من و مامان و زندایی 14
–
خانوم دکتر گلی که دیگه بیشتر صداش می کردم گلی جون خیلی دلش می خواست که با رفتار خوب خودش منو به سوی خودش بکشونه .. چه فضای پر شور و هوس انگیزانه و حتی شاعرانه ای بر پا کرده بودیم . اگه می خواستی وارد یه معرکه ی بشی باید از اول شروع می کردی . با این تمام این حرکات تکراری به نظر می رسید ولی احساس و لذت مشترک این فاصله ها رو از بین نمی برد .. دیگه از این خجالت نمی کشیدم که به گلی جون بگم که نوک سینه هامو بخوره .. -خوشت میاد ماهرخ جون .. منم از میک زدن سینه های تازه خیلی خوشم میاد لذت می برم . اگه سینه هام به تازگی سینه های تو نباشه ولی همون که اونو در اختیارم دارم حس می کنم مال خودمه .. زیبایی های تو رو زیبایی خودم می بینم . وقتی که تو لذت می بری حس می کنم که منم دارم لذت می برم . برای همینه که بیشتر خانوما بر این باورند که لز صمیمیت بین اونا رو بیشتر می کنه . خود خواهی و فاصله رو از بین می بره یا به حداقل می رسونه .. گلی جون حرفای قشنگ می زد حرفایی که مثل یه لالایی خوابم می کرد . کاملا متوجه بودم که چی داره میگه .. تمام حرفاش درست بود . ولی من از اون فعلا سکس می خواستم . می خواستم که بهم حال بده و باهاش حال کنم . لباشو باز می کرد به طرف انتهای سینه ام از اونجا میک زدن در پهنای زیادو شروع می کرد و میومد به طرف روی سینه و به نوکش که می رسید با یه مکش و میک زدن دورانی نوک سینه ولم می کرد و دوباره می رفت زیر .. دستمو رو سرش قرار داده بودم . می خواستم موهاشو بکشم ولی جراتشو نداشتم یا روم نمی شد-راحت باش راحت باش عزیز دلم سخت نگیر -اگه یه زن بودی می شد از کست خیلی استفاده کرد .. یعنی برای خودت ولی حالا هم راه زیاده .. دو طرف سینه هامو که میک زد و یه حال جانانه داد اومد پایین تر . وقتی ناف منو لیک می زد یه لذتی رو زیر پوستم حس می کردم که دست کمی از حشری شدن نداشت .. حس می کردم که بالای کسم داره می پره .. با کف دستش چند بار به قسمت بالای کسم زد .. با این ضربه ها یه حالی بهم دست می داد که به خوبی متوجه ورم کسم می شدم .. -ماهرخ ماهرخ .. تو معرکه ای تن و بدنت .. پاهای کشیده و شکمت .. حیفه این هیکل دخترونه ات که جون میده برای لز و تیپ زدن از فرم خارج شه .. خودم تو رو با ورزشهای مناسب آشنا می کنم که همیشه خوش اندام بمونی .. -گلی جون یه جوری رفتار می کنی که انگاری عاشقم شدی -عزیزم جونم مگه عشق به چی میگن .. عشق و دوست داشتن همین بغل دست خودمونه . چه اشکالی داره که یک زن عاشق یه زن دیگه یا همجنس خودش باشه .. دیگه هیچ گله و شکایتی بین اون و عشقش یعنی اونو یه زن دیگه وجود نداره . نمی دونی چه قشنگه این دوستیها .. وقتی وجودتو در یکی دیگه خلاصه شده می بینی .. دلم می خواست من و گلی مهربون جامونو عوض می کردیم و این من می بودم که به گلی جونم حال می دادم . ولی اون با پنجه ها و کف دستش دو تا سینه هامو در چنگ خودش داشت و از طرفی هم شروع کرد به زبون زدن کسم . این به اوج رسوندن هوس یه دختره وقتی که با سینه هاش ور بری و کسشو هم همراه با سینه ها داشته باشی و لمسشون کنی . اونم چه لمسی !هر خیسی که این کس تشنه من پس می داد خانوم دکتر اونو به طرف خودش می کشید و نوش می کرد . دندونامو از هوس زیاد بین دو لبم قرار داده و مدام ناله می کردم -آفففففففف آفففففف .. حتی چند بار هم تا آخر خط پیش رفته بودم ولی هر بار که می رفتم فکر کنم دیگه دارم به آخر می رسم سرعتو کم می کرد .. -گلی جون یه کمی تند تر ولم نکن .. می خوام به جوری بشم از اون جوریها که می خوام جیغ بکشم و تا می تونم بخوابم . -از اونایی که می لرزونه و یهو تمام بدنتو میزون می کنه ;/; -آره همون حسه .. این بار دیگه سرعتشو زیاد تر کرد و ولم نکرد . من فقط خودمو از این طرف به اون طرف حرکت می دادم -آخ گلی جون گلی جون .. خوشم میاد بخورشششش کسسسسسمو بخورررررر حتی نفسام بریده بریده شده بود .. پاهام سست و لرزون شده بود . سینه هام مثل کسم داغ کرده بود . -گلی جون تو رو می خوام دستای شفا بخشتو .. لب و دهنتو .. بخورشششش .. منم می خوام بیام روت .. خواهش می کنم .. دارم می سوزم .. گلی جون گلی جون .. گلی هم واسه این که کارشو به بهترین نحو انجام بده دیگه جوابمو نداد تا با همان سرعت کوسمو بخوره .. دستمو فرو برده بودم لای موهای خانوم دکتر .. جیکش در نیومد می خواست که من لذت ببرم .. با نوک سینه هام بازی می کرد . می دونستم گردنشم کمی درد گرفته به خاطر من تحمل می کنه . حالا دستمو از رو موهای سرش کمی پایین تر رسونده و شونه هاشو می مالیدم . -گلی جون دوستت دارم . عاشقتم . منو ردیفم کن .. من هوس دارم .. هیجان دارم .. -تا فردا هیجانه اینجا . من فدای اون شور و حالت بشم . این قدر سخت نگیر همه مث همیم ….. ادامه دارد .. نویسنده …. ایرانی