عشق وثروت وقلب 23

امروز سومین روزیه که چشاتو بستی . عکسها همه نا امید کننده اند . الان بیشتر از دوروز و نیمه که چشامو رو هم نذاشتم . مثل روانی ها شدم . نمی تونم بخوابم . حس می کنم وقتی که بخوابم و چشامو باز کنم یکی بیاد و بهم بگه متاسفم . تسلیت میگم امید وارم غم آخرت باشه .. آره این بد ترین غم زندگیم میشه . می تونه غم آخرم باشه . آدمی که بد ترین درد ها رو بچشه  تحمل درد های دیگه واسش راحت تره . ولی من نمی خوام از دستت بدم . نمی خوام که بمیری . حق داری که صدامو نشنوی . .. امروز منو به زور  از بیمارستان دورم کردند .. نمی دونم چی به خوردم دادن که دو سه ساعتی رو خوابیدم ولی از ترس بیدار شدم . زنگ زدم بیمارستان . تو رو خدا راستشو بگین تموم کرد ;/; سرراه بیمارستان یه سری زدم به همون آپارتمانی که بهم هدیه داده بودی . همون رسمی که من فراموشش کرده بودم . حالا قیمتش دوبرابر شده بود .  حتی وقت نکردم ببینم چه شکلیه و چه امکاناتی داره . فقط می خواستم  تعداد شو زیاد کنم . همه بگن خانوم دکتر چند تا خونه داره .. شوهرش از همه بهتره .. فرهنگ بالاست .. توکی اثاث خونه رو ردیفش کردی ;/; همه چیزای این خونه لوکس و درجه یک بود . حتی یه بار هم خوب درش نگشتم . تو واسه چی این کارو کردی که من خیطت کنم ;/; نادر واسه چی این کارو کردی ;/; کی بهت گفت این کارو بکنی ;/; چرا تو این قدر باهام مهربون بودی ;/; چرا نذاشتی زیر گوشم چرا با یه زن دیگه رابطه نداشتی که من امروز دلم نگیره . .. چرا بهم خیانت نکردی ;/; یعنی میشه میشه یه روزی یه زنی دختری بیاد و بگه که من باشوهرت رابطه نامشروع داشتم اون وقت دلم کمتر بسوزه ;/; چرا باهام ساختی .. چرا وقتی که باهات بد بودم و بهت بدی کردم بهم گفتی که تنهات نذارم .. دیگه نتونستم اونجا بمونم .. حتی نتونستم رانندگی کنم و با ماشین کرایه ای دربست رفتم بیمارستان . استرس داشت دیوونه ام می کرد .. بچه هایی رو می دیدم که دست دعا به سوی آسمون دراز کردند و میگن خدایا بابا مونو بهمون بر گردون .. اونا بچه های یتیم بودند .. زن جوونی رو دیدم که داشت گریه می کرد . خیلی هم خوشگل بود .. یعنی اون دوستت داشته ;/;هم دلم می خواست این طور باشه و دلم خنک شه و هم این که حسادت می کردم .. خودمو لعنت کردم که این فکررو کردم . اون  یه  زن بیوه ای بود که با خیاطی  خرج زندگی خودش و بچه هاشو پیش می برد و تو قلب اونو هم  در مان کردی . بدون این که چیزی ازش بگیری .. خیلی بد جنسی نادر .تو چطور دل همه رو درمان کردی و نتونستی دل منو در مون کنی .. من دلتو شکستم . -بچه ها دارین چه دعایی می کنین .. -داریم دعا می کنیم خدا بابای مهربونمونو بهمون بر گردونه .. نمی خواستم الکی دلخوش باشن . -بچه ها از دست خدا هم کاری ساخته نیست . علم پزشکی میگه اون دیگه هیچوقت چشاشو باز نمی کنه .. اگه بازم دلتون می خواد دعا کنین دعا کنین من زود تر از اون بمیرم تا رفتنشو نبینم .. دیگه نتونستم ادامه بدم .. همون خانوم خوشگله اومد بغلم زد و گفت خانوم دکتر این قدر نا امید نباشین . می دونم به خدا ایمان داری . از رو ناراحتی این حرفا رو می زنی . خدا به دعای بچه ها گوش میده . مخصوصا اگه مث بچه های من یتیم باشن .. مخصوصا اگه در حق کسی باشه که همه آدما رو دوست داشت . هیچوقت دل کسی رو نمی شکست . نگاه کن اینایی که اینجا جمع شدن به خاطر این نیست که خبر مرگشو بشنون . چرا این قدر خودتو باختی به خدا توکل کن . کسی با این جمعیت کاری نداشت . آخه همه هم درد بودند . از نگهبان بگیر تا پرستار تا آشپز و رختشوی ونظافتچی و پزشک .. همه دست به دعا بودند ولی من ایمانی روکه نداشتم از دست داده بودم . روزی هزاران بار دستتو می دیدم که به سوی من دراز کرده میگی نرو تنهام نذار تنهام نذار .. نادر ببین من کنارتم به خدا تنهات نذاشتم . ببین من به خدا اعتقاد دارم . صداش کردم . بهش سوگند خوردم . ببین من قدر تو رو می دونم . ببین من حرفتو گوش کردم . تنهات نذاشتم . حالا که تو ادعا داری دوستم داری بیدار شو تو تنهام نذار . همه چیزمو میدم . وقتی که تو نباشی خونه می خوام چیکار .. …… چند روزی رو حال نوشتن نداشتم . همه چی به همون صورته .. مردم هنوز گوشه و کنار بیمارستانند . الان درست یک هفته هست که دیگه چیزی بهم نمیگی .. آخه چرا تو که این قدر بد و بد جنس نبودی .. آره عزیزم وقتی که تو نباشی خونه و زندگی می خوام چیکار . دیگه  چه ارزشی داره که بگم از همه پولدار ترم . بالاترم . شیک ترم . با کلاس ترم . همه چیزو در کنارم داشتم طلا رو در کنارم داشتم و به دنبال مس بودم . اسی کارتن خواب که حالا به نوایی رسیده امروز دیوونه ام کرده بود . اون خودشو انداخته بود وسطای چمن و می گفت آقای دکتر بیدار شو به خدا میرم کارتن خواب میشم . خونه زندگیمو می بخشم .. خدایا این نامردیه .. به زور اونو از  وسط چمنها بیرونش آوردند … ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

دکمه بازگشت به بالا