من و پسرم پارسا (۱)

گروهای تلگرامی رو بالا پایین میکردم پیامی توجه منو به خودش جلب کرد
آقای بالای ۴۰ سال قد بلند چهارشونه هیری میخوام ۱۹ سالمه از کرجم
خیلی عادت نداشتم پی وی کسی برم اما خب تمام شرایطی ک میخواست رو داشتم
رفتم پی وی سلام کردم
شهرامم ۴۳ سالمه قدم ۱۸۰ وزنم ۸۵، تهرانم گیشا
عکس فیس و قدی دادم
سلام کردو گفت اسمم پارسا قدم ۱۷۱ وزنم ۵۵ عکس داد
موهای مشکی چشمای قهوه ای و فیس بامزه ک کمتر از سنش بهش میخورد
با دیدن عکسام واکنشش مثبت بود خودش چتو دستش گرفتو سوالات زیادی ازم می‌پرسید؛خوش‌بختانه مجردی دیگ؟
-بله ۱۰ ساله جدا شدم مجردم
+بچه که نداری؟
-نه ندارم تنها زندگی میکنم
+اگه قرار نیست خونت دعوتم کنی پنچ شنبه همو ببینیم؟
-بله حتما، نه من عجله ای برا خونه ندارم تا شما نخوای خونه نمیریم
+مدل لباس پوشیدنت چجوریه؟
-اسپرت میپوشم شما چجوری دوس داری؟
+دوس دارم تیپ رسمی بزنی البته خودم اسپرت میپوشم
-چشم سعی میکنم کیس مورد نظرت باشم
+کیسم که هستید اونم خیلی زیاد فقط تیپ مردونه دوست دارم
_باشه فقط آرایش نکن دوست ندارم توجه مردمو جلب کنیم
+نه من آرایش نمیکنم کلا پسرونه ام
-ماشالا از بس خوشگلی نیازی نداری
بعد یه ساعت چت کردن شبخیر گفتیمو چت تموم شد
پنجشنبه شدو بعد یه ساعت و ربع رانندگي رسیدم گلشهر بهش پیام دادم سلام من سر خیابون … هستم
چند دقه بعد اومد تو ماشینم نشست پوست گندمی لاغر با چشمای درشت
از معدود افرادی بود که از عکساشم بهتر بود
-کجا بریم؟
+نمیدونم اگه برات مشکلی نیست بریم یه کافه چیزی
کاپوچینوش رو که میخورد هم‌زمان سوال میکرد آدم خجالتی نبودم ولی نمیدونم چم شده بود
با خنده گفت خیلی کم حرفیا
-باور میکنی با تو اینجوری ام
+یعنی من کیست نیستم؟
-برعکس خیلی کیسمی من سنم بالاست جلوت اعتماد بنفس ندارم
+این چه حرفیه من خب سن بالا دوس دارم که اون شرایط رو نوشتم تازه هم فیست هم هیکلت عالیه
لبخند رو لبم بود: ممنونم نظر لطفته
خودشو بهم نزدیک تر کرد انگشتشو رو بازوم کشید گفت پیراهن سفید خیلی بهت میادا
-استرس داشتم خوشت نیاد آخه بلد نیستم تیپ رسمی بزنم
+ترکیب پیراهن سفید آستین کوتاه با شلوار طوسی پارچه ای فوق العادس خصوصا بازوهات ک چسبیدن بهش
-خوشحالم که چیزی که میخوای هستم
گرم تر شدیم منم یخم آب شد
قایمکی دستاشو میگرفتم و تو صورت هم نگاه میکردیم و لبخند میزدیم
-خیلی نازی خدا رو چهرت کارکرده حسابی
+کار دکتر بوده دماغم عمله لبامو هم ژل زدم البته فقط یه سی سی خخ
-بالاخره زمینش رو داشتی دیگه
موقعی که داشتم می‌رسوندمش سرشو گذاشت رو شونمو همدیگرو بوس کردیم دستاشو گرفته بودم و هی بهش نگاه میکردم دلم نمیخواست ازش جدا شدم ولی خب چاره چی بود
کل مسیر لبخند رو لبش بود پیاده شد گفت ممنون خیلی خوب بودی
ازش تشکر کردم و برگشتم، تو راه همش بهش فکر میکردم ی جور عجیب بهش حس داشتم از سن من عشق عاشقی گذشته بود نمیدونستم شهوته یا حس دوست داشتن
شب چتمون شروع شد راحت تر حرف میزدیم
+وقتی یقه ات باز بود موهای سینت معلوم بود اصلا یه جوری شدم
-البته من خیلی پرمو نیستما اون حد آخرشه ک دیدی جوری نیست که فر بخوره
+اوم اونجوری دوس دارم البته خودم اسموت هستم ولی دو جلسه لیزر کردم بدنمو
-من برعکس تو بی مو دوس دارم
+بازوهات گنده بودنا شکم هم نداشتی بدنسازی کار میکنی؟
-خیلی ام گنده نیستنا زیر شکم دارم ی کوچولو اونجوری نیست که پک باشه کلا ولی به واسطه شغلم بدنم اينجوریه
+مگه شغلت چیه؟ اما من سیکس پک دارم میخوای ببینی؟
-آتش نشانم
اومدم تایپ کنم
عکس سکرت فرستاد؛ ی بدن صاف ولی عضله ای نبود عکسه دیگه ای داد باسنش در عین کوچک بودن خوش فرم بود البته شورت پاش بود
-نمیگی منه پیرمرد فشارم میفته میمیرم پارسا جان؟
+خخخ تو ام بفرست خب
شورتمو در آوردم از عمد از زیر کیرم عکس گرفتم تا هم کیرم هم بدنم بیفته
عکسو ک فرستادم زیرش استیکر گذاشتم
ببخشید دیگ من همین الان گرفتم
یکم مکث کرد
با خودم گفتم شهرام ریدی ناراحت شد
ی دقه بعد نوشت وای حالم بد شد واقعا حالم بد شد چرا این عکسو دادی
-ببخشید عذر میخوام اگه ناراحتت کردم خیلی زود پیش رفتم
+ن ناراحت نشدم دلم خواست اصلا نمیدونی که چجوری شدم
-خب در حال حاضر نمیتونم کاری کنم برات اما میتونم شنبه غروب به صرف شام دعوتت کنم به کلبه درویشیم البته اگر مایل باشی
+چرا فردا نمیتونی؟
-قربونت بشم شیفتم
+تا کی شیفتی
-تا شنبه ظهر
+از ی چیزی می‌ترسم وگرنه دلم میخواد بیام خونت
-خیالت راحت من آدم اذیت کنی نیستم
+ن از اون لحاظ نگفتم
-خب پس مشکل چیه
+می‌ترسم بعد سکس ازم سرد شی
-ن مطمئن باش نمیشم فیسو نگاه آدم دیوونه میشه
+دلم میخواست باهات راحت تر حرف بزنم ولی نمیشه
-لطفا راحت باش دوس دارم چیزی تو دلت نگه نداری
+من ی سری فانتزی ها دارم اما نمیتونم بگم ازم چندشت میشه
-لطفا بگو من بدم نمیاد
+ن ولش کن دوست ندارم فک کنی با همه اینجوری ام
-من این فکرو نمیکنم بعدش مگ قرار از این ب بعد با کسی باشی؟
+ن من قبل تو کلا با دو نفر بودم اونم زیر ی ماه بوده رابطمون تو فیس و استایلت دقیقا چیزی ک من میخوام اما فانتزی هام یکم خجالت آورن
-میخوای حدس بزنم؟
+آره بگو
-دوس داری خشن سکس کنیم؟
+نه اونجور خشن تو رابطه هارد آروم باشی ولی مثلا دارم برات میخورم سیلی بزنی خیلی محکم نه ها ولی آرومم ن
-باشه حله
+بدت نیومد؟
-نه برا چی؟ اتفاقا خودمم دوس دارم
+آبتو چیکار کنیم؟
دوزاریم افتاد زود نوشتم: همشو تو دهنت خالی میکنم ی قطرش بیرون بریزه صورتتو رنگ لبو میکنم
+جون قربونت بشم چشم، میشه ی چیزی ازت بخوام؟
-جونم بگو
+میشه عکس پاتو با جوراب بفرستی
رفتم جوراب طوسی بلند پوشیدم عکس گرفتم
+وای دلم میخواد لیسشون بزنم چندشت نمیشه؟
-ن عزیزم دوست دارم با من نهایت لذتو ببری ی سکسی کنم ک تا آخر عمرت یادت بمونه
+خودت این مدلی دوست داری یا بخاطر من قبولش میکنی؟
-واقعی بگم برام خیلی فرق نداره باهات لذت میبرم البته دوس دارم ابمو بخوری چون لذت بخشه اما اجباری نیست
+چشم عزیزم قول میدم پسر خوبی باشم برات
-منم قول میدم پدر خوبی باشم برات خخخ
+وای چجوری فهمیدی این فانتزی رو دارم
-نمیدونستم همینجوری گفتم
+بهت بگم بابایی بدت نمیاد؟
-ن عزیزم
+آخه کلا فانتزی شدید پدر پسری دارم حتی تو سکس
-قربون خودتو فانتزی هات پسرم
+خدا نکنه بابایی
شنبه خسته کوفته رسیدم خونه ی چرتی زدم وسایل شامو خرتو پرت گرفتم
امید زنگ زد گفت فقط عزیزم اگ من بیام شب باید پیشت بمونم
-من ک از خدامه بمونی فرداشم وقتم آزاده
+لوکیشن بفرست حرکت کنم بیام تا برسم شب شده
ساعت ۹ رسید پیشم
رو مبل نشسته بود یکم اینور اونور نگاه میکرد
-عزیزم راحت باش لطفا، شلوارک تاپ میخوای بیارم برات
+ن آوردم با خودم، میگم من آدم اویزونی نیستما اما ساعت۱۰ خوابگاه میبنده
-نگفتی خوابگاه میمونی، این حرفا رو نزن لطفا
+خانوادم شهرستان هستن ی ساله تو خوابگاه میمونم
-کدوم دانشگاه؟
+خوارزمي حصارک
-دیوونه خب چرا اون روز آدرسو گلشهر دادی
+ترسیدم آخه
-خیالت راحت از من شری بهت نمیرسه ممنون ک بهم اعتماد کردی
ما بین حرف زدنمون یهو بغلم کرد سرش رو سینم بود نوازشش میکردم
تو چشمام نگاه کرد گفت الان میخوام میشه؟
پیشونیشو بوسیدم آره چرا که نه
لباشو تو دهنم کردم و مشغول لب بازی بودیم دستشو گذاشت رو کیرم؛وای چقدر سفت شده
-مگه میشه ی پسر نازی مثل تو تو بغلم باشه راست نکنم؟
از دستش گرفتم بردمش تو اتاق دراز کشیدیم رو تخت
+میشه برقو خاموش کنی
پرده تراس رو زدم کنار نور کمی داخل میومد
-اینجوری خوبه؟
کنارش دراز کشیدم امونی نداد پرید تو بغلم سرشو رو سینم فشار میدادم از بازوم گرفته بود رو بدنم دست میکشید
سرشو گرفتم سمت لبم فشار دادم و شروع کردم به خوردن لباش فکشو فشار دادم تو چشمام زل زدم امشب کیر خور من میشی؟
+بله آقا من در اختیار شمام
-دوس داری زیر خوابم باشی؟
+بله آقا من زیر خواب شمام
دوباره شروع کردم لباشو میک زدن آروم دکمه پیراهنم باز میکردم
اشاره دادم تیشرتش رو در بیاره
سینشو میک میزدم رفت تو اوج لذت از بازوم گرفته بود؛ وای قربونت بشم
زدم ب شونش؛ برو زیپمو باز کن وظیفتو انجام بده
+چشم آقا
کمربندو باز کرد شلوارم کشید پایین زبونشو رو کیرم کشید و شروع کرد به لیسیدنش
آروم ساک میزد ولی دهنش خیلی داغ بود
رو فاز بودم سرشو محکم فشار میدادم؛ تا ته بخور وگرنه سیلی میخوریا
ممانعت کرد و تا نصفه می کرد دهنش
-گمشو پایین تخت بشین زانو بزن
شلوارمو کامل در آوردم نشستم رو تخت؛ مثل آدم بخور
دستشو دور کیرم حلقه کرد و شروع کرد به خوردن
گفتم مثل آدم بخور دستشو کشیدم؛ دستتو برادر
سرشو فشار میدادم تا ته کیرمو فرو میکردم دهنش چند بار عوق زد سرشو بالا آوردم ی سیلی زدم
کیرمو دندون میزد
-دلت کتک میخواد؟ دندون نزن
دوباره دندون زد
ی سیلی محکم تر زدم برق از چشماش پرید
اینبار حلقی میخورد وقتی عوق میزد سرشو بالا میاوردم نفسی بکشه دوباره کیرمو فشار میدادم تو دهنش
انگار داشت از عمد دندون میزد
از موهاش کشیدم ی سیلی محکم تر زدم اخم کردم؛ کونت میخاره؟ گفتم درست بخور
با خنده گفت خب مجبورم کن درست بخورم
دو تا سیلی محکم خوابوندم تو صورتش رام شد
کیرمو تا ته میکرد تو حلقش میاورد بیرون دیگه دندون نمیزد و کیرم تا خرخره تو دهنش بود
سیلی زدنا بهم مزه داده بود سرشو آوردم بالا ی کشیده محکم زدم زیر گوشش؛ آفرین پسر خوب دیگ بابایی رو عصبی نکنیا
دستشو گرفت جلو صورتش بابایی نزن بسه
-زر نزن دستاتو نیاری جلو ها یکی دیگ زدم تو صورتش
بابایی دردم میگیره تو رو خدا بسه
کنترلمو از دست دادم خیلی محکم تر از قبل سیلی زدم
یهو بغضش ترکید زد زیر گریه تو رو خدا بسه
دلم سوخت براش؛ باشه گریه نکن کیرمو بخور
اشکش آروم آروم چکه میکرد ولی به ساک زدن ادامه می‌داد گریش شدید تر شد
کیرمو از دهنش کشیدم بیرون صورتشو بالا آوردم تو چشماش نگاه کردم؛ پسر من گریه نکنه دیگه
شروع کرد به بوسیدن دستام تند تند بوس میکرد؛ قربونت بشم بابایی قربون دستات بشم
با زبونش کف دستمو لیس میزدو انگشتامو میکرد تو دهنش چشمش افتاد به پام با نگاه مظلومش گفت بابایی لیسش بزنم؟
-آره با زبونت پامو ماساژ بده
جورابمو بو میکرد و پامو میبوسید آروم آروم جورابمو در آورد و شصت پامو تو دهنش گذاشت زبونشو بین انگشتای پام میکشید و تو چشمام زل میزد دو سه دقیقه به این کارش ادامه داد
گفتم بسه کیرمو بخور خیلی حشری ام میخوام آبمو خالی کنم
تند تند و بدون وقفه ساک میزد سرشو هل میدادم تا ته بخوره
کیرم داغ داغ شد
-داره آبم میاد همشو میخوریا
سرشو به نشونه تایید تکون داد
تف هایی که تو دهنش جمع شده بود و انداخت رو دستش و برا خودش جق میزد
حلقی میخورد با تمام وجود داشتم لذت می‌بردم تو یه آن آبمو با فشار خالی کردم تو دهنش و یه آهی کشیدم
کیرمو آروم از دهنش بیرون آوردم
+همشو قورت دادم بابایی
لبخند زدم؛ دمت گرم عالی بود
دستمالو بهش دادم ابشو از تو دستش تمیز کرد
رو تخت لش کردم؛ بیا تو بغلم
سرشو رو بازوم گذاشت از سرش و پیشونیش بوس میکردم
بغلم کرد انگشتاشو رو بدنم میکشید و با موهای سینم بازی میکرد
+پسر خوبی بودم؟ راضی بودی ازم؟
-فوق العاده بودی؛ لپشو کشیدم
خوب از زیر دادن در رفتیا
+خودت نخواستی من ک مشکلی نداشتم
-از بس حشری بودم نتونستم خودمو نگه دارم ولی دفعه بعد حتما کونتو حسابی میکنم
+مگه چن وقت بود سکس نداشتی؟
-ی ماه پیش با زن سکس داشتم ولی پسر اولویت منه تو کی سکس داشتی؟
+سه ماه پیش اما لذت نمی‌داد آخه من رابطه خشن دوست دارم
-سشن چیه؟
سکس امشب ما؛لبشو از خجالت گاز گرفت؛ یعنی سکس مستر اسلیوی
-جدا به خودمم حال داد فقط ی جاهایی کنترلمو از دست دادم ببخشید
+ن دوس داشتم خیلی خوب بود البته من تا این حد دوست دارم شکنجه اینا خوشم نمیاد مازوخیسمم بالا نیست
-خوشحالم ک لذت بردی، ن منم دوس ندارم آسیبی بهت بزنم
+چیزی داری بخورم دهنم تلخه
-آره قربونت بشم برو دهنتو بشور شام امادس
+قلیون نداری بعد شام بکشم؟
-نه ولی ویپ دارم طعمش هم توت فرنگی یخ مطمئنم خوشت میاد
بعد شام تو بغلم بود و نوازشش میکردم سرشو رو شونم گذاشته بود ویپ میکشید
-تو به دخترا ام حس داری؟
+ن چندشم میشه فقط مرد سن بالا دوست دارم
-چجوری پول خوابگاه و خرج خورد خوراکت رو میدی؟
+بابام در حدی پول میزنه ک بتونم سر کنم غذاهای دانشگاه هم که قیمتی نداره دیگه میگذرونم
-لطفا از این به بعد پولی نیاز داشتی به خودم بگو در حد توانم میزنم برات
+اینجوری نگو دوست ندارم رابطمون پولی باشه
-دیوونه خودم دارم میگم بعدشم من بزرگتر ترم باید کمکت کنم
دستشو دور بدنم حلقه کرد و سرشو رو سینم گذاشت حرفی نمیزد و سکوت جالبی خونه رو گرفته بود
بعد مدت ها ی آرامشی درونمو فرا گرفته بود به بعد این موضوع فکر میکردم عمیقا دلم میخواست مال من باشه

ادامه دارد

نوشته: شهرام

دکمه بازگشت به بالا