شیطون بلا 54

سامان به میک زدن کسم ادامه داده دست از سرم بر نمی داشت .. گاهی حس می کردم تموم زبونشو فرو کرده توی کس . چه زود تسلیم شده بودم . ولی پسر خوش تیپ و جنتلمنی نشون می داد . بد شخصیتی رو تورش نکرده بودم . جوووووووون .. سرشو لای پای من به شدت از این طرف به اون طرف حرکت داده  دیگه فرصت فکر کردن به من نمی داد .  منم این حسو در خودم به وجود آورده بودم که تا کیلومتر ها کسی دور و بر من نیست .. کسمو رو به هوا به دهنش می کوبوندم . بی حیا شده بودم .
 – بخور دیگه مگه جون نداری ; مگه همینو نمی خواستی .. ولت نمی کنم . سه بار باید آبمو بیاری . پدرت رو در میارم . اصلا این پرونده تو رو به حساب نمی برم انجامش نمیدم . فهمیدی .. آخخخخخخخخ فهمیدی .. چرا ساکتی ..
 بیچاره نمی تونست حرف بزنه . دهنش روی کس من قفل کرده بود تمام تلاششو به کار گرفته بود واسه این که منو ارضام کنه . از بس خوشم میومد و هوس داشتم حس کردم که با مکیده شدن کسم دارم ار گاسم میشم
-آفرین سامان .. بخورش .. بخورش ..
 سعی داشت دو تا از انگشتاشو هم فرو کنه توی کس من . مجبور شد سرشو به صورت مایل بذاره روی کس من تا جا برای فرو کردن انگشتاش باز شه 
-اوووووووففففففف  نهههههههه پسر تو منو کشتی .. داغم کردی خاک و خاکسترم کردی … وااااااااییییییی .. نههههههههه ..
دوتا دستمو گذاشتم رو موهای سرش .. با آخرین زورم اونو می کشیدم . می خواستم  خودمو به طرفی رها کنم . تمام راهها به روم بسته شده بود . خودمو کشیدم عقبم .. دلم می خواست دیوار پشت سرم فرو بریزه و من بیفتم اون طرفش .. بازم فرار کنم .. همین جوری برم .. چرا باید یک زن هوسش تا به حدی برسه که ندونه چیکار کنه . برای رسیدن به نقطه ای که اوج خواسته های انجمن کیر تو کسه و وقتی که به اون جا رسید می خواد که فرار کنه .  بازم مثل همیشه هم می خواستم بمونم و هم در برم . شاید یه زن وقتی به این جا می رسه می ترسه از این که مردش نتونه ارضاش کنه .. دلش می خواد برسه به نقطه عطف آرامش ..
-سامان دارم می رسم .. دارم می رسم . ولم نکن .داره می ریزه ..آخخخخخخ شیطون پسره شیطون . درست زدی به نقطه حساس .. حالا به من باج میدی که کارت رو زود تر انجام بدم ; تو که خودت خوب می دونی من اهل رشوه نیستم ..
دستمو گذاشتم رو کیرش و در حالی که اونو به طرف دهنم نزدیک می کردم گفتم حتی اگه اینو هم به من ندی بازم کارت رو انجام میدم .
-فدای تو شراره . همین کارا رو می کنی که مردم همه دوستت دارن و تو یک کار مند نمونه ای . کار مندی که می دونم خیلی زود پیشرفت می کنه به درجات بالا می رسه . دست منو هم باید بگیری.
 -حالا نمیشه یه جای دیگه تو رو بگیرم .
 -فعلا که گرفتی ..
 -اون مال دهنمه ..
-بی طاقتم کردی شراره.
 -فدات میشم . فکر نمی کردم خیلی زود بتونم باهاش اخت شم …
 یک زن تنها .. دوری از شهر و دیار .. ولی من اونی نبودم که به هر کسی بله بگم .   اصلا بعد از شوهرم جز با عباس و لز با صفیه بر نامه دیگه ای نداشتم . حالا سامان رو هم باید به لیست مردایی که باهاشون بودم اضافه می کردم . داشتم به این فکر می کردم  زنی که شوهر داره با زنی مثل من که بیوه هست و اگه بخواد مرتب دوست پسر بگیره از نظر تعداد سکس هایی که می تونه داشته باشه چه تفاوتی داره . تازه اونی که شوهر داره شاید زود تر مستهلک شه در عوض می تونه بهداشتی تر باشه . با همین افکار کیر سامانو توی دهنم می گردوندم .. اصلا حواسم به این نبود که  منی خودشو داره می ریزه توی دهنم .
 -آخخخخخخخ شری جونم شری جونم ..
 من دلم می خواست بگم شری و کوفت .. شری و زهر مار ولی دلم نیومد . راستش کیف می کردم از این که این پسر داره آبشو خالی می کنه توی دهنم . بیشتر اون کیرشو میک زدم .  سرمو واسه چند لحظه بالا گرفته و یه بار دیگه به هیکل و چهره اش خیره شدم تا بتونم آب کیرشو به خوبی هضم کرده از خوردنش لذت ببرم . .. وقتی که  حس کردم یه حال اساسی بهش داده باشم دیگه خواستم آخرین فشنگها و باروت رو هم از توی لوله تفنگش خارج کنم .. سرمو گذاشنم رو سر کیرش و از ته آلتشو مالوندم به طرف جلو .  یه ته مونده ای در لوله های منی سامان بود که اونم روونه دهنم شد .. -شراره هنوز تشنه ای ; جای دیگه ات آب نمی خواد ;
 سرمو تکون دادم یعنی کسم می خواد  .. منو خوابوند .. دیگه به دنبال حاشیه پردازی هم نبود چون به اندازه کافی وارد حاشیه شده بودیم . وقتی کیرشو کرد توی کسم..نگاه من به اون هیکل مردونه و سینه های بر جسته اش هوس منو خیلی زیاد تر می کرد .. یک کیر تازه و یک احساس تازه از این که گویی که اولین باره یه کیری وارد کسم میشه … ادامه دارد … نویسنده …. ایرانی

دکمه بازگشت به بالا