ماجراهای مامان زبل 70
–
همین کار رو هم کرد و من در جا رفتم روی کیر ایمان و شریف هم که همگام با ما کیرشو از کون دوست فداکار و مهربونم بیرون کشیده بود همونو فرو کرد توی کونم . چقدر حال می داد به من . چه لذتی می بردم . من که قبلا مزه دو تا کیر رو چشیده بودم از چند نفر دیگه حالا بازم این طعم رو این لذت رو در کس و کونم احساس می کردم . حس کردم که ایمان حالا کمی راحت تر شده . -ایمان تند تر تند تر . اشی از کس خیلی حال می کنه .. کون دادن هم حال داره رفتم زیر گوشش و بهش گفتم به شرطی که کیر تو توش باشه . لبخند رضایت رو بر چهره این جوان با ایمان بسیجی متدین دیدم . واقعا اگه اونا نبودند معلوم نبود چه بلایی بر سر خایه های ایمان چی دارم میگم بر سر پایه های ایمان میومد . اصلا من پایه و خایه رو قاطی کزدم . -شریف جون از کون کردن خسته که نشدی -اشی خانوم هر جور که ایمان جان راحت تره . ایمان همچنان ساکت بود هنوز در شوک این بود که چطور شده دو تا کیر همزمان دارن یک زنو می کنند . انگار یه چیزی می خواست بگه .. گوشمو به دهنش چسبوندم -اشرف جون این کار حرام نیست ;/; -ایمان جان ایمانتو قوی کن اگه تو کیر شریف رو نبینی موردی نداره . هر وقت هم که سهوا چشات افتاد به کیرش سرت رو بر گردون .نگاه سهوی اشکالی نداره . . فکر کنم یا خودشو زد به کس خلی یا باورش شد . آخه این طایفه حزب الشیطانی ها وقتی که بفهمن روی طرفشون اثر گذاشتن دست از بازی دادن اون بر میدارن و احتمالا ایمان هم یکی از اونا بود . واقعا شناختن این گروه از شیاطین به همون اندازه که آسونه سخت هم هست . ادامه دادم ایمان جان اگه در این شرایط حتی دو تا کیر در آن واحد وارد کس یا کون یک زن هم بشن مشکلی نداره .ظاهرا مراجع عظیم الشان ستم ستیز که به بر کت وجود اونا امنیت و فراوونی و عدالت در کشور بر قراره اجماع کردند …. در اینجا که دو تایی مون دیگه در گوشی حرف نمی زدیم و طوری حرف می زدیم که بقیه هم بشنون حرفمو قطع کرد و گفت چی گفتی ;/; مراجع تقلید جماع کردند ;/; غیبت گناهه . -ایمان جان به دل نگیر جماع نه ..اجماع .. اجماع یعنی متفق القول شدن و نظری واحد داشتن و دادن در مورد یک مسئله . .. واقعا این دیگه چه جور متدینی بود که قاطی کرده بود-داشتم می گفتم ایمان جان اونا اجماع کردند که اگه دو تا کیری که با هم وارد سوراخ یک زن شدند در تماس با هم باشند هیچ مانع شرعی بر آن متصور نیست فقط صاحبان کیر به کیر مقابل نباید نگاه کنند که این کار حرام وگناه کبیره می باشد .. از پشت با دست به شریف علامت دادم . -ایمان جان الان یه چشمه شو با مثال بهت نشون می دهم . شریف کیرشو از توی کونم بیرون کشید و اونو فرو کرد توی کسم . ایمان یکه خورده بود . می خواست کیرشو بکشه بیرون ولی من محکم اونو به زمین فشار می دادم . طوری حالت کسمو تنظیم کرده بودم که فقط شریف می تونست کیرشو از کسم بیرون بکشه . من و شریف ایمان رو قبضه اش کرده بودیم . ایمان بسیجی رو کس گیر آورده بودیم . -ایمان جان فقط از اون زیر به کیرت اگه نگاه می کنی نباید چشات به کیر دیگه بیفته . دیدی چقدر حال میده ;/; حرکات کیر ها و تماس کیر شریف به ایمان و حرکات دو تایی رو به خوبی در کسم حس می کردم . خیلی می چسبید . یه مزه ای به من می داد که وصفش واقعا سخت بود . ایمان هم لذت می برد و هیجان زده بود -پس حالا شریف چیکار می کنه -عزیزم اون مزاجش پاکه . همینه که میگن آدم که بره غرب ایمانش دستخوش تغییر و تحول میشه . درست نمیگم شریف جان ;/; البته بهت بر نخوره . تو این ایمان و دینداری رو باید از این ایمان جون یاد بگیری .. دو تا کیر باهم داشتند توی کس من وول می خوردند . ماه منیر زبونشو از دهنش در آورده بود و با هم یک عشق بازی زبون به زبون و لب به لب حسابی انجام می دادیم . شریف که عاشق این صحنه ها و به هم پیچیدن زن و مرد در یکدیگر بود از این که می دید من و ماه منیر سخت با هم مشغولیم به هیجان اومده بود و داشت با شور و هیجان بیشتری منو می گایید . جای کیر ایمان در کس من محکم تر بود . شریف یه انگشت وسطی خودشو تا ته فرو کرده بود توی کونم و بیرون می کشید این کار رو تند و تند انجام می داد . حس می کردم که یک کیر نازک رفته توی کونم و داره منو می کنه . -آخخخخخخ پسرا پسرا کسسسسم می خاره تند تر حالشو جا بیارین . ایمان با جایگذاری بهتر کیرش راحت تر و تند تر منو می گایید و شریف هم بیکار ننشسته بود. باید سرعتشونو زیاد تر می کردند تا من زود تر ار گاسم می شدم . ماه منیر هم اومد کمکشون . لبه های کس و دور و بر شو می مالید و تند و تند با کناره هاش بازی می کرد .. -ادامه بدین …ادامه بدین … چیزی نمونده .. چیزی نمونده فقط یه خورده .. نزدیکه … پایان … نویسنده .. ایرانی