من و اولین دوجنسه
سلام من منصور هستم
۲۸ سالمه قدم ۱۸۰ سایز آلت من ۱۸ سانته وزنم ۷۵ و ورزشکار هستم .
مغازه لوازم یدکی ماشین دارم از خونمون تا مغازه پیاده روی بیست دقیقه راه بود من همیشه پیاده میرفتم تا مغازه البته ماشین داشتم ولی پیاده روی رو بیشتر دوست داشتم فقط هر روز صبح که میرفتم در مغازه یک خانم خوشگل میدیدم که صورتش به دلم نشست من شیش ماه بود که اینو هر روز صبح می دیدم و محو تماشای صورتش میکردم خیلی ناز بود سعی کردم تو مسیری که میاد منم قرار بگیرم تا بیشتر بهش نزدیک بشم نمیدونستم کجا میره ولی هر روز صبح از آنجا رد میشد منم سعی میکردم از روبروش میومدم توجهش به خودم جلب کنم گاهی زودتر از خونه میزدم بیرون تا ببینم خونشون کجاست تا اینکه یک روز صبح زودتر از خونه زدم بیرون ندیدمش رسیدم درب مغازه داشتم باز دیدم از کوچه قبل از مغازه زد بیرون منم داشتم کرکره مغازه رو بالا می بردم نزدیک شد یک نگاهی انداخت بی اختیار سلام کردم نمیدونم جواب داد یا نه ولی احساس کردم خیلی یواش جواب داد و منم خیس عرق شدم با خودم گفتم این چه کاری بود کردم.
فردا اون روز باز زود رفتم مغازه رو باز کردم رفتم تو مغازه نشستم حواسم بود بیاد رد بشه آمد و رد شد متوجه شدم داره زیر چشمی تو مغازه رو نگاه میکنه و میبینه دارم نگاش میکنم و رد شد و رفت چند وقتی کارم همین بود یک روز که داشت رد میشد یک نگاهی انداخت داخل مغازه و رفت نمیدونم چرا فیسش اینجوری بود خیلی صورتش دوست داشتم.
شب بود داشتم تعطیل میکردم تو واتس آپ پیام آمد سلام نوشتم علیک سلام بفرمایید.
نوشت مدتی خیلی حواست به منه و منو خیلی زیر نظر داری؟
گفتم شما ؟
گفت همونی که هر روز صبح به صبح رد میشه و فقط نگاهش میکنی و یک بار سلام کردی ؟
تازه فهمیدم کیه همون دختره که ازش خوشم میومد با خودم فکر کردم شماره منو چطوری گیر آورده و از کی گرفته ؟
بهش گفتم شماره منو از کجا آوردی ؟
گفت روی شیشه مغازه زده زرنگ.
تازه متوجه شدم.
باهاش سلام کردم و گفتم ببخشید واقعیت ازت خوشم اومد خیلی به دلم نشستی هر روز انگاری با دیدنت شارژ میشم نمیدونم توی اون چهره زیبات چی دیدم.
گفت پسر خوب من بدرد تو نمیخورم.
گفتم ببخشید یعنی متاهلی ؟
گفت نه ولی اون چیزی که تو دنبالش هستی من نیستم گفتم من قانع نشدم ازت خوشم اومده و دوست دارم باهات باشم اگه چیز خاصی هست بگو.
گفت نه ولی میتونم دوست معمولی باشیم.
گفتم قبول با خودم فکر کردم چرا اینجوری گفت مشکلش چیه از یک طرف قبول کرد.
خلاصه ما هر روز صبح به همدیگه سلام می کردیم و در طول روز با هم چت میکردیم بهم گفت من هر روز صبح میرم سالن آرایش کار میکنم تا شب تو سالن هستم یک روز بهش گفتم صبح قبل از رفتن بهم سری بزن گفت باشه ولی خونمون پیش مغازته ممکنه کسی از خانواده رد بشن منو ببینند گفتم کارت نباشه پشت قفسه ها جا هست برای نشستن کسی ما رو نمیبینه گفت باشه فردا صبح بلند شدم به خودم رسیدم لباس شیک پوشیدم با یک کادو که شب قبلش آماده کرده بودم رفتم در مغازه رو باز کردم نشستم از خوشحالی دل تو دلم نبود دیدم آمد داخل با یک تیپ خاص آمد سلام کرد منم با خوشحالی تمام رفتم استقبالش باهاش دست دادم درب شیشه ای مغازه رو قفل کردم که کسی مزاحم نشه رفتیم پشت قفسه ها نشستیم منم کادو رو بهش دادم خیلی خوشحال شد ازم تشکر کرد و نشست رو صندلی منم پشت میز نشستم و باهاش صحبت کردن بهش گفتم یک سوال دارم چرا میگی من به دردت نمیخورم ؟
گفت میترسم بگم همین دوستی الان هم که داریم بهم بخوره گفتم نه بگو دوست دارم بدونم .
از پاک سیگارم رو میز بود یک نخ روشن کرد داد بهم یک نخم برای خودش روشن کرد و گفت میدونی شیمیل چیه ؟
گفتم بله گفت من شیمیلم یک لحظه هنگ کردم گفت چیه بهم گفتم من به دردت نمیخورم.
اصلا بهش نمیومد آنقدر زیبا و از روی لباس با این سینه های درشت و اندام زیبا.
بهش گفتم مگه شیمیل دل نداره ؟
گفت آخه هر کسی با شیمیل جماعت دوست نمیشن یا ترس دارند یا یا معمولاً شیمیل ها بیزینس کار میکنند ولی من آرایشگری دارم ادامه میدم وقتی داشت سیگار میکشید دستشو گرفتم بهش گفتم من از تو خوشم اومده حالا میخوای شیمیل باش یا هر چیزی باشی خندید گفت مطمئن هستی ؟
گفتم بله.
بابت کادو تشکر کرد و گفت برم سالن دیرم شده بعد بهت زنگ میزنم گفتم باشه و خدا حافظی کرد و رفت منم رفتم تو اینستاگرام و اینترنت کلی راجب شیمیل ها خوندم چندتا فیلم سوپر دانلود کردم دیدم از اون روز به بعد خیلی ازش خوشم اومد خیلی باهم دیگه گرم و صمیمی شدیم گاهی میرفتم شب ها مغازه رو تعطیل میکردم و میرفتم در سالن دنبالش میرفتیم بیرون کافه رستوران دور دور با هم خوب شدیم.
اسمش سارا بود بهش گفتم سارا گفت بله گفتم چند سانته ؟
گفت میخوای چیکار مگه میخوای بخوریش ؟
خندیدم گفتم مال دوست دختر خوردن داره حالا هرچی میخواد باشه گفت تقریباً ۱۵ یا ۱۶ سانته گفتم خوبه دستش گذاشت روش گفت میتونی تحملش کنی گفتم تو چی تو میتونی مال منو تحمل کنی ؟
گفت مگه مال تو چند سانته ؟ گفتم ۱۸ گفت راست میگی ؟
گفتم بله گفت ببینمش گفتم اینجا تو ماشین ؟ گفت نه بریم یک جای دوتایی خلوت کنیم گفتم خونمون که نمیشه تنها جایی که میشه بریم انبار مغازه.
گفت اوکیه تمیزه ؟ بهش گفتم هم جا خواب دارم هم خنکه گفت بریم رفتیم در مغازه دیدم کسی نیست و خلوته رفتم مغازه رو دادم بالا بهش گفتم بیا داخل آمد کرکره کشیدم پایین رفتیم تو انبار مغازه گفت عجب جایی گفتم آره جای استراحت منه از پشت سر بغلش کردم آروم خودشو تو بغلم جا داد شالش از سرش برداشتم از پشت شروع کردم به گردنش خوردن سرش از پشت گذاشت رو شونم و نفس نفس افتاد دست گذاشتم رو سینه هاش و فشار میدادم عجب سینه های بزرگ و نرمی داشت برگشت سمتم از همدیگه لب گرفتیم و دکمه های مانتوشو باز کردم لباس سفید حریر تنتش بود لباس زدم بالا یک سوتین سفید خوشگل آنقدر عجله داشتم سوتین و لباس با هم از تنش درآوردم سینه هاش افتادن بیرون سایز ۸۰ بودن و سفید و نرم و خوشگل مثل ندیده ها میخوردم گفت بزار دراز بکشیم رفت تو جا خوابم منم تو همون حالت لباسم درآوردم با شرت رفتم تو بقلش و همینجوری دوتایی لب میگرفتیم سینه هاش فشار میدادم بلند شدم دستم رفت برای شلوارش دکمه شلوارش باز کردم شلوار و شورت با هم کشیدم پایین دستشو گذاشت رو کیرش گفتم ببینمش گفت مطمئن هستی ؟ گفتم آره دستش برداشت دیدم کیرش تقریباً همون ۱۵ سانت داشت ولی زیاد کلفت نبود با دستم کیرشو گرفتم ماساژ میدادم گفت تو هم شرتت دربیار منم شرتم درآوردم نگاهی به کیرم کرد گفت واقعا بزرگه و کلفت گفتم آره عزیزم مال خودته گفت اگه من اینو امشب بخورم پاره میشم گفتم نمیزارم اذیت بشی اصلأ نخورش گفت نمیشه که امشب کمرتو خالی نکنم و برم همینجوری دوتایی داشتیم با کیر همدیگه بازی میکردیم بهش گفتم تا حالا به کسی دادی ؟ گفت هم دادم و هم میکنم گفتم چطوری گفت قبلاً یک پسر عمو داشتم همیشه باهم دیگه سکس میکردیم گفتم الان کجاست گفت رفتش آلمان برای همیشه گفتم دیگه کی رو میکنی ؟ گفت فقط مژگان گفتم مژگان کیه ؟ گفت همکارم تو سالن آرایشگاه. گفتم واقعا مگه شوهر نداره یا دوست پسر گفت فقط شوهر داره ولی میگه بیشتر دوست دارم با تو حال کنم منم بیشتر وقت ها که مشتری نیست بیشتر اوقات آخر شب باهاش سکس میکنم.
من بیشتر حشری شدم تا اینو گفت.
ناخودآگاه نمیدونم چطور شد حالت 69 شدم شروع کردم به خوردن کیرش اونم شروع کرد برام ساک زدن اولین بار بود مزه کیر تو دهنم احساس میکردم اونم یک شیمیل اونم جوری کیرمو تا آخر فشار میداد تو دهنش کیرم داشت منفجر میشود دیدم پاهام بیشتر باز کرد شروع کرد به سوراخ کونمو لیس زدن با دست با کیرم بازی میکرد گفت اول من بکنم یا تو گفتم برام فرقی نداره گفت اول من میکنم گفتم باشه یکم انگشت فشار داد تو کونم دردم گرفت گفت از پایین کیفمو بده بهش دادم از داخل کیفش یک کرم دست و صورت درآورد مالید در کونم انگشتشو فشار داد داخل دردم میومد ولی یک حالی هم داشت تو همون فاصله هم با کیرم چرب کرده بود هم با سوراخ کونم داشت ور میرفت احساس کردم انگشتش تا آخر کرده داخل درش آورد دوباره داره میزاره داخل این بار درد داشتم و همینجوری داشتم با کیرش بازی میکردم گفتم چیکار میکنی درد دارم گفت چند دقیقه تحمل کن ماشاالله کیر تو گنده تره من چی بگم. با خنده بهش گفتم ببخشید که پلمب هستم گفت منم خیلی وقته ندادم و پلمب شده همینجوری که انگشتش داد داخل کونم دردم بیشتر میشود و انگشتشو عقب و جلو میکرد نگاه کردم دیدم چرا دردم گرفت دوتا انگشت کرد تو کونم گفت بلند شو دولا شو منم دولا شدم گفت پاهات باز کن که دردت نیاد کمرتم بده پایین همین کار کردم کیرشو گذاشت در سوراخ کونم سر کیرش رفت داخلم یکم درد داشتم آروم آروم فشار میداد داخلم و عقب و جلو میکرد درد و لذت قاطی بود میگفت تحمل کن چند بعد کیف میکنی و شروع کرد به تلمبه زدن کیرش حس میکردم که چقدر قشنگ تو کونم عقب و جلو میکرد برای اولین بار کون دادم ولی خیلی خوشم اومده بود گفت بخواب منم خوابیدم خوابید روم کیرشو تا آخر فشار میداد داخلم و تلمبه میزد حدوداً ده دقیقه همینجوری تلمبه میزد سرمو کشید عقب و ازم لب گرفت متوجه شدم آبشو تو کونم خالی کرد و افتاد کنارم گفت چه عجب بعد از مدتها کون کردم بهش گفتم مگه مژگانو نمیکنی؟
گفت نه اون جنده فقط از کس میده هر کاریش کردم از کون نمیده حتی یک ماه باهاش سکس نکردم بهش گفتم از کون میخوام قبول نکرد.
دستش دراز کرد کیرمو گرفت گفت خوابیده؟ گفتم جوری کونمو جر دادی که کیرم بلند نمیشه بلند شد رفت پایین شروع کرد برام ساک زدن جوری برام کیرمو میخورد بلند شد کیرم کرم رو آورد مالید به کیرم رو سوراخ کونش نشست رو کیرم کم کم آخ و آخ میکرد کیرم میرفت تو کونش چند دقیقه ای طول کشید تا آخر جا داد داخلش آمدم تکونش بدم گفت نه صبر کن درد دارم بزار خودم شروع کنم همینجوری آروم آروم بالا و پایین میکرد رو کیرم و سرعتش بیشتر کرد واقعا تنگی کونشو احساس میکردم بهش گفتم دوست دارم از پشت روت بخوابم بلند شد دم رو خوابید عجب کونی داشت کیرمو گذاشتم تو کونش خودشو جمع کرد گفت آروم منم خوابیدم روش آروم آروم تلمبه میزدم از پشت سر سینه هاش گرفتم و شروع کردم به تلمبه زدن جوری میزدمش احساس میکردم کیرم داغ شده دوست نداشتم آبم بیاد و داشتم ارضا میشدم همینجوری دو تا دست با سینه هاش بازی میکردم آبم اومد تا قطره آخر ریختمش تو کونش گفت درش نیار همینجوری که آبت آمد دوست دارم عقب و جلو کنی و منم همین کارو انجام دادم بعد بلند شدم.
اون شب دوتامون حال کردیم گفت میخوام یک سکس سه نفری داشته باشیم.
گفتم سه نفری نفر سوم کیه؟
گفت مژگانو میخوام بیارم ولی اینجا نه خونه خالی پیدا کن منم رو مژگان کار کنم گفتم باشه تا اون موقع که رو مژگان کار میکرد ما بیشتر شب ها سکس داشتیم .
نوشته: منصور