نخ دادن دامادمون به زنم

سلام بچه ها من اسمم آرمان تقریبا ۳۲ زنم سارا ۳۰ سال
قد بلند سفید ی کس تپل سایز کرستشم ۹۰. ی کون زیبا ۷ سال ازدواج کردیم تو این چند سال لباس های که میپوشید بیشتر خط سینش نمایان بود این شروع ماجرا برای این که تو فامیل همه حواسا به سارا جان بود اوایل خیلی غیرتی میشدم روش ولی الان جدیدا هر چی میبینم ی جور دیگه زنم نگاه میکنند بیشتر حشری میشم .
همیشه درگیر بودم به زنم تا این که رفتم چند روز مسافرت و دوری از عشقم هر دومونم از دور مست یه سکس خفن بودیم که در نبود من پسر عموم حسام که دامادمونم هست با خواهرم و زنم رفته بودند ویلاشون متوجه مستی زنم میشه انگار به هم نخ میدند و…

من بعد ۲۰ روز برگشتم شهرمون شبش موقع خواب زنم بم ی چشمک ناز زد و گفت بیا با پاستیلم( کسم) بازیکن متوجه شدم روی باسن چپ زن ی تتو برچسب صلیب زده اولش خیلی حال کردم تو عالم حشری در حالی که داشتم روغن ماساژ میریختم اطراف کون قشنگش گفتم خودت که نتونستی بچسبونش نکنه حسام یا کسی اومده نبود منا جبران کنه .که زنم یهو فکر کرد من با حسام هماهنگم گفت اره اصن موندم
تو اون حال حشری غیرتم گذاشتم کنار گفتم جریان چیه زنم گفت نبودی ما با حسام رفتیم باغ اونجا حسام به هر بهانه به سینه هام نگاه میکرد دو سه بارم دست به کونم زد خیلی حال کردم ی حس ترس و هیجان دیگه داشت اونجا حسام بهم گفت من با آرمان هماهنگ گفته در حد لیسیدن بم اجازه داده ولی نذار روتون واشه نمیدونم هرچی شروع کرد از حسام که از بچگی باهم بزرگ شدیم خیلی هم بچه بودیم همدیگه را گاییده بودیم .کل نشونی هاش بم داد که کیر سبزه داره حالت پشماش بم گفت مونده بودم منم خیلی بیشتر داشتم حشری میشدم .گفت تو باغ هوا که تاریک شد من ب بهانه دستشویی حسام ب بهانه وسایل از ماشین بیاره رفتیم بیرون رو تاب نشستیم حسام با خوردن سینه هام ک دو دقیقه هم بیشتر نشد منا حشری کرد .گفت دیگه فرداشم پشیمون شدم حسا گذاشتم بلک لیست بعد این جریان کلا آشفته بودم به سارا چند بار پرسیدم جریان راست بود میگفت من فقط خواستم حشریت کنم گذشت و چند روز بعد با زنم رفتم خونه خواهرم و حسام اونجا رفتیم دیدم حسام اصلا به زنم نگاه نمیکنه و زنم شرم داره گفتم باید ی جریانی باشه شب بعد شام حسام رفت سر کارش شیفت شب منم ب سرم زد لپ تاپ ش از خواهرم گرفتم رفتیم خونه تا بعد خواب زنم بگردم داخلش و بعد کل زیر و رو کردن فایل های مخفی شو. پیدا کردم عکس هایه اول باز کردم دیدم چند تا عکس اول کیر سیاه حسام داخل کس که بعد رد کردن چند تا مطمئن شدم مال ابجیم نیلوفر ک لاغر برعکس حسام سفید تره ی کس لاغر یه جفت ممه ۶۰. وای اولین بار بود داشتم عکس خواهرم را میدیدم کاملن لخت فیلم هایی که داشت کیر سیاه و کلفتش که ۲۰ سانت میشه را کامل تو کون نیلوفر میکرد و نیلوفر داد میزد اروم تر هر جور شده سارا را هماهنگ میکنم ی بارم شده لخت تو حموم ببینی چی میشنیدم حسام از قدیم رو سارای من کراش داشت چند تا فیلم عکس ک رد کردم رسیدم تتو صلیب که رو کون زنم بود وای یعنی سارا جنده شده خودم ب کیرش حسودی کردم رد کردم به یه فیلم گرفته شده بود توسط ی نفر دیگه رسیدم پاهایه سکسی زنم باز بود داش ناله میکرد با خودم گفتم نکنه نیلوفر داره فیلم میگیره تو بحط مونده بودم انگار حسام بیشرف سر کیر کرده بود تو کس زنم اروم داشت میمالوند دوربین اومد بغل ی دست حسام رو سینه سارا بود داشت میمالوند وای دست سبزه رو اون سینه سفید بزرگ زن جندم تو همین لحظه کیرم حسابی بلند شد حسام گفت بیا برات ی نفر اوردم باید براش ساک بزنی منم از کس بکنم مگرنه این فیلم پخش میکنم بیشرف هم داشت زن من را میگایید هم یه نفر دیگه اورده بود ک زنم از بس حشرش بالا زده بود میگفت جرم بدین ب شوهرم نگید ی کیر لاغر سفید از کادر پایین وارد شد گزاشتش روی سینه عشقم تو فیلم ی رژ قرمز زده بود سارا فیلم از دهن به پایین بود کیر میمالوند به ممه هاش سارا هم داشت اه ناله میکرد وای چ صحنه بود تا یهو ابش ریخت رو سینه و صورت زنم ک سارا تو فیلم یهو گفت اسماعیل زنت گاییدم درست شنیدم اسماعیل یعنی ۲تا دامادام با هم داشتند زن منا میگاییدند نمیدونستم هم داشتم حال میکردم هم غیرتی شدم وای وای ی لحظه به خودم اومدم گفتم ای کاش من اونجا بودم از نزدیک میدیدم این صحنه ها را راستش هر چند وقت فیلم نگاه میکنم خیلی حال میکنم جنده شدن زنم میبینم تا حال هرکس ندیده زنش زیر دونفر باش گذشت تا فیلم را نشون سارا دادم مات موند شروع کرد هر جور شده منا راضی کردن بیا این تابو را بشکنیم من میتونم یه برنامه سکسی راه بندازم. که من و تو ابجی نیلوفر و ابجی یاسمن و شوهرانشون یه ویلا استخر دار کرایه کنیم تا تو هم جلوشون زنشون را بگایی تا بی حساب شی راستش بدم نیومد گفتم میریم ویلا استخر دار چه حالی میده سه تا مرد سه تازن با هم لخت ۲۴ ساعت زندگی کنیم . خلاصه زنم که حسابی جنده شده بود گفت من جورش میکنم جلو من با گوشیم زنگ زد به حسام گفت یه برنامه استخر بچینی با زنت و زن اسماعیل بریم ویلا اونجا من از جلو ارمان در میرم ی حال میکنیم حیام شروع کرد گفت قربون اون شاه کست بشم دوباره دلت هوایه دو تاکیر بیا همچی کست جر بدم بعد بخورمش تا شوهرت نشناستت. با این ترفند برنامه را چیدند روز موعود سارا با ابجیم هماهنگ کرده بود یکم راحت تر باشیم رفتیم ویلا سارا که از خونه خواس بیاد بیرون ی شورت صورتی ی لمباده سفید ی دامن و یه تاپ کوچیک تر ک هم سینه هاش و خط سینش بد زده بود بیرون پوشید سوار ماشین شدیم و اصن ی حال شده بودم زنم انقد راحت سکسی اومد بیرون دو سه تا همسایه که ببرون بودند چشم رو کونش بسته بودند رفتیم ویلا بچه ها زودتر رسیده بودند داخل شدم دیدم نیلوفربا شورت و کرست بغل اسماعیل اون یکی دامادم و یاسمن با شلوار لی و بدون کرست که ممه هاش فداش شم داشت برا حسام ساک میزد دو تا خواهر من با شوهراشون داشتن ضرب حال میکردند گفتم ولش کن تا اینجا اومدم نشستیم پا عرق خوردن به هم دیگه لخت مادر زاد دید زدن و حسام که بد مست کرده بود رفت تو استخر گفت همه بریم وقتی ۶ تایی رفتیم تو استخر خیلی حشری شده بودم و مست دوست نداشتم دست به ابجیام بزنم همون لخت شدنشون بهم بیشتر حال میداد تو اب حسام و اسماعیل یک سری داشتند دستمالی میکردند زنما یکسره میونه سینه هاش میمالوندند منم ادای نگهبانا را در میاوردم همه تو اب هم دیگه را بغل کردیم چه حال میداد دستت تکون میدادی به یه کس میخورد یا به یه کیر یا ممه دیدم هر ۵ تاشون زنما میمالونند تا من گفتم هرکی بره تو اطاق بازنش من سارا پاشدیم رفتیم سمت اطاق تا اینکه دیدم سارا یه جوری شد رفیم تو اطاق گفتم حواسم بود دو تا کیر کلفت تر از منا یکسره دید میزدی تا گفت بزار من جنده تو ام بذار اینجا همه با هم حال کنیم تا بریم بغل غریبه داشت راضیم میکرد که هرچارتاشون اومدند تو اطاق منا چار نفری گرفتند گفتند باید نمیومدی حالا که اومدی زنت کس من دراز کشیدم سارا شروع کرد ساک زدن برام که اسماعیل کیرشا از پشت کرد تو کس سارا سارا هم شروع کرد مستانه برا ساک زدن نیلوفر گوشیشا در اورد شروع کرد فیلمبرداری حسام نشست کنارم زن اسماعیل نشست روکیر حسام شروع کرد با من لب گرفتن وای چه شبی بود هممون ارضا شدیم رو ی تخت رو هم سر به سر دراز کشیدیم و صبح شد رفتیم بعد این ماجرا برناممون شد هفته یه بار ولی همیشه سر من کلاه میره جر دادن زنما میبینم و جر خوردنم ابجی هام ولی اینم یه حال دیگسا

نوشته: AnSaraar

دکمه بازگشت به بالا