نقشه مرد همسایه برای سکس با من
سلام به دوستان شهوانی پویا هستم 21 ساله از تهران این خاطره ای که میخوام بگم مربوط میشه به چند سال پیش که 16 سالگی رو داشتم تموم میکردم ، سبیل هام تازه میخواست رشد کنه ، صورتم کوچکتر از سنم نشون میداد و خیلی به تیپ و قیافه ام می رسیدم تا تیپم دختر پسند بشه حتی اگه به سوپر مارکت سر کوچه هم میخواستم برم موهامو مرتب میکردم و لباس مرتب و شلوار جین تنگ و… که به چشم دخترها بیام غافل از اینکه خب وقتی اینجوری توی این سن به خودم میرسم ، به چشم بچه بازها و کون کن ها هم میام دیگه … خلاصه بین همسایه ها یه مرد تقریبا 40 ساله ای بود بنام آقا یوسف که قیافه اش به عقب مونده ها میخورد یه خونه قدیمی یه طبقه داشت که خونه های کناریش هر دو به تازگی تخریب شده بود تا چند طبقه بسازند . یه روز عصر که داشتم میومدم خونه دیدم همون آقا یوسف جلوی خونه ما داره با پدرم صحبت میکنه وقتی رسیدم اون از پدرم خداحافظی کرد و رفت پدرم جوری که خنده اش گرفته بود به من گفت زن و بچه آقا یوسف برای سه روز رفتند شهرستان و میگه من شبها از تنهایی میترسم اگه میشه پسرتون این سه شب رو بیاد خونه ما بخوابه تا منم بدون ترس بتونم بخوابم … منم خنده ام گرفت و گفتم دکی مرد گنده از چی میترسه ؟؟؟ پدرم گفت عیب نداره دیگه همسایه است ببین چقدر میترسه از تنهایی که با این هیکل آمده و ترسش رو عنوان میکنه خلاصه شام خوردیم و تقریبا 11 شب بود که رفتم خونه آقا یوسف تا بقول خودش از تنهایی نترسه وقتی رسیدم چای و میوه آورد و سیگار تعارف کرد و گفت ببخشید دیگه منم اینجوریم که از تنهایی میترسم و ترس هم زن و مرد یا بزرگ و کوچک نداره منم خنده ام گرفته بود ولی به روی خودم نیاوردم و الکی حرفهاشو تایید کردم بعد کمی از خاطرات جوانیش گفت و بالاخره زمان خواب رسید . لباس راحتی با خودم برده بودم تا رفت که میوه و لیوان چای و … ببره توی آشپزخونه منم لباسمو عوض کردم . امد توی همون هال لحاف و تشک با فاصله کم پهن کرد و یه چراغ خواب روشن کرد و برقارو خاموش کرد و خوابیدیم ، تازه خوابم برده بود که یهو حس کردم یکی داره با کونم بازی میکنه ترسیدم یهو برگشتم و توی همون نور کم چراغ خواب دیدم آقا یوسف لخته لخت شده و میگه جووون هرکی که دوست داری بذار باهات حال کنم ، بخدا به کسی چیزی نمیگم حالم خیلی بده یهو یه تکون به خودم دادم و ازش فاصله گرفتم اما با همون قیافه اش که به عقب مونده ها می خورد افتاد به التماس و گفت خیلی حالم بده اصلا قول بهت میدم توش نکنم و یهو پرید مچ دستمو گرفت و بازم با حالت خواهش و تمنا گفت فقط از روی شلوارت بیفتم روت و بدون مکث یهو منو دمر خوابوند بر خلاف قیافه اش که انگار خیلی شل و وله در عمل خیلی سریع عمل می کرد و افتاد روم و تند و تند منو میبوسید و کیرشو از روی لباسم بهم چسبونده بود و تلاش من برای در رفتن از زیرش بی فایده بود . تند و تند منو میبوسید و بدنمو لمس میکرد و کیرشو به کونم فشار میداد و نفس نفس زنان قربون صدقه ام میرفت ، وقتی دیدم نمیشه از زیرش در برم و شاید هم کمی تحریک شده بودم کمی خودمو شل کردم انگار یکی از درون بهم میگفت حالا صبر کن ببینیم چی میشه خلاصه وقتی دید من یه کم کوتاه امدم و تلاشم کم شده اونم بیشتر ماچم میکرد و یواش دستشو برد توی شورتم و کیرمو گرفت مالوند منم بیشتر خوشم امد بعد یهو نیم خیز شد و سریع شورت و شلوارمو کشید پایین و کیرشو گذاشت لای کونم دقیقا داغی کیرشو لای کونم حس کردم بیشتر خودشو بهم میچسبوند و لباسهامو از تنم درآورد منم دیگه الکی وانمود میکردم که یعنی میخوام از زیرش در برم اما راستش بدم نمیومد و انگار اونم فهمیده بود و کلا لختم کرد و کیرشو لای کونم بالا و پایین میکرد کمی بعدش دستشو دراز کرد و وازلینی رو که از قبل آورده بود و کنار تشکش گذاشته بود رو برداشت و نیم خیز شد و وازلین رو با انگشتش فرو کرد بهم گفتم تو قول دادی که توش نکنی ، گفت حالا سخت نگیر بزار سرشو فرو کنم اگه اذیت شدی درش میارم همینجور که این حرفها رو میزد با انگشتش وازلینو بهم فرو میکرد و راستش منم خوشم میومد بعد کیر خودشو چرب کرد و دوباره کیرشو لا پام گذاشت و وقتی کیرشو لای کونم بالا و پایین میکشید دست چربشو برد زیرم و دوباره با کیرم بازی میکرد جوری دستشو تنگ و گشاد میکرد که انگار کیرم به یه سوراخ فرو میره و در میاد ناقلا خیلی وارد بود توی هر مرحله جوری باهام حال میکرد تا منم لذت میبردم توی حال خودم بودم که یهو سرشو فرو کرد بهم واااااای سوختم انگار آتیش گرفتم جیغ زدم گفت جووووووون چه حاااااالی کردم گفتم درش بیاااار که با یه فشار بقیه اش رو هم فرو کرد بهم اشکم داشت در میومد گفت یه نفس عمیق بکشی دردش از بین میره منم که از طرفی از دستش عصبانی بودم و از طرفی از دردش میسوختم و از طرفی یه لذت جدید رو تجربه میکردم کاری نتونستم بکنم چون وزنش سنگین بود و واقعا هم مسلط بود بهم چند بار یواش کیرشو تو کونم عقب جلو کرد و کم کم دردش از بین رفت و بجاش لذت رو حس میکردم . آروم آروم کل درد از بین رفت و بجاش از گاییدنش خوشم میومد تقریبا شاید نزدیک به پنج دقیقه منو گایید که یهو آبم امد لذت هر دو تامون زد بالا و بعد چند لحظه دوباره شروع کرد به تلمبه زدن بعد گفت برگرد به پشت بخواب و پاهاتو بیار بالا بیفتم روی شکمت منم گوش دادم و همون مدلی خوابیدم و پاهامو آوردم بالا و امد وسط پاهام کیرشو میزون کرد روی سوراخم و آروم آروم کیرشو بهم فرو کرد و سینه هامو میخورد و انگار من یه زن هستم زیرش بعد شروع کرد به تلمبه زدن چند دقیقه بعد آبش اومد و ریخت روی شکمم واقعا برام تجربه شیرینی بود درسته که خودم از فاعل بودن لذت میبرم اما این تجربه هم به اندازه گاییدن دیگران بهم حال داد.
ممنون از شما
نوشته: پویا