لز با دختر خجاللتی 32

چقدر لبای نغمه جونم شیرین و داغ و خوش طعم بود . بوی خوشی هم می داد لذت می بردم . این بو هوسمو زیاد می کرد .  برخورد و غلتیدن دو تا کس روی هم هر دو مونو آتیش می داد . -اگه الان زهیدا صدام کنه و یا بیاد داخل و حواسمو پرتش کنه می دونی چیکارسش می کنم ;/; -نه نغمه جون فدات چیکار می کنی -بهش میدم صفر .. یه چرخش دیگه ای رو کسش انجام داده گفتم می میرم برای صفرت . متوجه شد که من دارم به سوراخ کسش میگم . -ببینم برای تو صفرو بی ارزشه ;/; -نه استاد .. ببخشید نغمه جون برام ارزش یه دنیا رو داره . خواستم بگم اون سوراخ خوشگلش مثل یه صفردهن باز می کنه . . وقتی لبه های کس نرممون به هم می خورد عطش و هوس ما به اوج می رسید . لحظه به لحظه خیسی کس هر دو تا مون بیشتر می شد و هر چند لحطه یک بار نغمه دستشو میذاشت روی کسش و  خیسی رو پاک می کرد و همین کاروهم برای من انجام می داد . دیگه دیدیم هر کاری که می کنیم بازم همچنان خیسی ها با قی مونده و  دیگه بی خیالش شدیم . چقدر لاله گوش نغمه , کوچولو و نرم و سفید و هوس انگیز بود . چند تار مورو از دو ر و بر گوشش به کناری داده  با لبام نرمه گوششو گرفتم دهنم . آروم آروم میکشون می زدم -آخخخخخخخ زیبا زیبا تو از کجا اومدی . راستشو بگو مال زمینی یا مال آسمون . -مال زمینم -پس چرا داری منو به آسمونا می بری . حس می کنم که رفتم به یه جایی که هیشکی جز تو به من دسترسی نداره حالت من طوری شده بود که کسم با کسش فاصله گرفته بود . حس کردم که با دستاش داره کسشو می ماله . -من بمیرم نغمه جون . مگه زیبا مرده . مگه دستاش فلج شده ;/; -خدا نکنه زیبا جون این جوری هم خودش یه نوع حال کردنه دیگه . کف دستمو گذاشتم رو کس نغمه  جون . چقدر چنگ گرفتن این کس لذت بخش بود . با هوس و نرم نرم نرمه گوششو می مکیدم . نغمه چشاشو بسته بود .یه لحظه فکرم رفت پیش دخترا . می دونستم حوصله اونا سر اومده و می خوان یه تنوعی به کارشون ببخشن . اگه از ترس استاد نبود صد دفعه وارد می شدن . ولی نغمه جون که عین خیالش نبود می گفت تا اونجایی که هوس داره من باید باهاش حال کنم و اصلا به فکر این نباشم که پشت پرده چه کسانی ایستاده و منتظر چی هستند . دوباره انگشتامو کردم توی کس نغمه جون . نوک سینه هاشوگرفتم توی دهنم . دلم می خواست زود تر اونو ارضاش می کردم هم این که دخترا خسته شده بودند و باید غذا می خوردیم و هم این که من خودمم دلم می خواست نغمه جون با منم ور بره . -نغمه جون بگو چیکار کنم تا زود تر به آخر عشق و حال برسی -زیبا تو هر کاری کنی واسم عشق و حاله . کیف داره . دلم می خواد عشق و حالم طول بکشه ولی این بچه ها شاید به خاطر ما غذا نخورن و گشنگی بکشن . گناه داره .. من خیلی جیزا دلم می خواد . انگشت که رو بدنم میذاری به هر جای بدنم دلم می خواد همونجا رو آتیش کنی .نمی دونم چرا این قدر حشری شدم و هوس دارم شاید تا حالا به این حد و اندازه ای نرسیده بودم که یه حالت التماس پیدا کنم -نغمه جون این حرفا چیه  من همیشه شاگرد و کنیز شما هستم -فدای تو و ادبت دختر و فدای اون کست که کسمو آتیشش داده . اگه می تونی بخورش . میکش بزن . اونو مث یک آدامس بدون این که گازش بزنی بجو . همون کسمو میگم . همون آتیشپاره ای که درو دروازه دنیا  به روی اون می گرده . خیلی زشته ولی  خیلی از جنگ ها به خاطر اونه . شاید از این با ارزش تر چیزی در این جهان واسه مردا وجود نداشته باشه .. ولی حالا ما زنا داریم از وجود هم لذت می بریم . با مردا کاری نداریم جوووووون چقدر خوب کسمو می خوری زیبا . بخور همین جوری به من حال بده . کاری نداشته باش که چی دارم میگم . فقط حال بده . نزدیک بود از زبونم بپره بگم مگه آقات این خیسی ها رو با کیرش بیرون نمی کشه و کم نمی کنه که فوری جلو دهنم قفل گذاشتم . خیلی هوسش بالا بود . خوشحال بودم از این که تونستم قدمی مثبت در جهت خوشحالی استاد بر دارم . -خیلی دلم می خواد با هم بریم حموم . تنمو مالشش بدی . تو این کارو برام انجام بدی . می دونم زهیدا هم دوست داره که باهام حال کنه ولی من دلم می خواد توی حموم با تو باشم . می دونم حالااون جوری که من دوست دارم می تونی ردیفم کنی . -هر چی که شما امر بفر مایید . دوستت دارم نغمه جون .. -بخور بخور کسمو ..دوست دارم بریم حموم . شام بخوریم سنگین میشیم . زیاد نمی خوریم . تو هم زیاد نخور .نمی دونی داخل حموم لز کردن چه حالی میده .  .وقتی بدن آدم نرم میشه و لیف می خوره . دستای طرفت رو کمر و باسنت قرار می گیره ..آخ چه کیفی داره با مالش و این که کف دست طرفت میاد روی کست . از دو طرف کون وکسو به طرف وسط بازش می کنه .. اووووففففف بخور بخور .. اون یه تیکه رو بین دو تا لبات همین جوری بگردون …… نغمه جون دیگه باید به یک قدمی ار گاسم شدن رسیده باشه … ادامه دارد .. نویسنده …. ایرانی

دکمه بازگشت به بالا