منتظر فرصت
درود بر دوستان .من و سعید خیلی رفیق بودیم هر دو هم سن همکلاسی و همسایه.تب والیبال و بازی معروف و …ما هم همیشه والیبال بازی می کردیم مدرسه پارک هر جا که می شد سعید بلندتر سبزه و من سفید یه کم کوتاه تر از سعید بهش پاس می دادم و اون خوب اسپک میزد .خونه اونا ویلایی و خونه ما آپارتمان بود .توی حیاطشون دو تا درخت بود ما تور میزدیم و بازی میکردیم سعید یه داداش داشت مجتبی که خیلی خوشگل بود لبهای درشت دخترانه کون قلمبه و دو سال از من کوچیکتر اونم اکثر اوقات با ما بازی می کرد من خیلی دوست داشتم مجتبی رو بکنم تو بازی دستمالیش میکردم یا وقتی سعید نبود شرطی سر لب گرفتن میزدیم وقتی لب می گرفتم دست به کونش میزدم تا اینکه بهش فهموندم دوست دارم بکنمش اونم نمی دونم دوست داشت یا نه ولی از سعید حساب می برد و می ترسید تا اینکه یه روز خونشون کسی نبود داستان بازی و لب گرفتن تا رو شلواری رسید دیگه بغلش کرده بودم و از رو شلوار ورزشی کیرم داشت کونشو پاره می کرد که در صدا خورد سعید بود خودمون جمع جور کردیم شروع کردیم به بازی
سعید اومد با ما بازی کرد من و مجتبی شدیم سعید شد تنها کرم از خودم بود گفتم بزنیم سر بستنی که سعید گفت باشه بازی کردیم سعید چون بلند تر بود مارو برد گفت حالا برو بخر گفتم بابا یه دست بود یه دست دیگه بزنیم گفت باشه اون دستم مارو برد من گفتم من الان پول ندارم دفعه دیگه میخرم گفت الی بلا الان باید بخری گفتم بابا پول ندارم شوخی کردم
گفتم می خرم گفت غلط کردی اگه نداری غلط کردی تز میدی کون که داری من سعید شوخی داشتیم ولی نه جلوی داداشش گفتم زشته جلوی مجتبی گفت نه بابا این این اول دبیرستانه از من و تو بیشتر حالیشه از اون اصرار از من انکار دنبالم کرد توی خونه. مجتبی می خندید کل خونه و حیاط دنبالم کرد تا منو گرفت گفتم جون مادرت ول کن زشته گفت نه یه کاری میکنم دیگه جیب خالی شرط بندی نکنی و من هی میگفتم جلوی مجتبی زشته دیگه ازپشت منو بغل کرده بود و هی میگفت میکنمت تا دیگه از این کارا نکنی دیگه دیدم راست کرده راستی راستی داره می ماله من از خجالت سرخ شده بودم که مشتری خودش رفت سمت اتاق سعید همینجوری منو برد سمت زیر زمین به هیچ عنوان منو ول نمی کرد گفتم سعید راست کردی می خوای بکنی مگه زشته مجتبی فهمیده الان خیال میکنه من کونیم ما رابطه داریم و…دیدم سعید ول کن نیست دستشو انداخت تو کونم سوراخمو پیدا کرد و شروع کرد به انگشت کردن شهوتی شده بود دیگه داشت گردنمو می خورد که منم شل کردم
تف زد به انگشتش و انداخت تو سوراخ من دو تا انگشتش تو سوراخ من بودن منم ناخواسته شهوتی شدم مثل موم تو دست سعید جوری سعید ازم لب می گرفت انگار من هزار سال زنش بودم لبامو و زبونمو چنان می خورد که من داشتم از شهوت می ترکیدم لاله های گوشمو می خورد همو جوری باز بون بازی نرمی منو به سمت بالا و اتاق خودش هدایت کرد من اینقدر شهوتی بودم که حواسم دیگه از مشتبی پرت شده بود رسیدیم به اتاقش در و بست شلوار منو در آورد و منو روی تخت خوابوند و دوباره شروع کرد به انگشت کردن من دوتا انگشتش اینقدر راحت می رفتن تو میومدن که من خارشم صد برابر شده بود نمی دونم کی اینقدر وارد شده بود حتما کس دیگه ای رو کرده بود همو نجور یه وری دستامو گرفت و انداخت تو شرتش کیر شق شده وداغشو با دستام شروع به نوازش کردم پیش آبش اومده بود همو جوری سعی کردم براش بالا پایین کنم تا اینکه شلوار شو در آورد گفت می تونی بخوری من سرمو به علامت رضایت آوردم پایین و کله کیرشو انداختم تو دهنم و شروع کردم کیرشو خوردن دیگه اون ایستاده بود و من داشتم کیرشو می خوردم که با دست زدن به سرم بهم فهموند که بخوابم رو تخت منم خوابیدم یه بالش گذاشت زیر شکمم و منم تا حد توان کونمو قمبل به سمت بالا کردم بهم گفت وازلین بزنم مشکلی نداری و من چون شهوت تمام وجودم و گرفته بود هر چی می گفت اکی می دادم
با انگشتش سوراخمو کلا چرب کرد و خارش من هزار برابر شد
رو م خوابید و کیر سفتش خودش سوراخ پیدا کرد ولی فشار نداد دم سوراخ گذاشته بود و نوکش به اندازه یه سانت تو بود که شروع کرد دم گوش من گفتن من و تو رفیقیم به کسی نمی گم به مشتبی می گم که نگه خیالت راحت تو تک پر منی تو مال منی تو عشق منی من و تو سالها رفیق بودیم که کله کیرش داشت میمومد تو من یه آخ گفتم ولی تکون نخوردم در آورد یه کم وازلین زد دوباره گذاشت دم سوراخ منم قمبل تر کردم که دیدم آروم آروم داره میاد تو کونم حس می کردم گشاد و باز شدم تا نصف انداخت دوباره درآورد بار سوم گفتم بکن تو بکن تو که کلشو جا کرد و شروع کرد به تلمبه زدن می گفت دیگه بدون کیر من نمی تونی بمونی دیگه کونی منی عشق منی و راس می گفت جوری شده بود می گفتم بزار توش بمونه بزار بمونه آخ جون آخ جون من بلند شده بود و اون شهوتی تر گفتم سعید ابم داره میاد کیرشو درآورد و تو اتاقش حموم داشت سر پا جلوی حموم وایسادم و دستامو بصورت خم به دیوار تکیه دادم سعید دوباره انداخت تو و بعد چند تلمبه ابم اومد و تو حموم خالی کردم بعد یک دقیقه آب اونم اومد و کف حموم خالی کرد یه لب از من گرفت و گفت دمت گرم مرسی قربونش برم چه کون تپلی داری مال منی جمله ها دیونه ام می کردن و مثل موم تو دستش بودم با دستم کیرشو گرفتم وشروع به نوازشش کردم که گفتم مشتبی نگه که تو گوشم گفت برو تخت بخواب اون با من من رفتم رو تخت کون لخت خوابیدم و سعید در اتاق باز کرد و با مجتبی صحبت کرد مجتبی و سعید اومدن تو اتاق در و بستن من خجالت کشیدم و سرخ شدم مجتبی شلوارشو در آورد و سعید با یه چشمک سر تکون دادن بهم فهموند که باید بهش بدم و از اتاق رفت بیرون مجتبی اومد سمتم و گفت ببخشید نمی خواستم بکنم با اصرار سعید داره می کنه منم قمبل کردم و مزه کردن سعید زیر زبونم بود گفتم بکن دیگه کاریه که شده کیرش از سعید کوچیکتر بود بدون درد رفت تو . من با اینکه از مجتبی خجالت می کشیدم و تا دو ساعت پیش داشتم می کردمش و الان زیرش خوابیده بودم هنوز تو فکر کردن سعید بودم و انتظار داشتم دوباره سعید بگه می خواد بکنه و من بهش بدم چون واقعا خوب میکرد مجتبی روم خوابید و خیلی راحت جا کرد و شروع کرد به تلمبه زدن و در گوشم گفت حال میده گفتم خیلی و با خونسردی خاصی گفت منم دلم میخواد بدم بعدا قرار میزارم باهات کار نصف امروز تو تموم کن و چنین هم بعدا شد منو مجتبی مخفیانه بدور از چشم سعید بده بستون کردیم و سعید هم ماهی دو بار تا سه بار یه حالی اساسی با من می کرد سعید الان خدمته ولی منو مجتبی هنوز رابطه داریم البته وقتی میاد مرخصی به اندازه نبودنش جبران میکنه امیدوارم خوشتون اومده باشه
نوشته: پژمان