نادر و نازنین 126
–
به آرشیوم که نگاه می کنم بیشتر پیامهای تلفنی که از خودم یاد داشت کردم مربوط میشه به بهمن اونم در فاصله بین چهارم تا بیست و پنجم بهمن که روز والنتاین روز عشق یا روز تولد منه . اون به بعدشو خیلی کم یاد داشت کرده دارم ..
-هرروز که می گذره بیشتر از روز قبل ایمانم به تو و عشق تو نسبت به خودم زیاد تر میشه منتها حرص و جوش و لج من از اینه که همسرم عشقم شریکم مادر نیمای من نباید یک پیام بده منو از نگرانی در بیاره ; خیلی دوستت دارم هر قدر بیشتر شکیبایی می کنم بیشتر آب بندی میشم . ترکت نمی کنم .
-نازنینم .منو به گناهی که مرتکب نشدم تنبیه می کنی ; من که اون پیامهای دلواپسی رو برات فرستادم ایمیل هم کردم چرا نباید از عشق خودم خبری داشته باشم ; نازنین تو نیاز منی جون منی قلب منی عشق منی احساس منی زندگی منی نفس منی تو اگه نباشی من نیستم تو همه چیز منی دلم واست تنگه
-نازنینم نادر وفادار هرگز فراموشت نمی کنه . اون با تمام وجود عاشقته .
-نادر منتظر کلام شیرین و عاشقانه توست . نازنینم عزیز دلم ! آرامش من بیا که بی تو دریای زندگی من طوفانیست
-نازنینم ! عمرم ! حالت چطوره ; چرا جواب نمیدی ; دارم می پاشم . من عشقت نیستم ; راضی به نابودی من هستی ; !خودت گفتی که همه چیزمی به من زندگی میدی . خودت گفتی بیا آرومم کن مثل همیشه که بغلم می زدی خدا عادله خدا عاشقه . مثل من و تو چرا صدای عشقت رو نمی شنوی دوستت دارم
-عشق من ! هرکس به اندازه بذری که می کارد درو می کند . اعمال انسان یعنی کاشته های او . حتی اگر یک عملش نیک باشد اعمال دیگرش را توجیه نمی کند . به من بگو من کجای کارم من همچنان ایستاده ام مرد آن است که در کشاکش دهر سنگ زیرین آسیاب باشد . هوا سوز داره برم واسه پرنده ها دون بپاشم
-دنیا خیلی نامرده . تو هر قدر بخوای مرد باشی اون باهات نامردی می کنه . من با تو احساس تنهایی نکردم تو همدمم شدی . چقدر دنیا نامرده . با نا مردایی مثل خودش خوب تا می کنه . من خیلی تنهام . لعنت بر هوای سرد .. لعنت بر دل پر درد .. لعنت بر دنیای نامرد .
-ای شریک غم و شادی من ! مرا ببخش بی تو نشاطی ندارم تا شریک شادی من گردی . بی تو بوی مرگ می دهم می خواهم بر این باور بمانم و بر این باور بمیرم که باورم داشته ای . شاید روزی بیدار شوی که من خفته باشم روزی که احساس کنی دنیا خیلی پست تر از آن است که جسم و روحت را به آن بفروشی .اینم چند تا از اس ام اس های اون روزای من بود .. فایده ای نداشت . انگار اون راهشو انتخاب کرده بود .. می خواست هر طوریشده از من فاصله بگیره .. وقتی به این فکر می کردم که اون با دیگریه و حسشو از یکی دیگه می گیره بیشتر عصبی می شدم و حرص می خوردم و یه حالت عصیان یدا می کردم ..یه نوشته ای رو هم واسش ایمیل کردم که عنوان ایمیلش بود ..محبت نامه (ذخیره های قبل )..به این مضمون :
-نازنینم ! نازنین من ! نفس من ! عشق من ! هستی من ! جون من ! عمر من ! قلب من ! ناز من ! نیاز من ! گل من ! بلبل من ! صدای من ! هوای من ! نوای من ! دین من ! دنیای من ! زندگی من ! و خدایا ! خدای من ! خدای نازنین من ! هیشکی تو این دنیا صدامو نمی شنوه ;
-جان .. جون دلم .. عشقم .. نفسم .. نازم .. عزیزم .. عمرم .. قلبم ..نازنین من .. نازنینم !
-اون بدن تپل و قشنگ و خواستنی و دوست داشتنی تو رو که در آغوش می کشم منو به اوج هوس می رسونه . این عشقه که منو به نهایت هوس می رسونه جسم و روحت .. یعنی عشق وجودت یعنی عشق .. نفست یعنی عشق .. نگاهت یعنی عشق .. کلامت یعنی عشق .. اخمهایت یعنی عشق .. بوسه هایت یعنی عشق نازنین یعنی عشق
-نازنین !
-همسر من ! زن من ! عشق من ! شریک غم و شادی من ! نفس من ! هوس من ! امید من ! همه چیز و همه کس من ! جان من ! عمر من ! ناز من ! طناز من ! ساناز من ! گل من ! بلبل من ! سنبل من ! هستی من ! مستی من ! مایه سر مستی من ! دوستت دارم هیچی نمی تونه ما رو از هم دور کنه ما مال همیم .مال هم
–
-جانمی ..جونمی .. خونمی .. عزیزمی نفسمی .. عشقمی .. هوسمی نیازمی .. قلبمی
-نازنین خوب من ! نادرت همچنان منتظرته . شاید یه روزی به دلیلی عشق نادرو به تصور خودت .. کم رنگ ببینی ولی زندگی بازی ها داره دوباره می رسی به جایی که می بینی عشق نادر وجودتو گرفته .. نبینم اون روز غم نادر از دست رفته رو بخوری بیا که دارم واست جون میدم به هر طرف که بری بازم مال منی نازنین
-دلم یه دنیا گریه می خواد . نه اشک التماس . می خوام فقط منو ببینی . آیا هنوزم به نادرت اهمیت میدی ; دلم می خواد سر بذارم رو شونه هات .. اشکای سینه ها مو من خالی کنم رو سینه هات … بهت بگم امروز نوبت منه .. فردا غم یکی دیگه ..یادت باشه عهد ما با خون بسته شد .. بگو به من دلم چرا شکسته شد ;!
-دوساعت یکسره تو خیابونا قدم می زدم . خیلی سوز داره ..هوا .. نمی تونم دوری از تو رو تحمل کنم . هر روز که می گذره درد من سنگین تر میشه .. زخم عمیق تر میشه دلم تو رو می خواد باور نمی کنم نازنین من این جور راحت به من بی توجه باشه . نازنینی که جسم و روحشو تسلیم و تقدیم من کرد . دوستت دارم
ولی انگار قلب و وجودش ازسنگ شده بود .. شاید سنگ به یادش میومد که چه کرده ولی نازنین اینو به خاطر نداشت وشایدم نمی خواست به یاد بیاره و شاید هم به یادش میومد اما از سنگ خیلی سنگ تر شده بود …. ادامه دارد … نویسنده :ایرانی