نقاب انتقام 42
–
سها تو چیکار کردی ;/; من نمی فهمم . اصلا به تو چه ربطی داشت که گوشی رو گرفتی . دختر خاله ام رو من حساب ویژه ای باز کرده . اون از این که بفهمه یه زن اول صبح کنار منه یه نظر بدی نسبت به من پیدا می کنه . به هر دردسری بود اونو از خونه ردش کردم . اولش نمی خواست بره -سهراب این رسمش نیست که به خاطر دختر خاله ای که میگی دوست پسر داره این جوری خیطم کنی و آبروی منو ببری .. حال و روز خودمو نمی فهمیدم دلم می خواست سها رو همونجا می گرفتم و خفه اش می کردم . دیگه همه چی تموم شده بود . من چی می گفتم . خدایا من چی می گفتم . چی می ساختم واسه بهشته . چه دروغی تحویلش می دادم . خدایا .. با سها از خونه اومدم بیرون اون با ماشینش رفت .. به وقت رفتن با بی حیایی هر چه تمام تر یه بوسه کوتاه از لبام بر داشت اونم دم در .. تصمیم داشتم برم سراغ بهشته . دلهره داشت منو می کشت . نمی تونستم شکستو باور کنم . نمی تونستم باور کنم که بهشته رو از دست دادم . میگم سها اومده بود خونه رو مرتب کنه . ولی اگه این هرزه چیزای دیگه ای بهش گفته که به من نگفته باشه .. اگه سها همه حرفایی رو که به بهشته زده بهم نگفته باشه . من چیکار کنم . من چیکار کنم .. خواستم ماشینو از خونه بیارم بیرون که اون طرف خیابون و کنار پیاده رو دیدم یه قیافه آشنایی به درخت تکیه داده .. خدای من بهشته اینجا چیکار می کرد .. در خونه رو که واسه ماشین به دو طرف باز کرده بودم نبستم . به تاخت رفتم اون طرف خیابون . یه لبخند تلخی گوشه لباش نقش بسته بود . می دونستم عصبیه . لباشو می جوید . می دونستم می خواد یه حرفی بزنه و نمی دونه چی بگه . خونسردی خودمو حفظ کردم انگار که اتفاقی نیفتاده . -خانومی چه عجب یه بار هم سعادت داشتیم که این وقتی بهمون سر زدی البته قبلا هم یه بار اومدی .. -ولی خیلی ها هستند که قبل از من میان اینجا و بیشتر از من می مونن . فکر کردی می تونی منو فریب بدی ;/; ماه پشت ابر پنهون نمی مونه . خیلی زود دستت رو شد . -نمی فهمم چی داری میگی . دختر خاله ام اومد اینجا خونه رو مرتب کرد و رفت .. آره دیشب شما دو تا تنها بودین .. اون شده بود منشی تو . من یه زنم سهراب . حرفاش طوری بود که نشون می داد .. گریه امونش نداد .. سرشو انداخت پایین و گفت به خاطر همه چی ازت ممنونم . نفرینت نمی کنم فقط از خدا می خوام اون جوری که تو قلبمو شکستی یکی هم دل تو رو بشکنه . خدا آبروم پیش مردم رفت .. نمی تونم .. فقط دنبالم نیا .. -بهشته باور کن اشتباه می کنی این جوری که تو فکر می کنی نیست . من قلبم خیلی وقته که شکسته . یه خورده که آروم شد گفت سهراب یه چیزی رو این چند روزه خوب فهمیدم این که عشق زیباترین و زشت ترین چیزیه که در این عالم وجود داره فقط چند روز بود که چهره قشنگشو بهم نشون داده بود . ولی یه ماسکی به چهره اش بود . یه نقاب . -بهشته من اونو دوست ندارم . -واسه هوست می خوای ;/; -باور کن بهش دست نزدم . اصلا با هم تماسی نداشتیم . -بس کن سهراب . دیدم که دم در چه بیشرمانه لبتو بوسید و تو هم گذاشتی کارشو بکنه -بهشته واسه یه لحظه سر خود این کارو کرد میذاشتم زیر گوشش ;/; -سهراب فقط دنبالم نیا . نیا که من میندازمت گوشه زندون و رضایت هم نمی دم درت بیارن . برو خدا رو شکر کن که بددهن نیستم . برو سهراب .. فقط کاش حس می کردی حس منو . ولی تو سینه ات به جای قلب , سنگ هم نیست . تو اصلا دل نداری . اگه سنگ هم تو سینه ات بود این کارو باهام نمی کردی . چطور دلت اومد ;/; تو اولین عشقم بودی ;/; من یه دختر بد و بد کاره نبودم . تو می خواستی که این جوری باشم ;/; هی می گفت دنبالم نیا و هی عقده هاشو خالی می کرد . گام به گام با هم رفتیم تا سه راه و بلوار وکیل آباد . یه لحظه بدون این که خداحافظی کنه سوار تاکسی شد و مستقیم رفت .. دردی رو در سینه ام احساس می کردم . من قلب بهشته رو شکسته بودم . نمی خواستم این طور بشه . درسته که نا خواسته بود ولی اون حق داشت . نفس عمل من زشت بود این کار من زشت بود . من اونو از دست داده بودم .. گیج شده بودم . نمی دونستم دارم چیکار می کنم . پیامهای عجیب و غریب براش می فرستادم . مثلا می خواستم دلمو خوش کنم به این که اون طرز فکرش در مورد من عوض شه .. پیام فرستادم بهشته ازت می خوام که باهام ازدواج کنی . می خوام که زنم شی .. بهشته من خلاف نکردم . من بهت احتیاج دارم . بهشته تنهام نذار من بدون تو می میرم . من دوستت دارم . باور کن عشق من نسبت به تو پاکه . هوس نیست . بهشته خواهش می کنم . من می میرم . من بدون تو می میرم . من خودمو می کشم .. موبایلش خاموش بود . سرم داشت گیج می رفت . حالم بد شده بود . جای عمل و قفسه سینه ام درد گرفته بود . همه دلخوشیهامو از دست داده بودم . فرشته خودمو از دست داده بودم . حالا بیشتر از هر وقتی فهمیده بودم که اون چقدر خالصانه دوستم داشته و پولم براش مهم نبوده . … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی