من و داداش و عمه و مامان 8

.-پریسا عزیز دلم قربون شکل ماهت بشم . من دوستت دارم . من فدات میشم . عاشقتم.تو میگی چرا من با مامان بودم . وضعیت  طوری شد که دیدم اون با دستمالی کردن من حشری میشه و منم چاره ای نداشتم . خلاصه مادر احترامش واجبه برای همین اول مادرتکمیل شد و حالا هم نوبت خواهره .. اوف این الف بچه چقدر پررو بود . من بااین گستاخی اون باید چیکار می کردم  . نمی دونستم . ولی اون دیگه اومده بود طرف من . دستامو گرفت .. نذاشت تکون بخورم . عزیزم من دوستت دارم .. خواهش می کنم . خواهر گلم . من تو رو با تمام وجودم دوست دارم  هم هوس داشتم و هم داشت گریه ام می گرفت . نمی دونستم  که اون داره چی میگه فقط می دونستم که هوس , اونو از این رو به اون رو کرده  از اون جایی که مامان جراحی کرده کسشو تنگ کرده بود دیگه اون تا یه مدتی نمی تونست باهاش رابطه داشته باشه . واسه همین خودشو سخت محتاج من می دونست ولی من نمی تونستم به این خاطر خودمو ببرم زیر سوال . از خودم بدم میومد .. دیگه نمی تونستم کاری انجام بدم . کسم کاملا تسلیم شده بود . ولی نمی بایستی  طوری خودمو در اختیارش بذارم که دیگه دختر نباشم .. -پارسا خواهش می کنم . قربون داداش خودم بشم . نکن . دامن منو لکه دار نکن .. ولی اون می دونست که من چی می خوام . اون می دونست وقتی که یه دختری تا این جا می رسه نیازش چیه . هوسش چیه . باورش نمی شد که من بخوام از چنگال اون رهایی پیدا کنم . -تو چشام نگاه کن .. نگاه کن پریسا . بهم بگو راستشو بگو دلت نمی خواد بهت حال بدم ;/; دلت نمی خواد ازم لذت ببری;/; تو حالا از صحنه هایی گفتی که نشون می داد داری با لذت به سکس من و مامان نگاه می کنی . فکر نمی کنی دوست داشتی جای اون باشی ;/; شاید ته دلت از کار من و اون نفرت داشته باشی . ولی اگه می خواستی خودت رو جای  اون بذاری شاید به این صورت متنفر و زده نمی شدی . نگاه کن .. به چشام نگاه کن ..به حرفای داداش گوش کرده  این کارو انجام دادم . -پریسا چشات بهم دروغ نمیگه .. تو خیلی بیشتر از من می خوای .. بازش کن .. پاهاتو بازش کن . باز کن .. کف دستشو گذاشت رو کسم . اولش به خودم فشار می آوردم . به لاپام .. نمی خواستم بذارم که بازم تحریکم کنه . حس کردم که تمام تنم به خارش افتاده و دستای اونو می خواد . کیر اونو می خواد . دلم می خواست کیرشو فرو کنه توی دهنم . فقط نمی خواستم دختریمو از دست بدم .پاهامو باز کردم . مثل یک قیچی اونو به دو طرف بازش کردم و خواستم که راحت بتونه کسمو لیسش بزنه . این جوری هم می تونست منو به اوج برسونه . لباشو گذاشت روی کسم .. سعی می کردم سکوت کنم . چیزی نگم . فقط لبامو گاز می گرفتم . پسر یکی یدونه مامان کارشو کرده بود . بالاخره من تسلیم کیر شده بودم . تسلیم داداش . تقصیری هم نداشتم . اون بار ها و بار ها مامانو گاییده بود . شاید با دخترای زیادی هم سکس داشت . ولی من فقط یکی دو بار رفته بودم حال کنم و نشد و یک بار هم که از دست یکی فرار کردم . من تقصیری نداشتم . نمی تونستم خودمو ضعیف حس کنم .. اون داشت کسمو لیس می زد . میکشون می زد . دستشو می کشید روی کسم . -نمی خواستم بهش بگم که منم خوشم میاد ادامه بده ولی نمی دونم چرا بدون این که فکر کنم دستم بی اختیار می رفت رو سرش و اونو به کسم فشار می داد . این همون چیزی بود که گرفتارم کرده بود .دیگه دستم رو شده بود . شاید من واقعا از این که چرا اون با من نبوده و اول مامانو گاییده ناراحت بودم . شاید اون بهتر احساس منو درک کرده تا خودمن . قلبم توی سینه در حال ایستادن بود . به شدت می زد ولی هر لحظه حس اینو داشتم که دیگه نمی تونم .. -پارسا من سوختم .. سوختم .. -خودتو ول کن عزیزم . این سوختناست که به آدم حال میده . اگه بدونی چه کیفی داره وقتی کیر میره توی کس . کیفش بیشتر برای خانوماست .. ما آقایون هم کیف می کنیم . اگه  کس نباشه می تونیم بکنیم توی کون . ولی خانوما اون نقطه اصلی که با هاش حال می کنن کسشونه . من فدای اون کست بشم . عزیز دلم . اون کست رو بخورم . -داری می خوری ..ولی از پاره کردن پرده من حرف نزن .. من یکی رو وارد گود نکن .. نه .. من نمی خوام .. تا این جا گولم زدی از این به بعد و بیشتر از این نمی خوام فریب بخورم ….. ادامه دارد … نویسنده …. ایرانی

دکمه بازگشت به بالا