکردم سکس واقعی ایرانی اینه نه اون کسشرای پورن هابی که مینویسن)یک چند دقیقه تلمبه یواش زدم بعدش بر گردوندمش لنگاشو دادم بالا بکم تلمبه زدم چون اولین سکس بود و گزینه جدید که میکنم برام جذابیت داره آب داشت میومد که کشیدم بیرون ریختم رو شکمش،بعدش کنارش دراز کشیدم شروع کردیم به حرف زدن که یهو زد زیر گریه چرا من خیانت کردم چرا اینکار کردم چرا من بچه کوچیک دارم برای من زشته گناه داره اینا من بغلش کردم آرومش کردم ، دستمال آوردم تمیزش کردم ،یهو بچش گریه کرد که رفت بغلش کرد آورد رو تخت شیرش بده .

منم رفتم کیرم شستم برگشتم یکوری شده بود بچشو شیر میداد که من رفتم از پشت بغلش کردم باهاش حرف میزدم گفتم نرگس از کون هم سکس داشتی با شورت که آره اون خیلی کون دوست داشت من نامردی نکردم یکم دستم تف زدم بردم دم سوراخ کونش مالوندم که گفت نکن دارم بچه شیر میدم گفت باشه به بچه چیکار دارم مادرش دارم انگشت میکنم.

تو همون حالت یکم انگشتش کردم بعدش کیرم تف زدم گذاشتم دم کونش که مقاومت کرد گفت نه الان نمیشه که یکم اصرار کردم واقعا کونش خیلی تنگ نبود کیرم رفت تو کونش ،داشت بچه شیر میداد منم داشتم به کونش کیر میدادم بچه سینشو ول کرد بلندش کردم داگی گذاشتم تو کونش که هی جون جون میکرد حسابی یک دست حدود ۱۵ دقیقه از کون کردمش دوباره تو کونش ارضا شدم پاشد رفت خودشو شست که بعدشم جمع کردیم از سوئیت زدیم بیرون بردمش نزدیکی خونشون گذاشتمش هنوزم باهاش در ارتباطم.

آقا سکس واقعی همینه من خیلی از صحبت های که راضیش کردم بیاد سر قرار و راضیش کردم بریم سوئیت خلاصه کردم.

اگر خوشتون آمد بگید ماجرای با جزئیات که رفتیم باغ با نرگس که تبدیل شد به تریسام براتون با جزئیات بهتر بنویسم

ببخشید اگه نگارشم ضعیف بود

شیطان هستم

نوشته: شیطان درون

دکمه بازگشت به بالا