ماجراهای مامان زبل 69
–
می خواستیم ایمان رو غافلگیرش کنیم . طوری که دیگه راه فرار و چاره دیگه ای نداشته باشه جز این که این شرایط رو بپذیره . اینو هم می دونستم که بیشتر مرد ها خود خواهن . به این صورت که اگه خودشونو در کنار دو تا زن حشری ببینن بدشون نمیاد که با اون دو تا حال کنن ولی اگه خودشون در حال لذت بردن از زن دیگه ای باشن و یک مرد دیگه بخواد شریک اونا بشه اصلا رضایت نمیدن و همین مشکل ساز میشه .یه چشمکی به شریف زدم و اونم یه دستی به روی کسم کشید و گفت چند دقیقه دیگه دو تا کیر با هم وارد سوراخ های تنگت میشن -اوووووووخخخخخ کس منم تو تنگ می بینی ;/; اشی فدات یواش تر .. حالا کارت رو بکن . ماه منیر قمبل کرده که روی کیر ایمان سوار بود و داشت بهش کس می داد قمبل کونشو به سمت ایمان گرفته . منم دستامو گذاشته بودم روی کون ماه منیر و اونو به طرفین بازش کردم تا شریف جان من بیشتر و بهتر بتونه اونجایی روکه می خواد بکنه خوب بررسی کنه . من و شریف به خوبی زبون همو می فهمیدیم . از من خواست که برم سراغ ایمان تا اون کیرشو با سوراخ کون ماه منیر تنظیم کنه . لبامو گذاشتم رو لبای ایمان به صورتی که جلو چشاشو بگیرم . قبل از این که بوسه داغ و چسبون خودمو شروع کنم بهش گفتم خیلی می چسبه یکی با دو تا مشغول باشه این مدلی خیلی می چسبه . اگه بدونی چه شور و حالی رو در آدم به وجود میاره . دستمو گذاشته بودم رو سینه اش و لباشو می مکیدم . حس کردم که مثل حرکت گلنگدن تفنگ یه چیزی مارو به طرف جلو هل داد و پرت کرد . طاهرا باید شریف کیرشو کرده باشه توی کون ماه منیر . -آخ جون آخ جون آخ جون فدای کیر هر دو تون . خودمو از رو ایمان بلند کردم تا بتونیم این مسئله رو براش جا بندازیم . -اوووووفففففف شریف کون ماه منیر رو از این رو به اون رو کردی . وای ایمان کسم که فعلا در اجاره توست . همون جوری که شریف کونمو اجاره کرده . من مال شما دو تام . فقط شما دو تا . ایمان ادامه بده . کس من رفیق کونمه . از بیرون با هم دو سانت فاصله دارن ولی وجودشون مال همه .. وایییییی شریف با انگشتات با من بازی کن .. کونم داره آتیش می گیره . اگه آتش سوزی شه و همه مون بسوزیم من دیگه چه جوری می تونم با بلاد کفر بجنگم .. ظاهرا ایمان تازه از خواب گران بیدار شده بود -چی شد ;/; دو تا کیر دارن تو رو می کنن;/; -این حرامه . گناهه -ایمان جان رضایت طرفین درکاره . می دونم که تو م راضی هستی . فدات شم . من مسلمون و بسیجی با ایمان ندیدم که این قدر منطقی و اهل حال باشه . فقط عشق من یه چند دقیقه ای که گذشت تو و شریف جون جاتونو عوض می کنین . من می خوام شما راضی باشین حال کنین از وجود من لذت ببرین . ماه منیر زیر گوش ایمان چیزی گفت که نفهمیدم . ولی می دونستم که داره یه جوری اونو بالا می بره . می خواد بهش انگیزه بده تا سر حال ترش کنه . از این شیوه آموزشی تر بیتی اون خوشم میومد . چند ثانیه نگذشته بود که دیدم ایمان با چه سرعتی داره ضربات از پایین به بالای خودشو بر کس دوستم وارد می کنه .. -اشی بیا اشی بیا اون لب لباتو می خوام . دستای شریف رفته بود روی سینه های ماه منیر و من یه نگاهی به قالب کونش انداخته و با نگاه , دو تا کیری رو که وارد کس وکون می شدند و میومدن بیرون تعقیب می کردم . خیلی هم حسرت می خوردم که چرا من جای اون نیستم ;/; لبامو به لبای ماه منیر نزدیک کردم . متوجه حالت نگام شد . ناراحت نباش عزیز دلم من تا چند دقیقه دیگه جامو میدمش به تو . الا ن منتظرم که آقا ایمان منو برسونه به اوج . ارضام کنه . می دونستم که اگه راضی هم نشه فیلمشو میاد .تمام بر نامه ها برای این بود که اون بتونه کاری کنه که ایمان رو بتونه وارد خط خودمون بکنه . اون کیف می کرد از این که کس و کونشو به ریش ایمان و ایمانی ها می مالید . از نظر اون این آقایون کس طلب نمی تونستن اهل ایمان و تقوا باشن . با عشق و با لذت در حال کس و کون دادن به ایمان و شریف بود . کسمو به دهن شریف نزدیک کرده و اونم همین جور که داشت کیرشو فرو می کرد توی کون ماه منیر و اونو بیرون می کشید لباشو رو کس من گذاشته اونو میکش می زد . فکر کنم من داشتم بیشتر حال می کردم تا ماه منیر . ماه منیر یه جیغی کشید و گفت ووووووییییی ایمان جون ایمان خوشگله .. فدات شم .. حالم خوشه .. خوشه از دست تو . منو ساختی ساختی شریف لباشو از روی کسم بر داشت و لبای ماه منیر رو بوسید . دوستم آروم زیر گوش من گفت ببین ایمان هنوز آبشو نریخته و به این زودیها هم خالی نمی کنه . من که پا شدم تودرجا بشین روی کسش . اون حالا منو بت خودش می دونه . سعی کن مثل گذشته براش بت باشی و طوری خودت رو داغ نشون بدی که هر وقت طالب سکس با هاش بودی نه نگه …. ادامه دارد … نویسنده …. ایرانی