من و مامان و زندایی 11
–
پروین انگار زبونشو با سریش چسبونده بود به کوسم . طوری خوشم میومد که اصلا دلم نمی خواست از اونجا بلند شم . زیر چشمی یه نگاهی به دور و برم مینداختم . همه جا هیکل خوشگل خانوما رو می دیدی . دلم می خواست با همه شون حال می کردم ولی وقتی که خوب فکر می کردم می دید م که فعلا با پروین از بقیه ساز گار ترم و بیشتر می تونم حال کنم . بهترین کار هم همین بود . چون یه خورده که عادت می کردم و استرسم کمتر می شد و اعتماد به نفسم بیشتر راحت تر می تونستم با آدم بزرگترا حال کنم . هر چند اونا هم از هیکل های تر و تازه تری مثل بدن من و پروین خیلی خوششون میومد . -آخخخخخخ پروین جون سرتو بچسبون به کوسم .. -ماهرخ ..عزیزم دلم می خواد بغلت بزنم .. ببوسمت .. -پس کسسسسم چی .. -نمی ذارم اونجا بی نصیب بمونه . به اونم حال میدم . یه خورده برو عقب تر بیا بریم رو تشک باهات کار دارم . تشک آبی ملایم کنار آب شفاف استخر با محیطی کاملا روشن که همه در حال حال کردن با هم بودند . عجب بر نامه ای بود . چقدر مزه می داد . دو تایی مون رفتیم رو تشک . من زیر قرار داشتم و پروین اومد روم . این بار با هوس چشاشو به چشام دوخت . کف دستشو گذاشت رو کسسسم .. و آروم باچنگ زدنهای خودش طوری بهش حال می داد که همون جا با فریاد زدنهای خودم همه رو متوجه کردم . مامان که رو کون یکی از این خانوما سوار بود سرشو گرفت طرف من تا ببینه چه خبره وقتی دید همه چی امن و امانه یه سوتی برام کشید و گفت ماهرخ اینجا همینه دیگه خوب عشق و حالتو بکن . -اووووووفففففف کسسسسم کسسسسسم .. پروین انتهای کف دستشو رو کوسم فشار می داد بعد اونو آروم آروم روی کس می گردوند .با لباش هم لبامو طوری بسته بود که دیگه نمی تونستم هوسمو بریزم بیرون . فقط از راه کس و سینه هام و تمام تنم لذت و آتیش در حال پخش شدن بود .. اومد بالا و بالاتر . حالا دیگه کسشو رو کس من قرار داده بود هر تغییرحالتی که می داد با یه لذت مخصوصی داشت منو می بوسید با سینه هام بازی می کرد و کسشو هم رو کس من می گردوند . دیگه از هیجان نزدیک بود لبای خوش طعم پروین جونو گازش بگیرم . خیلی جلو خودمو داشتم . دستمو گذاشته بودم پشت سرش و موهاشو می کشیدم . اونم می ذاشت هر کاری دوست دارم انجام بدم و از لحظه هام استفاده کنم . کاری به کار من نداشت . میذاشت حالمو بکنم . فداش بشم من خیلی اذیتش می کردم . چند تار موشو که از ته کنده بودم تو دستای خودم حس می کردم .. کسش مث یه غلتک رو کوس من می گشت . خیلی نرم و ماهرانه داشت آتیشم می زد . بیشتر از همه وقتی لذت می بردم که شکاف کسش کسمو از وسط باز می کرد اگه یکی دو دقیقه در همین حالت می موند مطمئن بودم که می تونه ارضام کنه . چقدر از نگاه عاشقونه اش که هوس منو زیاد می کرد خوشم میومد . وقتی لباشو از رو لبم بر داشت ازش عذر خواستم -ببینم ماهرخ جون عذر خواهی چیه اینجا همه چی طبیعیه . اومدی که حال کنی و حال بدی . عذر خواهی که لازم نیست . عوضش منم تلافی می کنم . اون اینو با یه لحنی همراه با خنده گفت که من از بیان این واقعیت ناراحت نشم چون می دونستم همون حسی رو که من دارم اونم داره و از این که یکی دیگه باهاش ور بره بیشتر حال می کنه .. چقدر هوس کیر مصنوعی کرده بودم . خانوم دکتر که اسمش بود گلی و مثل یک گل تازه و زیبا بود یه کیر مصنوعی به خودش بسته بود و داشت زندایی مهسا رو می کرد . چه هیجان انگیز بود . خیلی هوس کرده بودم . -ماهرخ جون هوس کیر کردی ;/; این جوری بهت حال نمیده ;/; -چرا قربونت قربون اون شکل ماهت .. ولی خب .. -اگه بخوای منم می تونم به خودم کیر ببندم و بهت حال بدم ولی نمیشه اونو توی کس فرو کرد . -حتی یه نموره .. -خب یه نموره یه نموره یهو میره تا آخر و اون وقت حربف مامانت نمیشه شد . ولی می تونیم یه جوری حال کنیم . ببین یه خورده خودتو با فانتزی های سکسی مشغول کن تا من بر گردم . رفت دو سه تا کیر آورد و یکی رو که نرم تر بود رو غن مالی کرد و بست به خودش .. -ببینم ماهرخ آمادگیشو داری ;/; -چه جورم پروین جون تو هر کاری بکنی درسته بیسته . مثل خودت . الان یه سه کیره ای بهت بزنم که حال کنی .. یه کیررو که با یه کمر بند به خودش بسته بود فرو کرد توی کونم . خیلی آروم . با این که سوراخ کونم تنگ بود ومی شد گفت کار کرد اون جوری نداشته ولی درد کمی احساس می کردم . خوب کیری واسه کونم انتخاب کرده بود . یه کیر دیگه رو تو دستش گرفت و اونو به کسم می مالید و یکی رو هم گذاشت تو دهنم و گفت ساک بزن . این جوری دل منو بیشتر می برد …. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی