مادر روستایی با بدنی نحیف

شاید برای خیلی از شما دور از تصور باشد که یک پسر بیست ساله روستایی بعد از چند سال شاگردی کنار یک مکانیک خودرو حالا درآمد هفتگیش بیشتر از درآمد ماهیانه پدر باغبانش باشد ولی همچنان پول کافی برای درست کردن دندان خراب مادرش را نداشته باشد و شاید هرگز احساس نکرده باشید با شکم خالی خوابیدن را یا گرم کردن نان چند روزه را روی بخاری و با همان نان خالی شکمت را سیر کردن ،
شاید باور نکنید یک زن روستایی را که باید پسرش نگران باشه که نکند کسی با وعده یک پرس غذا اونو برای یک ساعت مال خودش بکنه ،
روستای ما بخاطر خوش آب و هوا بودن لقمه خوبی برای افراد پولدار شد و هر روز یکی از روستاییها زمینهای کشاورزی خودش را می فروخت و به شهر میرفت و یک شهرنشین مالک زمینهای حاصلخیز روستا میشد ،
دختران زیبای روستا لقمه پسران پولدار شهری میشدن و دختران دیگر عاشق نافرجام همون پسرها و من سبزه آفتاب سوخته بی نصیب از هر دو ،
مادر فقیر من منتظر بود که سر هفته یا ماه شوهرش از روستای دور تر بیاد و ببینه تا اولین سوالش این باشد که ارباب پول داد یا نه ،
مادر سبزه و زیبای من با بدنی نحیف و شکننده همیشه یک لباس تیره محلی که از گردن تا حدود مچ پاهایش را میپوشوند و شلوار تیره‌ای هم زیر همان لباس می پوشید و با وجود داشتن چند رنگ سوتین ولی کمتر می دیدم که ردی از سوتین زیر لباسش پیدا باشه ،
پدر و مادر من بخاطر سادگی مطلقی که داشتن صلاح خیلی از تصمیمات را بر عهده تنها فرزندشون میزاشتن و این امر برای مادرم آنقدر بارز بود که اگر لخت بودنش در خیابان را توجیه می کردم بدون لباس توی خیابان می رفت ،
خانه دو خوابه کوچک روستاییمون هنوز فرش کافی نداشت و خبری از خیلی از وسایل خانگی در آن خونه نبود ،
پسر خانواده خیر سرش از مردم چیزهایی یاد گرفته بود و هر لحظه که میخواست گوشه‌ای از خونه پتویی روی خودش میکشید و با نگاه به فیلمهای پورن شروع به جق زدن میکرد ،
چندین بار وقتی زیر پتو شلوار و شورتم تا روی ران پایین کشیده بودم مادر برای گفتن مطلبی کنارم مینشست و بدون اینکه متوجه بشه در حالی که کیر سیاه و بلندم با کمری بسیار کلفت رو توی دستم داشتم باهام صحبت میکرد و نمیدونست چقدر جق زدنم را صفا میداد ،
بازی سکسی من به سمت لباس زیرش کشیده شد و بعد از چند وقتی پتو را روی تنم کشیده بودم و زانوهام رو بالا داده بودم در حالتی حشری در لحظات آخر ارضا شدنم از مادر بوسه‌ای خواستم و مادر با خوشحالی از بوسیدنش استقبال کرد و همون لحظه بوسه دوم و سوم را ازش خواستم و لذت بی نظیرم را که دیدم از مادر خواستم یک بوس خارجی بهم بده و مادر ساده پرسید چجوریه و ازش خواستم لبهاش را روی لبهام بزاره و او بدون مکثی همراه با خنده لبهام را بوسید و پرسید اینجوری ؟
همون لحظه ازش خواستم همین بوسه را ادامه دار ادامه بده و توی همون حالت ارضا شدم ،
مزه اون ارضا شدن بدجوری بهم چسبیده بود و میدونستم که رام کردن مادری چنین ساده برام آسونه و شب همون روز توی اتاقش حاضر شدم و با گفتن پولی چیزی احتیاج نداری ؟ روی تشک دونفرش نشستم و با نوازش صورت استخوانی زیبایش لبخندی به صورتش زدم و گفتم مامان قشنگم دلم میخواد بغلت کنم ،
مادر با خونگرمی بغلش را باز کرد و جا برایم باز کرد و روی تشکش با حالتی حشری بغلش کردم و صورتش را نوازش کردم و بعد از گفتن جملات زیبا چند بوسه به صورتش زدم و هیجان زده گفتم بیا بوسه خارجی از هم بگیریم ،
مادر با مهربانی سکوت کرد و عقل و منطق خودش را به دست پسر عاقلش سپرد ،
چند لب کوتاه ازش گرفتم و با ناراحتی گفتم مامان بلد نیستی ،
مادر ناراحت از اینکه نتونسته خواسته پسرش را انجام بده ازم توضیح خواست و یک دقیقه ای طول نکشید که لبهاش را توی دهنم بردم و اونم مثل من لبهام را میخورد و وقتی صورتم را ازش فاصله دادم با شوق توی چشمانش نگاه کردم و با خوشحالی از کارش تعریف کردم و ازش خواستم از این به بد اینجوری همو ببوسیم ،
میخواستم اتاقش را ترک کنم تا جق شبانم را بزنم که برای آخرین بغل طاق بازش کردم و خودمو روی بدنش کشیدم و با نوازش موهای سیاهش بار دیگر لبانم را روی لبهاش گذاشتم و با کشیدن سینم روی پستانش لذت تن زنانه را زیر بدنم احساس کردم ،
مادر فقط خونگرمی پسر را احساس کرد و از این اتفاق خیلی خوشحال بود و با هر دوستت دارم بوسه‌های جانانه‌ای از لبهام می گرفت ،
آنشب راضی شدم ولی برای فردام کافی نبود ،
میدانستم که مادر تحمل ناراحتی پسرش را ندارد و با کوچکترین ناراحتی پسر به فکر ایثار می‌افتد ،
برای استراحت ظهر و خوردن ناهار خانه آمدم و بعد از شستن دستان سیاهم باز تا موقع رفتن دو سه بار لبهایش را خوردم و به تعمیرگاه برگشتم و شب با نقشه‌ای که کشیده بودم برگشتم و قبل از حمام رفتن لبهایش را خواستم و او هم داد و داخل حمام رفتم و بعد از حمامم مادر را صدا زدم تا برایم ژیلت بیارد و میدانستم که نداریم و شنیدم که گفت زود میخرم و میام ،
مادرم وقتی وارد خانه شد که من با کیر سیخ شده‌ام وسط خانه در حالی که حوله روی سر و صورتم بود و انگار که صدای باز شدن در را نشنیدم چند لحظه بود که منو لخت دیده بود و خنده کنان نگاهش را به دیوار دوخته بود و من رو صدا میزد ،
تا حوله را از سرم کنار زدم داد زدم مامان چیکار میکنی و با ناراحتی زیاد همونجا نشستم و زانوی غم را بغل کردم ،
مادر با ناراحتی بسته ژیلت را به سمتم پرت کرد و با اضطراب به سمت اتاقش رفت و گفت نمی دانستم اینجایی آخه رفته بودم برات ژیلت بیارم ،
ده دقیقه‌ای وسط خانه با همان حالت نشسته بودم و غر میزدم ،
مادر گفت آخه من چیکار کردم و حالا هم که چیزی نشده من مادرتم ،
گفتم نه تو با دیدن بدن لختم آبروی منو بردی و حتماً برای بابام هم میگی که منو لخت دیدی ،
مادر گفت نه قسم میخورم که برای هیچکس نگم که لخت دیدمت ،
گفتم چه فایده وقتی خودت دیدی ،
مادر گفت چه اشکال داره حالا که اتفاقی نیفتاده ،
گفتم اتفاقی نیفتاده ؟
گفت نه ،
سمت در اتاقش رفتم و در را فشار دادم ،مادر پشت در ایستاده بود تا صدایم را بشنود که کنار رفت و دید که با بدن لخت وارد اتاقش شدم و دیدن بدنم بزرگترین مشکل من شده و در اون لحظه که فکر میکرد تا الان باهاش شوخی میکردم با سادگی تمام لبخندی زد و صورتش را به در دوخت ،
با کیری سیخ شده روبرویش ایستادم و گفتم اگه اتفاقی نیفتاده و اشکالی ندارد پس من هم باید بدن تو را ببینم ،
همون لحظه هم مادر لبخند زد و در سادگی تمام گفت شوخی میکنی؟
گفتم اگه میخوای ببخشمت باید بدنت را ببینم ،
مادر در عین سادگی گفت نمیشه ولی وقتی به بدنش نزدیک شدم و لباس بلندش را برای بالا بردن نزدیک رانهاش گرفتم گفت علی زشته ،
نگاهی پر از خشم و ناراحتی به صورتش کردم و گفتم اگر میخوای ببخشمت باید منم بدنت را ببینم ،
مادر با التماس گفت نکن و لباسش را به شکمش رسوندم و گفتم مامان اگر میخوای ببخشمت باید جلوی من لخت باشی ،
وقتی لباسش رو از پشت روی سرش رساندم دیگه دستاش که از جلو به لباسش گرفته بود کاری نمیتونست بکنه و با کشیدن لباس از روی سرش فقط آستین هایش را باید جدا میکردم و آن لحظه حتی خود مادر کمک داد تا دستانش آزاد شوند و سریعتر دستاش را روی سینه اش بگیرد و من در یک لحظه سینهای هشتادی سفید دیدم که مقدار زیادی آویزان شده بود ،
چشمام از دیدن این صحنه حشری کننده قرمز شده بود و تا مادر دستش را به سینه اش گرفته بود من جلوی پاهاش زانو زدم و دستانم را به کش شلوارش گرفتم ،
مادر می‌خواست مقاومت کند و بشیند ولی از جلو بدن من و از پشت دیوار مانع کارش شد و با خواهشی دیگه شلوار را تا زانوها و بلافاصله شورت را به دنبالش بردم ،

اولین چیزی که به چشمانم دیده شد مقداری موی زائد بود با ران هایی مثل برف سفید و منتظر نماندم و کامل لختش کردم و بلند شدم و با نگاه سرسری تن‌های لختمان را به هم چسباندن و بغلش کردم و گفتم حالا خیالم کمی راحت شد ،
مادر سریع گفت پس بزار لباسهایم را بپوشم ،
دستی از سینه داشت و دستی بین رانهایش و من در جوابش گفتم من که هنوز ندیدمت ،
مادر ناچار شد دستش را بردارد و کنار بدنش بزارد و من اون لحظه با کیری که سیخ بود گفتم حالا بهتر شد و بغلش کردم و کیرم را به بدنش فشار دادم و بغلش کردم و سرش را بالا بالا گرفتم و گفتم مامان از من ناراحت نباش ،
مادر مهربان شد و با ناراحتی گفت باشه ،
با لبخند گفتم اگه ناراحت نیستی یک بوسه خارجی بهم بده تا بدونم ،
مادر به ناچار سرش را بالاتر گرفت و لبهای همدیگر را خوردیم ،
سه بار لبهایش را خواستم و هر بار میخواست که اجازه بدم لباسهایش را بپوشد که در پایان گفتم می‌خوام بچرخی تا همه بدنت را دیده باشم ،
مادر که فکر میکرد این آخرین خواسته من باشد میخواست سری انجامش بده و وقتی کون قشنگش را سمت من کرد نگهش داشتم و دستام را از شانه به لمبراش کشیدم و با گرفتن پهلوهاش خواستم که بغلش کنم و مادر فهمید که این حالت بغل خیلی بدتر از قبلی هست و خواهش کرد که تمامش کنم و من سریعتر از قبل توی بغلم کشیدمش و کیرم را بین لمبراش فشار دادم و پر از شهوت شدم و با گرفتن کل بدنش در بغل دستانم را روی شکمش گذاشتم و سرم را روی شانه و کنار سرش گذاشتم و گفتم مامان دوستام مسخرم میکنن و میگن شما خانوادتن دیوانه‌ایت و هیچ دختری حاضر نمی شود زن من باشد ،
مادر التماس کردنش را تمام کرد و با شنیدن حرفی که همیشه آزارش میداد گفت غلط کردن خودشان دیوانه‌اند کی گفته کسی زن تو نمیشه خودم برات زن میگیرم ،
با ناراحتی گفتم مامان فک کنم درست میگن من فیلمشان را دیدم من هیچ چیز بلد نیستم و هیچ دختری حاضر نمیشه زن من بشه و اگر بشه بعد از اینکه میفهمه من هیچی بلد نیستم ازم جدا میشه ،
مادر تکونی خورد که باهام رو در رو حرف بزنه و من محکم تر بغلش کردم و دستم را به کیرم رسوندم و با فشار لای پاهاش بردم و گفتم مامان اگه تو یادم ندی پس کی باید یادم بده ؟
مادر با تکون دادن بدنش سعی کرد کیرمو در بیاره و گفت بزار لباسم را بپوشم و با هم حرف بزنیم ،
دو دستی محکم توی بغلم گرفتمش و گفتم مامان میخوام دوتاییمون لخت باشیم تا یاد بگیرم تا مردم نگن که عقب مانده‌ام ،
مادر با ترس و دلهره گفت یعنی میخوای ما گناه کنیم ؟
با کمی سکوت گفتم نمیخوام گناهی انجام بدیم فقط کمکم کن یاد بگیرم که نگن دیوانه‌ام ،
مادر گفت علی دیوانه نیستیم ،
گفتم پس بزار امتحان کنیم ،
گفت چجوری ؟
گفتم وایسا تا بگم ،
سریع رفتم و تشکش را از بالای رختخوابها در آوردم و پهن کردم و دو تا بالشت گذاشتم و خواهش کردم که دراز بکشه ،
مادر با دلهره و خجالت روی تشک نشست و من تندی موبایل رو آوردم و کنارش نشستم و وارد کروم شدم و وارد پنجره فیلم پورن شدم و یک فیلم سی و دو دقیقه‌ای را پلی کردم و ازش خواستم مثل خودم کنارم روی شکم بخوابد و فیلم را نگاه بکند ،
مادر آروم آروم آمد و پرسید چی هست ؟
گفتم مامان اگر بخواهم زمانی زن بگیرم باید این کارهایی که اینها میکنند را یاد بگیرم ،
مادر سکوت کرد و آن زن و مرد کنار هم شروع به حرف زدن کردن و دست زن روی کیر مرد رفت و بعد زانو زد و کیرش را از داخل شلوارش درآورد و مشغول خوردنش شد ،
مادر بعد از دیدن لحظه اول صحنه چشمهایش را به فرش دوخت و من گفتم مامان اگر میخواهی کمکم کنی باید نگاه کنی ،
مادر گفت دارم نگاه میکنم و حالا چشمهاش به فیلم دوخته شد ،
چند دقیقه جلو رفت و زن بعد خوردن سینه‌هاش روی تختخواب زانو زد و مرد با چند ثانیه خوردن کس زن کیرش را روی کس زن گذاشت و کیرش را با عقب و جلو کردن توی کس زن کرد و زن با خوشحالی نگاه دوربین میکرد ،
سی ثانیه‌ای نگذشته بود که بالشت زیر سرم را به جای دستام پشت موبایل و درست روبروی مادر گذاشتم و بعد از زوم شدن چشمهای مادر خیلی سریع خودم را روی تن مادر انداختم و گفتم مامان میخوام روی تنت دراز بکشم و فیلم را ببینم ،
مادر که چند لحظه پیش همین کار رو کرده بود ساکت ماند و من کیرم را بین رانهاش فشار دادم ،
شهوت در بدنم فوران کرده بود و چند ثانیه بعد از آن حالت روی پاهاش نشستم و همون لحظه مادر سرش را به عقب چرخاند و گفت علی چکار میکنی ؟
گفتم مامان خواهش میکنم به فیلم نگاه کن و بزار نگاه کنم و یاد بگیرم ،
مادر با شنیدن نگاه کنم خودش را راضی کرد و سرش را چرخاند و چند لحظه بعد کس و کون مامان را جلوی چشمام دیدم که سفید ولی مودار بود ،
کیرم سفت سفت شده بود و مادر در سکوت گاهی نگاه به فیلم می کرد کیرم را با آب دهن خیس خیس کردم و روی کس و لای پاهاش گذاشتم و با هیجان اینکه بالاخره دارم سکس را تجربه میکنم به داخل کصش فشار دادم ،
مادر متوجه کارم شد و سعی کرد کامل بچرخه ولی تنش را مهار کردم و وقتی گفت علی چکار میکنی؟
گفتم مامان اشکال نداره فقط یک کم ،
مادر فکر کرد که باز تصمیم من بهترین تصمیم هستش و چند لحظه سکوت کرد و دوباره یاد گناهش افتاد و گفت علی گناهه ،
کیرم گرم گرم شده بود و در آن تکانهایمان جای خودش را پیدا کرده بود و در آن لحظه مادر نتونست توی آن حالت بمونه و تنش را روی تشک برگرداند و فقط سرش را به سمت من نگه داشت تا بلکه از من جوابی بشنود ،
چشمهام به کیرم دوخته شد که توی یک فضای گوشتی وارد شده بود و دادشت برای ارضا شدن ثانیه شماری میکرد ،
سوال مادر بی جواب ماند و فوراً شروع به عقب و جلو کردن کیرم کردم ،
مادر سوال بعدی را پرسید و با آهی سوالش بی پاسخ ماند و کونش را جلو و بالا داد ،
دستانم را زیر لگنش گرفتم و کیرم را عقب کشیدم و با احتیاط عقب و جلو کردم و کیرم تا نصفه داخل بود که ارضا شدنم شروع شد و دستانم را بالا آوردم و با گرفتن لمبراش توی دستام کیرم را عقب و جلو کردم و تا خالی شدن کامل کیرم توی کصش نگه داشتم ،
دستم به شلوار و شورتش رسید و جفتش را آوردم و لای پاهاش رد کردم تا تشک کثیف نشود ،
کیرم را در آوردم و لای پاهاش گذاشتم و روی بدنش افتادم و بوسه ای از صورتش کردم و گفتم مامان دیدی اتفاقی نیفتاد و چقدر سریع تمام شد ؟
مادر با ناراحتی گفت از روی بدنم بلند شو ،
گفتم مامان بزار فیلم ببینیم بعد میخوام خودم ببرمت حمام تا بدنت را بشورم و موهای پایینت را بزنم ،
مادر گفت نه نمیخوام ،
گفتم مامان نمیخوای کمکم کنی تا یاد بگیرم ؟
مادر گفت این کار گناهه ،
بوسیدمش و گفتم مامان درسته گناهه ولی قرار نیست کسی بفهمه ،
مادر در یک لحظه همانطور که میشناختمش ذهنش قاطی کرد و گفت اگه بفهمه چی ؟
گفتم مامان جونم فقط من و شما میدونیم چجوری کسی میخواد بفهمه ؟
قبل از اینکه بیشتر حرف بزنه گفتم پاشو بریم با هم حمام تا بتونیم مثل بقیه رابطه داشته باشیم ،
مادر توی مسیر حمام هنوز داشت با خودش کلنجار می رفت که گفتم مامان فردا میخوام ببرمت شهر و با هم خرید کنیم ،
مادر رو زیر دوش بردم و همزمان با گفتن خرید فردا ازش خواستم بشینه تا موهای کصش را بزنم ،
مادر ژیلت رو از دستم گرفت و من همزمان با دست کشیدن به بدنش گفتم باید چند تا لباس خوب و جوان پسند بگیریم که احساس کنم با زنم دارم حرف میزنم و یک تشک دونفره از بازار سمسارها تهیه میکنیم و توی اتاق خودم میزارم که هر وقت بابا نیست پیش من بخوابی و باید یک کم حنا و شاید یک کم لوازم آرایشی بگیریم ،
مادر ناراحت گفت میخوای پولی که برای موتور جمع کردی را خرجش کنی ؟
گفتم مامان جونم الان هیچی بیشتر از این برام مهم نیست ،
گفت ولی یک ماه دیگه بابات میاد ،
منظور مادر سه ماه تعطیلی تابستانه بابام بود و من در پاسخ گفتم خب ظهر بجای اینکه بیام خونه تو ناهارم را برام میاوری مغازه ،
مادر گفت یعنی تا کی میخوای ادامه بدی؟
گفتم تا هر موقع که دلمان بخواد بالاخره که یک روز زن میگیرم ،
مادر گفت مطمئنی اشتباه نمیکنیم ؟
گفتم معلومه نه مامان جونم تازه از این به بعد منم مثل شوهرتم و هر چه پول در بیارم برای توست ،
مادر را بلند کردم و زیر دوش بردم و شروع کردم به دست کشیدن لای پاهاش و روی کصش و آبکشی کردیم و سریع با حوله دوتاییمون را خشک کردم و رفتم سمت اتاق ،
مادر را روی تشک کنارم نشاندم و فیلم را عقب زدم و ازش خواستم هر کاری میکنند انجام بدهیم ،
فیلم سر صحنه ساک زدن رسید و قبل از اظهار نظر مادر گفتم ببین داره کیرش را با دستش تنظیم میکنه و با نگاه توی صورت مردش اول زبون میکشه و بعد کیرشو توی دهان میبره و سعی میکنه بدون اینکه دندونش به کیرش بخوره کیرش را تا جایی که میتونه توی دهانش میبره و خوب توی دهنش خیسش میکنه ،
مادر در سکوت به حرفم توجه کرد و من بلند شدم و ایستادم و از مادر خواستم روی زانو بایستد و شروع کنه ،
صدای فیلم توی اتاق میپیچید که مادر دستش را آروم دور کیرم گرفت و با احتیاط جلو آمد و دهانش را باز کرد و با احتیاط روی کیرم گذاشت و زبانش را آروم رویش کشید ،
گفتم مامان با خوشحالی نگاهم کن و مثل بستنی توی دهانت ببر ،
مادر نفسش را حبس کرد و گفت باشه و کیرم را آروم توی دهانش برد ،
خیلی دیدن این صحنه برایم لذت بخش بود ولی هنوز باید بهتر انجامش میداد پس گفتم مامان با خوشحالی و بیشتر توی دهانت ببر ،
مادر به چشمانم زل زد و پلک زد تا بفهمم که متوجه شده است و هر چقدر تلاش کرد فقط یک سوم کیرم توی دهانش جا شد و من گفتم حالا تند تند دست و دهانت را عقب و جلو کن ،
مادر شروع به ساک زدن کرد و من داشتم لذت میبردم تا جایی که متوجه شدم یادش رفته بیشتر توی دهانش ببرد و دستانم را پشت سرش بردم تا کمکش کنم ،
مادر به خوبی توانسته بود ساک زدن را یاد بگیرید و من را مجذوب خودش کرده بود ،
یاد فیلم افتادم که مرد دست زن را گرفت و بلند کرد تا به اتاق ببرد و منم همان کار را کردم و ما هم مشغول خوردن لبها شدیم و من اضافه کردم و سینه‌های مادر را توی دستانم گرفتم و شروع به خوردنشون کردم ،
برعکس فیلمی که دیده بودیم از مادر خواستم طاق باز بشود ،
مادر نمیدانست میخواهم چکار کنم و لحظه‌ای که دست به زانوهایش گرفتم تا وسط آن قرار بگیرم مادر چشماش را بست و منتظر کیرم شد که من سرم را وسط پاهایش بردم و کس سفید اما چین و چروک دارش را بوسیدم وقتی خروسک برجسته کصش را توی دهانم بردم در یک لحظه چشمان مادر نگاهم کرد و با خجالت چشمانش را بست ،
ازش خواستم چشمانش را باز کند و نگاهم کند ،
مادر چشمانش را آهسته باز کرد ولی نتوانست نگاهم کند ،
بار دیگر دهانم را روی خروسکش بردم و با تمام وجود توی دهانم بردم ،
مثل فیلمهایی که دیده بود با نوک انگشتانم با خروسکش بازی میکردم و میخوردم ،
مامان باز چشمانش را بسته بود و لذتی را پشت چشمانش قایم کرده بود ،
سراغ کصش رفتم و با نوک دوتا انگشتم داخل کصش را بیرون انداختم و با دلسوزی که نسبت به مادر داشتم بیشتر از هر فیلمی زبانم را داخل کصش فشار دادم و آب کصش را با لبانم داخل دهانم می بردم تا لذت ببرد ،
بجز بوی ملایم صابون مزه و طعم دوست داشتنی دهانم را پر کرده بود و آب توی دهانم لزج و سنگین شده بود و خیلی خوردنش برام لذت بخش شده بود هر چقدر نگاهش میکردم در حد و اندازه‌ای نبود که یک پسر به دنیا آورده باشد و کصش کاملاً صاف و بدون برآمدگی بود ،
گاهی که زبانم را به داخل کصش فشار میدادم یا خروسکش را وحشیانه توی دهانم می بردم متوجه تغییر در چهره مادر میشدم و همان کار را دوباره انجام میدادم ،
خودم را روی بدنش کشیدم و با خوردن شکم و سینه‌هایش و گردنش و لبهایش به صورتش خیره شدم و صدایش زدم تا چشمانش را باز کند و گفتم مامان میخوام مثل این مرد توی گوشی بکنم و حواسم هست که آهسته انجام بدم که اذیت نشی ،
مادر گفت چقدر طول میکشد ؟
گفتم تا موقعی که هردوتامون ارضا بشیم ،
گفت منظورت اینه آبت بیاد ؟
گفتم باید آب هر دوتامون بیاد ،
مادر اولش سکوت کرد بعدش گفت مال من داشت میآمد ،
گفتم پس سریع انجامش میدم فقط فیلم را برات میزارم تو هم مثل زنه با صدای بلند آه بکش و لذت ببر و هر کاری که خودت هم دوست داشتی برات انجام بدم بگو،
فیلم را روی تشک گذاشتم و مادر سریع داگ استایل ایستاد و من در پشتش رفتم ،
باورم نمیشد این تن یک خانم چهل و پنج ساله باشد و این تن ظریف یک دختر سی ساله یا شاید کمتر بود ،
بین پاهایش قرار گرفته بودم و کیرم را روی کصش گذاشتم که مادر سرش را روی بالشت گذاشت و یک دستش را به لمبرش رساند و از این کارش فهمیدم کجای فیلم را داره نگاه میکنه و صورتش را به بغل گرفته تا فیلم را از دست نده و با فشار کیرم توی این حالتی که مانده بود انگار کیرم بین دو تا استخوان داغ شده میرفت ،
مادر داشت آه میکشد ولی صدای فیلم نمیذاشت صدایش را بشنوم و از مادر خواست دو بار انگشتش را وسط صفحه موبایل بزنه و فیلم استاپ شد و گفتم حالا هر جور دوست داری آه بکش ،
کلاهک کیرم داخل رفته بود و دوباره کیرم را درآوردم و روی کصش گذاشتم و بار دیگر فشار دادم و اینبار صدای مامان را بدون مزاحمت شنیدم و دوباره این کار را انجام دادم و بار بعدی کیرم را بیشتر داخل کصش دادم و گفتم مامان خوبه یا تندتر بکنم داخل ؟
مادر با مکث گفت اشتباه میکنی نباید درش بیاری و باید با عقب و جلو بیشتر داخلش بکنی ،
به حرفش گوش دادم و کیرمو تا کمی بیشتر از نصفه با همین کار جلو دادم و مادر هم بدون اینکه نقش بازی کنه آهسته صدای آه را بدون خجالت میداد و اون لحظه دیگه صدای آهش بالا و بالاتر رفت و برای جا کردن کامل کیرم داخل کصش وسط لذتش گفت علی آهسته و با هر تلمبه‌ام خودش را جلو می داد تا درد کیرم را کمتر کنه ،
در آن لحظه گفتم مامان خودت با عقب جلو کیرم را جا بده ،
مادر توضیح خواست و بهش گفتم و من دستم را روی کمرش گذاشتم و مادر شروع به عقب و جلو کردن کرد ،
من با لذتی که می بردم میان صداهای مادر هر لحظه میگفتم مامان بیشتر مامان تندتر ،
مادر سرش را بالا آورد و روی دستاش ماند و با عقب جلو کردنش کیرم را داشت کامل توی کصش جا میداد و وقتی کیرم به انتها میرسید سرعتش را کم می کرد و با صدای تند آه آهسته خودش را به کیرم فشار میداد و من همون لحظه خودم را جلو میدادم تا زحمتش را کمتر کنم ،
دقیقاً در لحظه‌ای که داشت کیرم را تا آخر توی کصش جا میداد دیگر برای کردن کامل کیرم توی کصش تلاش نکرد و با ده سانت اول کیرم سرعتش را بالا برد و خیلی کوتاه و در حد دو سانت روی کیرم کصش را عقب و جلو میکرد ،
مادر داشت با آه‌های بلند ارضا میشد و من بی خبر بودم و وقتی صدای بیشتر گفتنم را نشنیده گرفت خودم شروع به کار کردم و چندین تلمبه با سرعت توی کصش زدم و دیدم که مادر دستانش را دوباره خواباند و سرش را روی بالشت گذاشت ،
داشتم از کردن کس تنگش لذت میبردم و حواسم به مادر نبود و تنها چیزی که میدیدم شریک جنسی بود که حتی برای کردنش از پدرم هم نمی ترسیدم ،
مادر توان ماندن در این حالت را نداشت و فقط گاهی که کیرم را تا ته توی کصش میکردم صدای آی میداد و آن لحظه بود که فهمیدم مادر ارضا شده و منم با لذت بیشتری تلمبه میزدم داغی کصش کار خودش را کرده بود و هر لحظه بیشتر به ارضا شدن نزدیک میشدن ،
سرعت تلمبه‌هایم را کم کردم و با لذت به کیرم که همراه خودش لبه‌های کصش را بیرون میآورد و داخل میکرد نگاه میکردم و سوراخ قهوه‌ای کونی که داشت همراه با تلمبه‌هایم نبض میزد و دستانم که لگنش مهار کرده بود و رد انگشتانم آن قسمت را قرمز کرده بود ،
وقت ارضا شدنم رسیده بود و تصمیم داشتم همونجا توی کصش خالی بشم و با همان تلمبه‌های آهسته شروع به ریختن آبم توی کصش کردم و تا خوابیدن کیرم تلمبه‌هام را به ته کصش میزدم ،
حالا چشم هایم سیاهی میرفت و باید سریعتر دراز میکشیدم و با همان لباسهای مادر دوتامون رو خشک کردم ،
مادر میخواست برای شستن خودش بیرون برود ولی من نگهش داشتم و همراه خودم خوابوندمش ،
بغلش کردم و با خوشحالی لبهایش را خوردم و با سینه‌هاش بازی کردم و پرسیدم مامان فکر میکنی موفق میشم که زنم را راضی کنم ؟
مادر با خستگی گفت نمیدانم ،
گفتم منظورم اینه که تو ارضا شدی؟
مادر پلک زد و گفت آره ،
گفتم پس خوبه و حالا میخواهم بدونم اگر زنم بخواد دوباره انجامش بدهم میتونم انجامش بدهم،
مادر با خستگی و تعجب پرسید یعنی دوباره ؟
گفتم آره ، آخه باید بدونم میتونم یا نه ،
مادر گفت آخه حتی هنوز شام نخوردی ،
با لبخند گفتم مهم نیست حالا تو باید بجای زنم بتونی منو تحریک کنی ،
گفت چجوری ؟
گفتم با خوردن لبهام و کیرم منو آماده کن و منم یک فیلم آماده میکنم تا چیزهای بیشتری یاد بگیریم ،
مادر گفت باشد و من لبهام را به سمتش گرفتم و با چند لحظه خوردن لبهای همدیگر ازش خواستم سراغ کیرم برود و مادر با خستگی سراغ کیرم رفت ،
نگاهش نکردم تا کمتر تحریک بشم و در حال پیدا کردن فیلم پورن مد نظرم گفتم مامان فردا پنجشنبه هست و من فقط تا ظهر سر کار هستم و وقتی برای ناهار سر سفره میشینم اگر بابا نیامده بود با شورت و سوتین بیا و بغلم بشین و سعی کن با بوسیدن و مالیدن کیرم منو تحریک کنی و به حمام ببری تا منو آماده سکس کنی ،
مادر کیرم را رها کرد و گفت اگر راضی نشدی چی ؟
خندم گرفت و گفتم باید هر جور شده راضیم کنی ،
فیلم آماده بود و مادر کیرم را تقریباً راست کرده بود و من طاقباز بودم و از مادر خواستم که کنارم دراز بکشد و خودش را روی نیمی از بدنم بکشد و در حال دیدن فیلم با کیرم ور برود و گاهی لبهایش را روی لبهام بگذارد ،
فیلمها رد میشد و من کارهایی را که دوست داشت ازش می پرسیدم و چیزهایی که ازش میخواستم را میگفتم ،
فیلم به یک نقطه خاص رسید و گفتم نظرت چیه ؟
گفت منظورت چیه ؟
گفتم میبینی کیر مرد کجای زنه رفته ؟
مادر گفت پشتش رفته ؟
گفتم آره داره کونش را میکنه ،
مادر گفت آره ،
گفتم به نظرت کی امتحانش کنیم ؟
مادر تند با اضطراب نگاهم کرد و گفت نمیشه ،
گفتم باشه اگه نشه منم مشکلی ندارم حالا لبهایت را بده بخورم ،
مادر جلو آمد و لبهایش را خوردم و گفتم اگر خیلی درد داشت بهم بگو که انجامش ندم ولی اگه کمی درد داشت تحمل کن تا کم کم عادت کنی ،
مادر باز با ترس نگاهم کرد و گفت نمیشود ،
گوشی را قفل کردم و روی بدنش افتادم و گفتم مامان من که نمیزارم اذیت بشی و فقط امتحانش میکنیم حالا برو دستشویی و خودتو آماده کن منم میرم ی کم روغن بیارم ،
مادر هر چند ناراحت بود ولی میدونست که اذیتش نمیکنم و آهسته بلند شد تا به دستشویی برود ،
وقتی برگشت بطری روغن مایع غنچه رو کنارم دید و با اضطراب جلو آمد و پرسید چکار کنم ؟
طاق بازش کردم و کمی لبو سینه‌هایش را خوردم و گفتم مامان اگر میخوای من ازت راضی باشم باید جوری که میخوام وایسی و کمکم کنی که سوراخت را باز کنم ،
مادر با نگرانی پرسید چکار کنم ؟
بین پاهایش رفتم و پاهایش را بالا دادم و ازش خواستم که با دستانش پاهایش را مهار کند و مادر هم زیر زانوهایش را مهار کرد و اینجوری سوراخ کونش و کصش قلمبه شد و من بلافاصله شروع به خوردن کصش کردم و اینبار از سوراخ کونش تا خروسکش را با هم میخوردم ،
بدجوری کصش بیرون زده بود و هم خوردنش و هم کردنش منو وسوسه میکرد وقتی مشغول خوردنش بودم مادر نتونست چشمانش را ببندد و همش نگران بود که میخوام چکار کنم و من انگشتم را روی سوراخ کونش گذاشتم و با تکان دادنش نگه داشتم و کصش را میخوردم ،
مادر در حالی که نگران ادامه کارم بود داشت از خوردن کصش لذت میبرد که طاقت نیاوردم و بلند شدم و کیر نیم خیزم را توی دستم گرفتم و جلو رفتم مادر نگران شد ولی وقتی کیرم را روی کصش گذاشتم کمی دستانش را کمی شل کرد تا قمبلش پایین بیاد و من شروع کردم به فشار دادن کیرم روی کصش و وقتی کلاهک کیرم وارد کصش شد نفسش باز شد و پرسیدم این کار بهتر نیست ؟
مادر لبخند زد و گفت چرا ،این بهتر است،
گفتم نمیخوای لذت ببری ؟
گفت چرا میخوام ،
گوشی را باز کردم و فیلم رو جلو زدم ،
کیرم توی کصش ثابت مانده بود که مرد توی فیلم موقع ارضا شدن جلوی زن ایستاد و با جق زدن آبش را توی دهانم و روی بدن زن ریخت فیلم را پلی کردم و دست مادر دادم و با پایان فیلم گفتم به نظرت میتونی انجامش بدی ؟
مادر سرش را به بغل انداخت و گفت نمیدانم ،
گفتم باید حواست باشد قورتش ندی ،
مادر گفت باشد ،
با کمک دستم شروع به تلمبه زدن کیرم کردم تا اینکه کیرم تا نصفه داخل کصش رفت و مطمئن شدم که کیرم بیرون نمیاد و در همان حالت نیم خیز شروع به تلمبه زدن کردم ،
کیر نیم خیزم کامل توی کصش جا شد و با چند بار بیرون جستن کیرم باز توی کصش جاش کردم تا اینکه کیرم کمی از قبل سیخ تر شد و توی کصش ماند و با تلمبه‌های آرام کیرم داشت کامل سیخ میشد که مادر صدای نفس هایش به صدای آه تبدیل شد و دیگر نتوانست پاهایش را کنترل کند ولی پاهایم زیر تنش گیر کرده بود و کصش همچنان قمبل مانده بود که مجبور شدم پاهایم را باز کنم تا روی تنش دراز بکشم ،
کیرم حسابی صدای مادر را درآورده بود سراغ سینه‌هایش رفتم و به محض خوردن سینه‌هایش مادر صداهایش بیشتر و بیشتر شد ،
خوشحال بودم که مادر نقشش را خوب بازی میکنه ولی وقتی شروع به کشیدن موهایم کرد یادم نیامد که چنین فیلمی دیده باشم و مادر با کشیدن موهایم منو تا گردنش بالا برد و با خوردن گردنش صدای آهش به جیغ تبدیل شد که فشار بدنم را روی بدنش کم کردم و کیرم را آرام تر تلمبه زدم که دیدم مادر در همان لحظات اول قفسه سینه‌اش و شکمش بالا و پایین شد ولی بعد وقتی با کشیدن موهایم سرش را بلند میکرد و دوباره سرش را پایین می برد کمرش در حدود په سانت از زمین بلند میشد و دوباره تکرار میکرد که با دو سه بار تکرار این بار جیغ کشیده ای کشید و کم کم آرام گرفت،
هنوز نگرانش بودم که نگاه صورتش کردم که مثل خون شده بود و با کمی عرق داشت کم کم آرام میشد ،
لبانم را روی لبهایش گذاشتم و بوسیدمش و با تلمبه‌های آرام و آهسته گفتم میتونی ادامه بدی ؟
مامان خس خس کنان گفت ی لحظه وایسا ،
کیرم را توی کصش نگه داشتنم و مشغول خوردن سینه‌هاش شدم و برای اینکه کیرم نخوابه خیلی آرام تلمبه میزدم که دیگر بهش اجازه استراحت ندادم و ازش خواستم بلند بشود و وقتی دستانش را گرفتم متوجه شدم تعادل ندارد و باید کمکش کنم ولی وقتی دستانش را به دیوار زدم و کیرم را توی کصش تنظیم کردم دیدم با تلمبه زدنم پاهایش می لرزد و به هیچ وجه قادر به تحمل وزنش نیست و آن لحظه به یاد پوزیشن دیگری افتادم و ازش خواستم بغلم کند و وقتی بغلم کرد پاهایش را از زمین بلند کردم و سر و گردنش را به دیوار تکیه دادم و پاهایش را روی رانم گذاشتم و کیرم را توی کصش گذاشتم ،
مادر سبک بود و این پوزیشن دلنشین بود که حسابی حالم را دگرگون کرده بود ،
دستانم به دور لمبراش گرفته بودم و با هر تلمبه مادر را به بالا پرت میکردم ،
پوزیشن عالی بود و کیرم بیشتر از نصفش داخل کصش بود که داشتم ارضا شدنم را حس میکردم ،
مادر چشمانش سیاهی رفته بود و احتمالاً حال ساک زدن یا ایستادن را نداشت که برای ارضا شدنم در لحظه آخر بدون اینکه کیرم را از کصش در بیارم به روی تشک بردمش و در حالت طاقباز کیرم را توی کصش جا کردم و سراغ لبهاش رفتم و با چشیدن لبهاش چندین تلمبه تند زدم و شروع به پاشیدن آبم توی کصش کردم و بی حال روی سینه‌اش افتادم ،
مادر خیلی اذیت شده بود و نتونستم دیگه ازش چیزی بخوام و شام را روی تشک خوردیم ،
فردا صبح مامان را لخت روی تشک تنها گذاشتم و به مکانیکی رفتم ،
احتمال اینکه پدر این هفته خونه می‌آمد خیلی کم بود ولی ظهر که خانه آمدم پدر رو دیدم که گوشه خانه سلامم رو بی جواب گذاشت و مادر لنگان لنگان از اتاق بیرون آمد و گفت خوش آمدی پسرم ،
گفتم بابا چیزیش شده ؟
بابا با عصبانیت و بغض بلند شد و به سمتم آمد و گفت کی با مادر خودش این کار را میکنه ؟
پدر میخواست که کتکم بزنه که گفتم بابا چیزی نشده فقط میخواستم مطمئن بشم که میتونم زن بگیرم و چیزی از این چیزها میدونم ،
پدر گفت آخه با مادرت ؟ این خانم سالهاست لوله رحمش را بسته و فکر کنم تو پارش کردی و میدونی که دکتر گفته این خانم ضعیفه و اگه بچه دار بشه میمیره ،
گفتم پس با کی انجامش میدادم؟مامان هیچ چیش نمیشه ، اصلاً میبرمش شهر پیش دکتر که دارو براش بنویسه ،
پدر گفت تو دیوانه‌ای و از خانه بیرون رفت ،
مادر نگران شده بود که رفتم بغلش کردم و دلداریش دادم و خواستم ببوسمش که لبهایش را جلو آورد و لبهایش را بوسیدم و بردم روی تشک درازش کردم تا استراحت کند ،

نوشته: علی

دکمه بازگشت به بالا