هرکی به هرکی 111

پریسا دیگه خودشو به آب و آتیش زده بود تا  هم خودشو به ارگاسم برسونه و هم این که نشون بده هنوز یه زن داداش خوب و فداکار و  اکشن برای برادر زاده جوان و کس و کون دوست خودشه .. بیچاره راست می گفت از همه بیشتر واسم گذشت و فداکاری کرده بود و منم نسبت به اون بی خیال تر از بقیه نشون می دادم شاید به این خاطر که اونو دختر مردم می دونستم . در هر حال دستامو رسونده گذاشته بودم دو طرف کونش و اونو به دو طرف بازش کردم و یه انگشتمو هم کردم توی سوراخ کونش تا دستام بیکار نباشن .. اون طرف مامان و آرمیلا به جای این که به رستم توجهی داشته باشن سر گرم لز با خودشون بودند . فرنوش و مهرزاد هم معلوم نبود چه جوری توی کس و کون آهو خالی کرده بودند که هنوزم داشت از سوراخاش آب کیر چکه می کرد . پریسا از اونجایی که لباشو به لبام چسبونده چشاشو بسته بود متوجه نشد که من از پهلو دارم این صحنه ها رو می بینم . راستش یه خورده بی خیال تر از قبل شده بودم ولی کمی حرص می خوردم . بیشتر راجع به آهو این جوری بودم . -آریا عزیزم حواست کجاست .. فقط به من فکر کن . به زن داداش کون تپل و کس تنگت .. کس بقیه چی داره که کس من نداره . یواش یواش داری کاری می کنی که منم حسودی کنم . -زن داداش بگو من چیکار کنم -همون کاری که با غریبه ها می کنی با من آشنا بکن .. روشو کرد اون طرف و هر کاری کردم ببوسمش دیگه نذاشت .. -حالا قهر نکن پریسا می دونی که چقدر دوستت دارم . هنوز یادم نرفته .. یه زن داداش گل که بیشتر ندارم .. یه خورده خسته ام . حالا لباتو بهم نمی دی  ;/; من تشنه مه .. معلوم نبود این مامان الیای من  چه جوری گوششو تیز کرده بود که از اون فاصله فریاد زد آریا منتشو نکش من خودم الان میام ماچت می کنم .. از اول هم به این آرین گفتم حواست باشه زن افاده ای نگیری .. پریسا به جای این که جواب مامانو بده از ترس این که لبام به شکار یکی دیگه  در نیاد فوری لبشو گذاشت رو لبام .. بسوزه پدر حسادت که کارمو راه انداخت . این بار با همه خستگی و. کمر دردی که داشتم از پایین به بالا با ضرباتی کوبنده پریسا رو به جنب و جوش آورده طوری که حال و روزشو که دیدم فهمیدم که رسیده به مرز ار گاسم .. انگشتمو همین جور داخل کونش داشتم . قصد داشتم در مر حله بعدی برم رو کونش و با اون کار کنم . کون خوشگل و تپلی داشت که نسبت به دفعه اولی که گاییده بودمش و نسبت به همین چند روز پیش رشد طولی و عرضی و ارتفاعی بسیار هوس انگیزی داشت . مخصوصا از نظر ارتفاع و بر جستگی که واقعا دلمو برده بود .. پریسا لباشو  از رو لبام کند و با هوسی که نشون می داد یه تلنگری لازم داره تا آبشو خالی کنه مدام ناله می کرد -آریااااا آریااااا همین جوری .. با کونم بازی کن .. -آخخخخخخ که می میرم برای اون کونت . اگه بدونی که دلم واسه دیدن و کردنش لک زده .. جووووووون .. می خوامش .. چی ساختی پریسا -معلومه بی وفا که این قدر خبرشو می گیری ;/; -اگه بگیرم بهم میدی ;/; -تو بخواه هر وقت ندادم اون وقت بگو .. -آریا چقدر دارم حال می کنم .. همین جور داره ازم می ریزه .. فقط سکوت خیلی بهم حال میده .. صدای نفسهای تند و چشای بسته و مشتهای گره کرده اش نشون می داد که رفته به اون آخرای هوس و داغی . منم که درسامو فوت آب بوده همونجا با چند تا ضربه تر تیبشو دادم .. وقتی به این فکر می کردم که تا چند لحظه دیگه پشتش قرار می گیرم و فرو می کنم توی کونش از هیجان داشتم یه جوری می شدم . واسه همین بود که آب کیرمن با شدت  زیادی توی کس ناز پریسا فوران کرد و پس از یه ارگاسم باحال هم به من و هم به زن داداش خوشگلم چسبید . تا رفتم خودمو آماده کنم که برم پشت پریسا قرار بگیرم و در یه حالت تقریبا سگی اونو از کون بکنم مهردادو دیدم که کیر به دست از اون سمت اومده این طرف و کیرشو به طرف سوراخ کون پریسا هدف گرفت . با کمال پررویی آب کیر بر گشتی منو هم به طرف و داخل سوراخ کون زن داداش می مالید تا اونو نرمش کنه و کیرشو یکنه توش .. -یعنی چه این کون مال من بود من می خواستم بکنم -آریا زشته بده بذار کارشو بکنه -یعنی چه من کلی صبر کردم .. -خوشم میاد این جوری حسودی می کنی . حقته آریا نخوری می خورن .. -به جای این که از من دفاع بکنی از اون دفاع می کنی . فوری خودمو از زیر کشیدم بیرون و به زور جلوی خودمو گرفتم که نذارم زیر گوشش . تمام فک و فامیلای منو گاییده بود و حالا با کمال پررویی می خواست  کون پریسا رو هم از چنگ من بیرون بیاره .. من باید این کونو سیر سیر نگاش می کردم و می کردمش تا اشتهام واسه فردا باز شه . -مهرزاد خان لطفا تشریف ببرین جای من . این قسمتو من قبلا رزرو کردم .. یه نگاهی به پریسا انداختم که دوزاریش افتاد -راست میگه مهرزاد خان  شما بفرما اون زیر با کس حال کن و آریا جون با کونم مشغول شه … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

دکمه بازگشت به بالا