معلم زبان بی نظیر
اولین باری که سرکلاس ما حاضر شد سال چهارم دبستان بود
از روز اول اخلاق و رفتار و زیباییش منو ذوب خودش کرد
البته بجز من تمام دانش آموزا محوش بودن ؛ آخه فک کن تو دبستان غیرانتفاعی پسرونه که نهایتا دو سه تا معلم خانم اونم پیرپاتال و سگ اخلاق میدیدی ، یهو یه دختر جوون و خوشگل و خوش تیپ و مهربون پیدا شده و قراره بشه معلم زبان .
جلسه اول که وارد کلاس شد بوی عطرش مستم کرد و منو برد تو هپروت .
بهت زده یه نگاه سر تا پا انداختمش
مقنعه سورمه ای که چندتار موی خرمایی رنگش تو پیشونیش اومده بود
عینک کائوچویی قرمز مشکی که جذابیت چشمای عسلی روشنو دوبرابر کرده بود
رژ صورتی کم حال و آدامس جویدن آرومش
مانتو بلند ولی جذب سورمه ای رنگ که آستیناشو یه تای ریز زده بود یه مقدار از ساعد دستش دیده میشد
ساعت طلایی ظریف و شیک
انگشتای ظریف و کشیده ولی بدون انگشتر
ناخونای بلند و مرتب ولی بدون لاک ؛ درست همونی که عاشقش بودم
شلوار بلند سورمه ای
و برعکس همه خانم معلمای مدرسه نه کفش طبی پاش بود و نه کفش پاشنه دار زمخت
یک جفت کفش تخت ظریف و دخترونه که جلوش یه پاپیون بندی قشنگ داشت .
همینجور هاج و واج داشتم براندازش میکردم و محوش بودم که به خودم اومدم دیدم کل کلاس دارن میخندن و خانم بهرامی با لبخند قشنگی که دندونای سفید درشتش دیده میشد زل زده بهم .
فلفلی کجایی ؟ سه بار صدات کردم خوشگلم
ب ب ب ببخشید خا خا خانم … اصلا توقع نداشتیم معلم مون شما باشین برا همین جا خوردیم .
صدای خنده کل کلاس بلند شد و لبخند خانم بهرامی تبدیل شد به خنده شدید
خیلی بدجنسی … ینی اینقد افتضاحم ؟!
نه خانم ما غلط بکنیم … ینی دیروز که بهمون گفتن معلم زبان میخواد بیاد ما فک کردیم قراره یه پیرمردی ، پیرزنی ، آدم بداخلاقی چیزی بیاد … ش ش ش شما بی نظیرین !
لپاش گل انداخت و دوباره با لبخند دلرباش بهم خیره شد و گفت
نظر لطفته عزیزم … خداکنه همونجوری که میگی باشم … خوشگل پسر من خودمو معرفی کردم گفتم حدیث بهرامی هستم و ۲۵ سالمه سه نفر قبلی شما هم خودشونو معرفی کردن ، نوبت شماس
خانم اجازه ؟ من ارشیام … ارشیا مروتی و فقط ۱۰ سالمونه
لبخند زد و گفت : خیلی از آشنایی باهات خوشحالم ارشیا جانم
…
این ماجرا گذشت و من کل هفته رو فقط به عشق چهارشنبه و پنجشنبه زنگ آخر که خانم بهرامی برای کلاس زبان ما میومد مدرسه میرفتم .
کلاس خانم بهرامی آزمایشی بود
فقط با درس داشت و میخواستن ببینن چجوریاس که اگه اوکی بود سال بعد برا همه کلاسا زبان بذارن .
به عشق خانم بهرامی تو درسام کلی پیشرفت کردم
فقط برا اینکه عکسم به عنوان دانش آموز نمونه بخوره رو دیوار کلاس تا وقتی اومد ببینه و تشویقم کنه
نوشته: ارشیا.م