لبخند سیاه 175

دو تایی شون حسابی از خجالت من در اومدن . جاوید هم دستشو گذاشت رو قسمت نیمتنه من و وقتی اونو جرش داد سینه هام زد بیرون و در جا لباشو گذاشت رو سینه هام .منم حالا راستی راستی اونا رو پس می زدم که به منم حال بده . فرزان دستاشو گذاشته بود رو پاهام و به پاره کردن جورابم ادامه می داد و منم مرتب لگد پرت می کردم . دو طرف کونمو به خشونت بازش کرده کف دستشو می ذاشت رو اون .. جاوید هم که در حال میک زدن سینه هام بود من خودمو کنار می کشیدم ولی اون موهامو می کشید و کارشو پیش می برد . خیلی خوشم میومد . هم اونا رو خسته کرده بودم و هم خودم خسته شده بودم ولی لذت می بردم از این که اونا خیلی حریص نشون می دادن . -نمی ذارم منو بکنین ..
فرزان : پاره ات می کنیم .
 پا هامو به هم می چسبوندن و از اون بالا طوری خودمو جمع می کردم که دو تا برش کونم به هم بچسبه و قاچ کونم باز نشه .جوووووووون چه حالی می داد . به خودم فشار می آوردم و فرزان با حرص و خشونت می خواست  دو طرف کونمو به دو سمت باز کنه و شکاف کونم مشخص شه . حرص و شهوت رو در کاراش می دیدم . به خصوص این که اون شب گذشته رو موفق نشده بود که با من سکس کنه واز این نظر خیلی تشنه نشون می داد . ولی جاوید هم به طرز عجیبی به هیجان  افتاده بود . با یه دستش موهای سرمو به طرف بالا کشیده داشت و یه دستشو گذاشته بود رو سینه ام و لباشوهم گذاشته بود رو لبام . از اون طرف فرزان هم مدام داشت به پا هام فشار می آورد . اون اگه خودشو می کشت من تا فردا هم بهش راه نمی دادم . دو تایی رو اسیر خودم کرده بودم . در واقع این من بودم که اونا رو شکست داده بودم . کاری ازشون بر نمیومد . خوشم اومد . ولی دیگه خودمم حالا می خواستم حال کنم و کمی هم دلم واسه این فرزان بیچاره می سوخت . دستاشو گذاشته بود رو شونه هام و چنگشون می گرفت . یه لگد دیگه هم به طرفش پرت کردم که یعنی از این کارت دست بکش .ولی یواش یواش  پاهامو باز کردم و شکاف کونمو نشونش دادم و اونم حریصانه و مغرورانه از این که فکر می کرده بالاخره پیروز شده به کون و کس لیسی خود ادامه می داد . گفتم باشه هر جور که دوست داره فکر کنه . می خوام حال کنیم عشق کنیم . در سکس همه برنده ان . فرزان یه دستشو از زیر پام رد کرده به کسم رسونده و یه دست دیگه شو  هم از پشت گذاشته بود روی چاک کونم و قسمت پشت کس و سوراخ کونمو فشارش می گرفت چند تا انگشتشو هم فرو کرد توی کسم .. لبای جاویدو از هوس گاز می گرفتم .  یه لحظه سرمو که یه وری کردم چشام افتاد به کیر کلفت و دراز فرزان . خیلی تیز شده بود . دستشو گذاشته بود  رو بیضه هاش و طوری پوست اونو می کشید که آلتش دراز تر نشون بده . فوری یه انگشتمو گذاشتم روی سوراخ کونم که یه وقتی با اون گاردی که گرفته اگه می خواست  به سوراخ کونم حمله کنه بد جوری جرم می داد   . جاوید دستشو گذاشت زیر چونه ام و  صورتمو به طرف خودش کشوند . تا رفتم طعم شیرین لباشو یه بار دیگه بچشم حس داغی خاصی رو از پشت و توی کسم داشتم . همراه با حرکت یه چیزکلفت . اووووووفففففف فرزان کیرشو کرده بود توی کس من . جووووووووون … دلم می خواست لبامو بازمی کردم و از فرزان می خواستم که تند تر منوبکنه . جاوید هم تا لباشو از رو لبام بر داشت بهم فرصت نداد در جا کیرشو فرو کرد توی دهن من . آخخخخخخ با حس یه کیر داغ توی کس که از پشت کونمو می لرزوند چقدر مزه می داد ساک زدن یه کیر دیگه . دو تایی کیرشونو در اون قسمتی که فرو کرده بودن به سرعت حرکت می دادن . چه لذتی می داد به من . دستامو فرو بردم لای موهای سینه جاوید و با هاش بازی می کردم . فرزان هم از پشت داشت بهم حال می داد .وقتی با دستاش با کونم بازی می کرد حس می کردم کیرش دو برابر شده و داره تمام قسمتای داخل کسمو قلقلک میده . بالاخره جاوید رضایت داد که کیرشو از توی دهنم در بیاره . -اوووووفففففف شما ها منو کشتین . با اون سکس خشنتون . طاقت نداشتین . بیشتر جرم بدین .  گازم بگیر فرزان .. آروم آروم.
ولی اوم یه خورده بیشتر از آروم داشت شونه هامو گازش می گرفت .
خوبه ; چطوره ;
 -جااااااان همین جوری خوبه . آخخخخخخخ .. 
-فدات شم .. مال خود می .. عشقمی فرزانه 
جاوید از روبرو به من فشار می آورد.
 -فرزان تو اگه بتونی بکنی توی کونش من از این روبرو می کنم توی کسش ..  یا این که توبیا جای من ..
-من دیگه اراده ندارم . از این با حال تر نمیشه 
 راستش فرزان کیرش واسه گاییدن کس بهتر نشون می داد و راحت تر می تونست منو به ار گاسم برسونه . …. ادامه دارد …. نویسنده …. ایرانی

دکمه بازگشت به بالا