شیطون بلا 29
–
کیرش چقدر تازه نشون می داد . مثل پوست تنش بود . سرخ و سفید . حرکات اون که با نوعی شرم و خجالت همراه بود به من آرامش می بخشید .هنوز شورت خیلی نازک و فانتزی به عنوان آخرین پوشش پام بود ولی انگاری چیزی رو کسم نبود . . شرم و حیا رو در صورت سرخ شده عباس احساس می کردم . پس اون همه هیاهو و شیر و پلنگ کشی در بار اولی که منو به خونه اش دعوت کرده بود اونا دیگه چی بود . ;! اصلا به اون آدم نمیومد که این جوری باشه . حس کردم که نفسش بند اومده . انگاری از من انتظار داشت که کمکش کنم . دستمو گذاشتم رو کیرش . -عباس آقای من . چی ساختی ;/; آب دهنشو به زور قورت داد . -نههههههه شری جون .. نهههههههه .. الان می خواد بریزه . دستمو خیلی آروم رو کیرش می کشیدم . طوری که اگه پوستش به هیجان بیاد و بلرزه سرعتش زیاد نباشه که به آب کیرش فرمان حرکت بده . یه دستمو گذاشتم رو سینه اش و یواش یواش به سمت بالا رفتم .. با موهای مشکی و صاف سرش بازی می کردم . دلم می خواست کیرشو ساک بزنم . از این رفتار و هیجان اون خوشم اومده بود . لذت می بردم از این که این شخصیت قدر تمند و محجوب و خوش تیپ اسیر من شده . دلم می خواست دستاش بیشتر کار کنه . این نیاز رو در چشاش می دیدم ولی نمی دونم برای چی داشت استخاره می کرد . شاید تصور سکس براش حذاب تر بود تا خود سکس . یعنی اون یک هوس رویایی می خواست و خودش هم نمی دونست /; ولی اگه این شراره سار بونه که می دونه شتر رو کجا بخوابونه .. هر چند اگه اون سمت قضیه رو هم در نظر می گرفتم کیر عباس هم بی شباهت به شتر نبود . لبامو گذاشتم رو لب عباس . یه دستم رو سرش و یه دست دیگه منم رو کیرش بود . اون با هیجان جواب بوسه منو به گرمی داد . طوری منو می بوسید که این حس در من زنده می شد که با تمام وجودش عاشقمه . بوسه شیرینی که شاید هر گز از بهنام این مدل بوسه رو در یافت نکرده بودم . از رو لبش رفتم به زیر گلوش .. یواش یواش رسیدم به سینه هاش و نوک سینه هاشو زبون زدم . موهای سینه شو می ذاشتم تو دهنم . دستمو از رو کیرش بر داشته بودم و با همون دست کمر و شکمشو می مالوندم . کارایی رو که باید اون انجام می داد روی من .. من داشتم رو اون پیاده می کردم . اومدم پایین و پایین تر . باورم نمی شد منی که یه روزی از اون فراری بودم حالا خودمو غرق در اون کرده باشم . همه جای بدنش خوش بو بود . خیلی خوشبو . اومدم پایین تر . کف دستمو گذاشتم رو بیضه هاش . جا داشت که کیر نازش بازم جا باز کنه و شق تر شه . لب و دهنمو گذاشتم روی اون کیر . چند ثانیه بیشتر نکشید که کیرش برسه به حداکثر درازی و شق بودن و کلفتی خودش . تعجب می کردم این باید چه خجالتی باشه که در این مرحله اوج بگیره . یه دستشو گذاشته بود رو سرم و آروم با موهام بازی می کرد .. -زیر لب زمزمه می کرد . زمزمه ای که شبیه ناله بود . -من چه جوری دوری تو رو تحمل کنم . کجا می خوای بری .. جای این حرفا نبود . من داشتم می رفتم و اونم موافقت کرده بود . حالا دیگه نباید از این حرفا می زد . بد جوری به خودش می پیچید . حس کردم دوست نداره که به این زودیها خیس کنه . خیلی آروم دهنمو از رو کیرش بر داشتم .. نمی دونم چه طور شد که یهو ورق بر گشت . این که خواست خودی نشون بده . کف دستشو گذاشت رو شورت نازک من که تنها جایی رو که پوشش می داد روی کسم بود . دستشو گذاشت رو همون قسمتی که بیش از اندازه چرب و خیس نشون می داد . سختم بود . دلم می خواست پاکش می کردم . شورتمو کشید پایین .. حالا حتما اونو لیسش می زنه بدش میاد . من که کسمو خوب شسته بودم . سرمو به طرفش خم کردم تا ببینم اون پایین چیکار می کنه . دیدم که چه جور چشاشو خمار کرده و نوک بینی شو گذاشته رو شکاف کس و چه با حال داره بو می کشه . حتما از بوش خوشش اومده از طعمش هم خوشش میاد . مثل گربه ای که اول غذا رو بو می کشه و بعد اونو می چشه اونم از این تر فند استفاده کرد . وقتی لباشو گذاشت روی کسم هنوز زبونشو در نیاورده یا میک زدنو شروع نکرده حس کردم که دارم آتیش می گیرم . خیلی وقت بود که این قسمتو به دست کسی جز خودم نسپرده بودم . وقتی یکی دیگه با آدم ور میره بیشتر به آدم حال میده … ادامه د ارد … نویسنده … ایرانی