مرجان خانوم عجب حشری بود (۱)

سلام خدمت همه دوستان سایت انجمن کیر تو کس من دفعه اولم هست اگر جاهایش ایراد داشت ببخشید تا اخر بخونید
این داستان واقعی واقعی هست به خدا امروز ۱۴۰۱/۱۰/۲۱
من امیر ۳۴سالمه ۱۰ساله عروسی کردم خیلی هم حشری هستم هم بدتر از خودم توی این ۱۰سال اصلا تکراری بشیم یا کم بیاریم نبودم تقریبا ماهی ۱۲بار نزدیکی داریم همسرم بدن خیلی خوبی داره و توی سکس دیونه میکنه همه جا رو بخوره همه مدل بده وخلاصه عالی من خیلی دوست داترم توی زندگیم یه بار تریسام امتحان کنم ولی کی خایه داشت بهش بگه تا اینکه یه روز زن همساده که مرجان خانوم باشه چند سال بود به هم نگاه میکردیم ولی چیزی جز سلام نمیکردیم تا زد و این خانوم زنگ زد به گوشیم بعد گفت ببخشید اشتباه گرفتم گفتم خواهش میکنم صداش برام اشنا بود زنگ زد دیدم خودش معرفی کرد منم کلی تعجب کردم بعد بهش گفتم عجب اشتباه خوبی و قطع کردم بعد دیدم زنگ زد بعد از یک ساعت که تروخدا اشتباه زنگ زدم زنگ نزن گوشی شوهرمه منم گفتم چشم فرداش دیدمش بعد صدام کرد یه کاغذ داد و رفت باز کردم دیدم شماره تلفن بود خلاصه زنگ زدم گفتم این چی بود گفت این دادم که باور کنی اون خط شوهرمه منم گفتم باشه اشکال نداره دیدم پیام داد که به کسی چیزی نگی از این رابطه گفتم مگه رابطه ای هست خلاصه هی پیام پیام منم دل زدم به دریا گفتم میخوای فردا ساعت ۱۰ بیای بریم بیرون ببینم چی میگی سریع گفت باشه ساعت ۱۰ فلان جا
خلاصه فردا شد اومد سر قرا منم با ماشین رفتم دیدم اومد جلو نشست رفتیم دور زدن دیدم در حال دور زدن که بودیم دستش گذاشت رو پاهام منم سریع دست زدم به رونش دیدم نگاه کرد منم خودم زدم به اون راه شروع کردم با پاهاش ور رفتن بعد بردم روی سینش هیچی نگفت یه خورده دور زدیم پیادش کردم فرداش زنگ زد گفت بریم دور بزنیم گفتم باشه گفتم الان وقتشه تا نشست توی ماشین یه لب گرفتم دیدم دهن و لبهام پاره کرد حشری خانوم خلاصه دستم از زیر شرت بردم تو دیدم دریای اب رفتم توی یه بیابون زدم بغل بدون اینکه حرف بزنم از ماشین پیاده شدم رفتم سمت در ماشین در باز کردم گفتم بیا بیرون گفت چرا گفتم بیا بیرون بعد با سر و کمر برو داخل ماشین کونت بیرون باشه گفت چیکار گفتم برو اونم رفت منم شلوارش کشیدم پایین بعد زیپم باز کردم در اوردم گذاشتم دم کسش گفت من شوهر دارم گفت وقتی نمیکنه من جاش میکنم هیچی نگفت همین که زدم توش جیغ زد منم کیرم سوخت گفتم مطمعنی که تا حالا دادی مثلا دوتا بچه داری گفت اخرین بار زمان بارداری بوده خلاصه نزاشتم حرف بزنه اوردم بیرون باز اومدم بزنم دیدم خودش جمع کرده ترسیده گفتم نترس گفت درد داره اخه مال من قدش کوتاه ولی خیلی کلفت خلاصه یه خورده به زور کردم توش بعد چون بیرونم بودیم استرس داشتیم جمع کردم اومدیم گفت چقد حال داد بیچاره دلم سوخت براش خلاصه دوسه بار ردیف کردم خانومم که شبا نبود صبح زود اونم تا شوهرش میرفت سریع میومد داخل خونه دفعه اول که لختش کردم گفتم تو ن شکم داری ن چربی عجب بدنی هم داری انگار که شوهر نکردی عجب بدن تراشیده ای خلاصه جوری میکردمش که نیم لیتر اب میومد ازش ده مدل میکردمش عجب چیزی بود بی پدر دفعه بعدی یه چیزای از شوهرش گفت که بهش زور میگه گفت میگه من نمیتونم بکنم ابش سی ثانیه میومده میگفته به من چه من حال ندارم که من یه فکر زد به سرم دفعه بعد که اومد کلی باهاش بازی کردم بعد بهش پیشنهاد دادم گفتم اگر قبول میکنی من عاشق تریسام هستم گفت یعنی چی گفتم یعنی ما دو نفر تو تنها تعجب کرد گفت مگه میشه منم دوسه تا فیلم تریسام گذاشتم دیدم گفت ن من نمیزارم دست به کونم بزنی گفتم میدونم با کون کار نداریم اصلا نمیزارم اذیت بشی قبول کرده فعلا منم چون متاهل هستم نمیشه اطمینان کرد به هر کسی حالا یه رفیق مجرد دارم میخوام به اون بگم بعدیش براتون مینویسم توی این روزها

نوشته: امیر

دکمه بازگشت به بالا