مامان تقسیم بر سه 72

-اوخخخخخخخ مامان چه چیز خوبی گفتی .. همین کارو انجام دادم . چقدر دلم می خواست خودمم این صحنه رو می دیدم . می دیدم که چه جوری آب رو ی کونم پخش میشه و معین با چه لذتی داره می بینه .. کیرشو هم کرده بود توی کسم .. -پسرم پسرم هر دفعه که این چوب حیاتو می کاری توی زمین من حس می کنم که یه عشق و حال و سازندگی دیگه ای رو بر قرار کردی .. دستمو به لوله دوش حموم چسبونده و محکم نگهش داشته بودم که به دیوار نخورم و این ضربه ها منو به عقب نندازه . با این که آب , کمرمو قلقلک می داد  ولی من همچنان ایستاده بودم . -معین جون اگه این گاییدن بیست سال هم طول بکشد من همچنان ایستاده ام . -مادر جان من فکر می کنم خیلی  بتونی سر پا وایسی هشت سال طول بکشه .. -عزیزم حساب من از اونایی که به حرفشون عمل نکردن خیلی بالاتره .من به جای زهر عسل می نوشم . خیلی راحت خودمو از پشت به  پسرم می زدم و می مالیدم .. چقدر خیسی کس من زیاد شده بود . همونجا زیر آب شل شدم . رفته رفته نشستم . عزیزم عزیزم دیگه نمی تونم نمی تونم .. از حال رفتم .. هر دفعه انگار یه جوری سر حالم می کنی . . نهههههه نههههههه  .. همین جوری که رو زمین افتاده ار گاسم شده بودم وآب به شدت رو ما می ریخت کمرمو گرفت و منو رو زمین نیم خیزم کرد و فرو کردتوی کسم . -مامان مامان تا اونجا که جا داری و می کشی باید تو رو کرد . باید تو رو گایید . حالا که فکرشو می کنم باید طوری توی همین خونه خودمون تامین بشی که هیچ مرد دیگه ای جرات نکنه بیاد طرف تو .-نهههههه عزیزم نهههههه منظورت اینه که من هوس یه مرد دیگه رو نکنم ;/; اوخ عزیزم مادر فدای اون کیرت بشه . من که این جوری نیستم . -مامان هر چی دوست داری بخور من خودم سیرت می کنم . منو ببخش مادر خیلی اذیتت کردم . می دونم من پسر بد و حسود تو هستم . آره ما برادرا باید حسود باشیم ولی بیشتر نسبت به غریبه ها . باید گردن اونی رو که می خوا د نزدیک تو بشه قطع کنم . -فدای غیرتت پسر گلم . نمی دونی وقتی که این حرفا رو می زنی چقدر دوست داشتنی و هوس انگیز میشی ولی عزیزم هیچوقت توقع ندارم ازت که به خاطر من خودتو به خطر بندازی . دوست ندارم واسه من خودتو ناراحت کنی . این رسم روزگاره که مردایی باشن که به زنایی توجه دارند و زنایی هم که عاشق مردا میشن و هوس اینو می کنن که خودشونو بسپرن به آغوش اونا . ولی من که مادرتون هستم فقط به شما تکیه می کنم . اما نمی تونم مانع این باشم که مرد غریبه ای دوستم نداشته باشه . مگه ندیدی که من در رامسر چیکار کردم ;/; تازه طرف می خواست باهام ازدواج کنه و مهم تر این که اون موقع تازه می خواستم با پسر گلم از نظر سکسی جیک شم . پس شلوغش نکن . شیر آبو بست و خودشو انداخت به آغوشم .  از چپ و راست منو می بوسید . مامان دوستت دارم مامان فدات شم .. تعجب می کردم که چرا یهو این جوری شده .-عزیزم قدیمیا به جن زدگی یه اعتقادی داشتند . نکنه تو هم همین جوری شده باشی . نه به اون اخم و تخم کردنای چند ساعت قبلت نه به حالا .. -خب  مامان حالا که فکرشو می کنم می بینم من و دو تا داداشام و تو همه مون از یه وجودیم .. -ای کلک یه ترس بزرگتری یهو توی دلت افتاده . مرد مگه میشه حسود نباشه از این که معشوقه اونو یکی دیگه می کنه ;/; – -ولی در اینجا معشوقه ما مامان ماست . من یه د قیقه کار دارم بر می گردم . یه سور پرایز برات دارم -عزیزم من که چیزی ازت نمی خواستم . -مامان تو کاری به این کارا نداشته باش . من خودم به موقعش هر چی که بخوای واست ردیف می کنم . رفت و سه چهار دقیقه بعد با دو وزیر دست و راست و چپ بر گشت . -مامان ما سه تفنگدار اومدیم . حالشو داری ;/; -اگرم نداشتم وقتی شما سه تا شاخ شمشادمو می بینم حال دار میشم . -مامان حالا رو تخت راحت تری یا دوست داری همینجا ردیفت کنیم . -هر جا که شما خوش ترین . هم اینجا هم اونجا .. مهسا این جا مهسا اونجا مهسا همه جا . دیگه حسابی سور پرایزم کرده بود . فکرشو نمی کردم تا این حد خوشحالم کنه . پسرا بیاین بغلتون بزنم . اشک از چشام سرازیر شده بود . -حالا باباتون اون دنیا از این که می بینه ما چهار تامون خوشبخت و راحت در کنار هم زندگی می کنیم روحش به آرامش می رسه . بریم توی اون حوضچه کوچولو .. یا همین رو زمین خوبه بچه ها . یه ماساژ درست و حسابی می خوام . تمام تنم نرم شه . وقتی بدنم نرم شه و خون درش به خوبی به جریان بیفته اون وقت هوسم دوباره بر می گرده . خیلی هوس دارم بچه ها . خیلی . تند تر تند تر . بهتر بیشتر . ماساژ نوازش .. .. شیش تا دستو روی کون و کمر و پاهام احساس می کردم که دارن مشت و مالم میدن … ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

دکمه بازگشت به بالا