من سیسی نیستم کونی ام
من کونی ام،سیسی نیستم متاسفانه دوست داشتم باشم ولی نیستم
داستان برمیگرده به دوران دبستان دو تا از پسرای همسایه که داداش بودن همیشه منو میترسوندن که اگه ما مواظبت نباشیم گنده های مدرسه و محل اذیتت میکنن و بازیت نمیدن تازه کتکت هم میزنن و اگه میخوای مواظبت باشیم باید هرچی ما میگیم گوش کنی،منم خیلی بچه بودم و ترسو و به حرفشون گوش کردم
اونا هم سو استفاده میکردند از من و به هر بهونه ای منو لاپایی میکردن،من اصلا نمیفهمیدم چکار میکنن
هر جا میشد شلوار و شورت منو میکشیدن پایین و کون سفید منو لاپایی میکردن،منم بچگی خیلی بور و خوشگل بودم،خلاصه بگم که نامردا منو به چند نفر دیگه هم لو دادن و اونا هم منو لاپایی میکردن و من به شدت از این موضوع ناراحت بودم تا اینکه از اون محل رفتیم
دیگه من تا ۲۵سالگی هیچ رابطه ای نداشتم تا رفتم یه جا مشغول کار شدم،اونجا اوستا کارم اینکاره بود و بالاخره منِ خوشگل با کون برجسته قلمبه رو گیر انداخت و اول با ترفند عجب کیری داری تو رو خدا بده بخورم منو خر کرد
البته خورد بعدشم سوراخمو خورد و برای اولین بار کون سفید من رو افتتاح کرد خیلی درد نداشت چون واقعاً کیرش کوچیک بود
اولا قربون صدقه ام میرفت،بعد ها تحقیر کردناش شروع شد تا اینکه از اونجا اومدم بیرون
رفتم سربازی و کلی گذشت و من این حس رو در خودم کشتم
تا اینکه چند سال پیش دوباره این حس اومد سراغم و گشتم تو مجازی یه فاعل پیدا کردم و برای اولین بار ساک زدم و به دلخواه خودم بهش کون دادم
اونم دو سه بار منو کرد و از ایران رفت
بعد ها هم با یه نفر آشنا شدم که وقتی دید خجالتی ام هم از دهن منو گایید و کیرش رو تو گلوم کرد و هم از کون،آبش رو هم ریخت تو کونم و هم رو چشمام و مدام بهم میگفت بچه خوشگل دارم کونت میزارم،خوب کونی هستی
من از تحقیر کردناش خوشم نمیومد و دیگه جوابش رو ندادم
الآنم تنهام و به هر کسی نمیتونم اعتماد کنم و هر کسی هم با من ۳۵ ساله حال نمیکنه
انقدر هم مریضی زیاد شده که آدم نمیتونه واقعا ریسک کنه
ببخشید طولانی شد
نوشته: Arashx9007