عطر ژاله (۳ و پایانی)

…قسمت قبل

وقتی برگشتم و باز فاطمه رو ناراحت دیدم سعی میکردم خودمو بزنم به نفهمی و یه جوری از دلش در بیارم
از طرف دیگه من دلیل ناراحتیشو میدونستم…
اما نمیدونستم چه واکنشی باید نشون بدم شاید اگه همون بار اول بهم میگفت چی شده الان اوضاع خیلی فرق میکرد…ولی من دیدم که عشقم با یکی دیگه سکس کرد… به زور و من از این موضوع لذت بردم…وقتی باز بغلش کردم تا مثلا دلداریش بدم بوی گند سیگار میداد خدا میدونه چند نخ کشیده بود … به روی خودم نیاوردم اونم دیگه هیچ واکنشی نشون نمیداد… من در حالی بودم کاملا سردرگم نمیدونستم باید چیکار کنم ایا بگم؟ نگم…
بگم دیدم که یکی بزور باهات سکس کرد و من دیدم و هیچ کاری نکردم هیچ بلکه با دیدن اون صحنه ارضا شدم؟… شاید اونم همچنین افکاری داشت؟ شاید از این فتیش های تجاوز داشت که سالیان بهم نگفته بود و الان که بهش رسیده نمیدونه چه واکنشی داشته باشه؟
نه… کیو دارم گول میزنم اون متنفر بود از تجاوز… با این وجود چرا بهم چیزی نمیگفت؟ نه اینبار نه اینبار… نکنه میترسید ؟تو همین افکار بودم که بلند شد و رفت تو اتاق …هیچی نگفت…ولی من از دیدن قدم برداشتنش به سمت اتاق و فکر به اینکه اون کسی که داره راه میره
همین امروز صبح داشت به سرایدار باغ یه حال اساسی میداد، باعث میشد کیرم خود به خود بلند شه… ولی چیزی که باعث شد فورا بخوابه یه چیزی بود که مهدی گفت… دوربینا… رنگو روم پرید واسه چند لحظه… اون موقع بود فهمیدم که چرا چیزی نمیگه…
فیلم سکس من و اون و خودش با مهدی روی دوربین ها ضبط شده بود… نکنه که دوربین ها فقط توی اتاق نباشن؟… اگه مهدی میرفت سراغ دوربینا و میدید که من اونا رو دیدم و هیچی نگفتم اوضاع خیلی بدتر میشد…ولی اون موقع نمیتونستم کاری کنم… با هزار تا فکر رفتم توی اتاق خواب تا فاطمه رو لخت رو تخت ببینم…
منتظرم وایساده بود …هیچی نمیگفت با چشماش داشت می گفت سکس میخوام… اون موقع باید از خودم میپرسیدم چرا؟ ولی خیلی بیشتر از این حرفا حشری بودم… مخصوصا وقتی توی کصش تلمبه میزدم و بار هر تلمبه یادم می افتاد که من تنها کسی نیستم که توی این کس تلمبه زده؛ حشری تر میشدم از اون طرف فاطمه…
بی احساس شده بود… فقط سکس میخواست… اون موقع برام اهمیتی نداشت…صرفا حشری بودم…ولی حتی بعد از اینکه ارضا شدم تو چشمای فاطمه یه حشریت خاصی بود…رفت حموم و کلی طول کشید تا بیاد بیرون …چرا؟ چون وقتی اومد بیرون بیحال بیحال بود… و از کصسش اب میچکید… این اولین بار بود میدیم که دست به خودارضاییی زده… اونم بعد از سکس…
با خودم گفتم شاید اینبار چون زود ارضا شدم اینطوریه و بی تفاوت از کنارش گذشتم … بعد از اون هم یه فکری زد به سرم…
فرداش مهدیو فرستادم دنبال نخود سیاه طوری که راحت 7 8 ساعت مشغول بشه… خودم با استفاده از کلید یدک سرایداری رفتم سمت خونه ش و دنبال ویدیو ها گشتم… یه اتاق خواب کوچیک با یه هال کوچیک و آشپز خونه کوچیک و… که روی هم 50 متر هم نمیشد… توی اتاق یه کامپیو.تر بود روشنش کردم و امیدوار بودم رمز نداشته باشه…ولی داشت… مدام به این فکر میکردم چطوری بازش کنم؟ حتی پیام دادم به یکی از دوستام که خوره کامپیوتر بود و بهش گفتم چطوری قفل ویندوز رو بشکنم؟ رمزشو یادم رفته و داستانای الکی… اونم میگفت سخته و کار تو نیست بیارش تا درستش کنم برات و از این چیزا… منم داشتم دور و ور میزو میگشتم که یه دفترچه دیدم صفحه اولش مشخصات خودش بود… حتی کد ملی ش رو هم نوشته بود
با خودم گفتم بذار یه تست بکنم شاید اینا باشه… شماره تلفن و تاریخ تولدش نبود ولی کد ملی شو گذاشته بود واسه رمز کامپیوتر و وقتی باز شد یه ذوق خاصی منو فرا گرفت…
دنبال برنامه و ویدیو ها گشتم که یه پوشه رو پیدا کردم به اسم فاطی کس طلا پوشه رو باز کردم 3 تا پوشه دیگه توش بود…
سکس با شوهر توی پرانتز مهندس فلانی سکس با خودم و پوشه اخر کس صورتیش… اول پوشه خودمونو باز کردم و دیدم از همه سکسامون فیلم داره رنگی و با صدا توی تمام نقاط خونه…
34 تا ویدیو بود که همشون بالای 10 15 دقیقه بودن و فکر میکنم همشونو برش داده بود و ذخیره کرده بود جز پوشه ما پوشه های دیگه هم بود ولی اونا رو بیخیال شدم…فیلم های خودمونو که دیدم کیرم راست شد… نه بخاطر اینکه داشتم فیلم سکس خودمو میدم بخاطر اینکه میدونستم یکی با دیدن سکس منو زنم حداقل داشته جق میزده… یا در بهترین حالت مارو دید میزده و تک تک حرفایی که زدیمو شنیده… کیرم که راست شد زیپ شلوارو باز کردم و داشتم باهاش ور میرفتم که تصمیم گرفتم بقیه پوشه هارم ببینم… پوشه کس صورتی رو که باز کردم فاطمه بود… درحال خود ارضایی 57 تا ویدیو… دو برابر تعداد سکس هامون جق زده بود… اینقدر حشری بود و من نمیدونستم؟ یکی از ویدیو هارو که باز کردم دیدم رو تخت داره لا خودش ور میره و بعد از 10 دقیقه ارضا میشه

یکی دیگه روی مبل بود اونیکی تو اشپزخونه تو استخر تقریبا همه جای خونه… در نهایت به یه ویدیو جالب رسیدم تو خونه یه فیلم پورن گذاشته بود از صداها مشخص بود که تریسام بود خود ویدیو کاملا مشخص نبود ولی فاطمه با صدای بلند حرف میزد و قربون صدقه یه خیار میرفت… خیاری که داشت کصو کونشو جر میداد تقریبا… مدام میگفت اره اقای خیار شوهرم نمیتونه ارضام کنه
ای قربونت برم من دلم تورو میخواد و بعد خیارو فرو کرد تو کونش… انقدر ادامه داد تا ارضا شد
از این ویدیو ها کم نبودن چندتایی شدن…و من با دیدن اونا توی دو ساعت 2 باری ارضا شده بودم… و رفتم سراغ پوشه اخر…
اون موقع یادمه حشریت به کلی از سرم افتاد و خدا خدا میکردم فقط یه ویدیو باشه…پوشه رو که باز کردم… 2 تا ویدیو بود…همون موقع بدنم یخ زد و فکر کردم مهدی همه چیو دیده…همه جا دوربین داشت محال بود منو ندیده باشه… با این وجود ویدیو اولو که باز کردم تاریخش تقریبا با همون دفعه اولی که فاطمه ناراحت بود همخوانی داشت… یکمی از ویدیو رو که دیدم… مهدی یه سری خرید میاره تو خونه و میذاره تو اشپزخونه… بعدش کمی با فاطمه حرف میزنه و از پشت بغلش میکنه… بقیشو ندیدم متوقفش کردم…زدم ویدیوی بعدی…
بعد از دیدن ویدیو خیالم یه جورایی خیالم راحت شد… چون هم تاریخش مال قبل بود هم اینکه ویدیو جق زدن مهدی بود که وقتی من خونه نبودمو و فاطمه خواب بوده میومده و با دیدنش جق میزده…
بعد از اینکه خیالم راحت شد دوباره ویدیو مهدی و فاطمه رو دیدم واسه بار اول
بعد از اینکه از پشت بغلش میکنه و فاطمه اونو پس میزنه و بهش تشر میزنه
دوباره این کارو انجام میده و این بار فاطمه میزنه تو گوشش و مدام بهش فحش میده ولی مهدی قوی تر از این حرفا بود و اونو میگیره بلند میکنه با خودش میبره رو تخت و فاطمه هرچی دستو پا میزنه
فایده ای نداره… شلوارشو در میاره با شرتش و با یه دست جفت دستای فاطمه رو گرفته و نمیذاره تکون بخوره درنهایت فاطمه رو میذاره لبه تخت و شروع میکنه به تلمبه زدن توی فاطمه چند دقیقه اول فاطمه مدام مقاومت میکنه گرچه بی فایده ولی از بعد از اون شل میشه و حتی میشد اشکاشو ببینی…من داشتم چیکار میکردم؟ جق میزدم… و همه ش ناخودآگاه بود… توی دو روز رسما از جنده شدم زنم داشتم نهایت لذت رو میبردم… با اینکه میدونستم خودش راضی نبوده و عمدتا به خاطر ویدیو ها بوده که چیزی نمیگفته… بعد از تموم شدن کارم… مدتی بی حال شدم
بعدش که خودمو جمع کردم یه کپی از پوشه ها گرفتم و ریختمشون توی گوشیم… بعد از اون برنامه دوربین هارو پیدا کردم…و وقتی بازشون کردم کل خونه رو دیدم… فاطمه توی استخر مشغول بود… با خودش البته با یه دست ممه هاشو میمالید و با دست دیگه کصشو و کیرم دیگه توان راست شدن نداشت اگر میداشت مطمئنم باز راست میشد
در آخر ویدئوهای ضبط شده دیروز اوردم و قسمت هایی که خودم توشون بودمو حذف کردم و با تصاویر خالی جایگزین کردم
و امیدوار بودم مهدی نفهمه و اینطورم شد…
مشکل بعد از این شروع شد وقتی برگشتم خونه فاطمه غذا درست کرده بود انگار نه انگار اتفاقی افتاده… واسم عجیب بود ولی نه در حدی که برام تعجب برانگیز بشه… حشری تر از اون حرفا بودم…
موقع خواب فاطمه ازم درخواست سکس کرد ولی حتی کیرم بزور راست شد… و بعد از دو سه دقیقه ساک زدن ابم ریخت تو دهنش… چند قطره بود ولی کاریو کرد که هیچ وقت نمی کرد… قورتش داد و گفت چی شده؟ منم خستگی بیش از حد و بهانه کردم و اون دوباره رفت حموم تا به خودش برسه… و من داشتم به این فکر میکردم چرا ابمو خورد در حالی که توی این چند سال حتی یه بارم این کارو نکرده بود…و بعدش به این فکر میکردم که قراره چی بشه…
فقط همینو بگم توی اون 3 ماهی که اونجا بودیم
ویدیو های منو فاطمه شد 51
مهدی و فاطمه شد 33
و خود فاطمه شد 101
فاطمه تبدیل به یه ماشین سکس شده بود…
معتاد به سکس
و فقط سکس…

نوشته: خاقان

دکمه بازگشت به بالا