من پرستارم (۳)

…قسمت قبل

سلام به همه خوانندگان سایت شهوانی
خاطره ای که مینویسم داستان نیست و بر اساس واقعیته…من یک پرستارم و سنم حدود ۴۲ و قد ۱۷۸ و وزن ۶۵ و چند سالی هست بیوه شدم و با تک فرزندم زندگی میکنم …
خیلی سکسی هستم و سکس خشن رو خیلی دوست دارم…
چندین رابطه متفاوت رو تست کردم کی یکیشون رو براتون مینویسم ‌…
تو یکی از شبای آخر شهریور ماه بعد از اینکه از سرکار برگشتم و ی استراحتی کردم پسرمو برای گردش بردم تو سطح شهر و مرکز خرید نزدیک خونمون…
تو حین گشت و تاب زدن دیدم ی آقایی افتاده دنبالمون و بقول معروف نخ میده…تا اینکه تاب نیاورد و اومد کنارم و گفت میشه چند لحظه وقتتو بگیرم و اومدیم ی کناری شروع کرد به حرف زدن…از خودش گفت و گفت میتونه باهام ی رابطه خوبی داشته باشه و شماره منو گرفت و شماره خودشو داد و رفت…
وقتی برگشتم رفتم یه دوش گرفتم و اومدم استراحت کنم که دیدم پیام داده و شروع کردیم به چت کردن…
چند روزی گذشت خوب باهم دیگه چت کرده بودیم و آشنا شده بودیم و تلفن و تماس داشتیم تا اینکه روز جمعه رسید و من استراحت بودم…تا نزدیک ظهر خواب بودم و بعد ناهار و تا ساعت دو که دیدم پیام داد میتونی امروز بیای پیشم خونم…
منم که تو اوج شهوت بودم و خیلی وقت بود خودمو خالی نکرده بودم با چندتا پیام عشوه آخرش گفتم باشه و ساعت ۴ وعده کردیم و لوکیشن فرستاد‌‌…منم رفتم دوش گرفتن و ترو تمیز کردم خودمو و سر راه پسرمو گذاشتم تو خونه مادرم و رفتم سر قرار…
تا رسیدم بهش زنگ زدم که گفت کدوم در رو کدوم طبقه و بیا بالا…
رفتم بالا و درو برام باز کرد و وارد خونش شدم ی خونه جمع و جور ولی خوشگل و مرتب داشت…نشستم رو مبل و بعد سلام و احوالپرسی گفت برات چایی بریزم و بیام و تو راحت باش و لباساتو در بیار…منم مانتو بازی که داشتم درآوردم و یه بلوز یقه باز که زیرش فقط ی تاپ پوشیده بودم بدون سوتین و یه ساپورت تنگ با ی شورت قرمز توری
نشستم باز رو مبل که چایی آورد و نشست کنارم و شروع به حرف زدن کردیم و چایی خوردیم و یکم گذشت اومد نزدیک من و دستشو دور گردنم گذاشت و منو کشید سمت خودش و لباشو گذاشت رو لبام …وای داغ شدم ی حس خوب اومد تو وجودم…
کلی لب گرفت ازم و گردنمو خورد تا دید من ول شدم گفت بریم رو تخت که گفتم باشه و رفتیم تو اتاق خوابش رو تخت…
دراز کشیدم که اومد کنارم دراز کشید بدون لباس با ی شرت فقط و بلوز و تاپ منو یهو با هم درآورد و افتاد روم و شروع کرد به خوردن لب و گردن و گوش هام …داشتم آه و ناله میکردم دیگه بدجور حشری شده بودم که تازه افتاد به جون ممه هام و رد دستاش رو سینه های سایز ۸۰ سفید من می‌افتاد…
کم کم رفتم تو اوج که رفت سمت کسم و ساپورتم رو درآورد و شورتمم دراورد با دستش یکم کسمو مالید …اولش مردد بود بخوره ولی تا کس سفید و تپل و ناز تمیز منو دید دلش تاب نیاورد افتاد به جون کسم شروع کرد ب خوردن …داشتم دیونه میشدم …اومد نشست رو شکمم کیرشو در آورد از تو شرتش و گذاشت بین ممه هام و یکم بالا پایین کرد و بعدش آوند نزدیک تر و گذاشت دم دهنم و شروع کردم به ساک زدن براش و تو حین خوردن رو زانوهاش می استاد و دهن من می رفت زیر بیضه هاش و سوراخ کونش و منم با ولع تمام لیس میزدم براش …بدجور حشری شده بود و کیف داشت می‌کرد…
بعد خوابید کنارم اشاره کرد من بلند شدم نشستم روش یکم کسمو مالیدم به کیرش و اومدم کسمو گذاشتم رو دهنش شروع کردم بالا پایین کردن…زبونش تا ته میرفت تو کسم و در میومد و من دیگه اوج شهوت بودم که ارضا شدم و بی حال افتادم کنارش …پاشد و اومد پاهامو داد بالا و کیرشو مالید رو کسم و یهو تا ته کرد تو کسم و درآوردم و باز همین کارو چند بار کرد و شروع کرد به تلمبه زدن و سه چهار دقیقه ای خوب تلمبه زد که من داشتم روانی میشدم…بعد گفت برگردم مدل داگی بشم…داگی شدم باز کیرشو کرد تو کسم با انگشت می‌کرد تو سوراخ کونم .منم با دوتا دست لای کونمو باز میکردم و اونم تلمبه میزد که یهو کیرشو درآورد و گذاشت دم سوراخ کونم و آروم کیرشو هلش داد تو کونم…اولش ی دادی زدن و دردم گرفت ولی یکم آروم عقب و جلو کرد و بعد تا دید من آه و ناله میکنم شروع کرد به تلمبه زدن و محکم و محکم می‌کرد تو کونم و منم باز رفتم تو اوج شهوت و نزدیک ارضا شدن بود که گفت داره آبم میاد و هم زمان باهم ارضا شدیم و همه آبشو ریخت تو کونم…داغ داغ شده بود کونم ولی ی حالی داشت که نگو…
یکم کنارم دراز کشید و بهم ور رفت و نوازش کرد و بعد بلند شدم و لباس پوشیدم و اومدم بیرون…
ادامه دارد…

نوشته: ELi_ka

دکمه بازگشت به بالا