هرکی به هرکی 27
–
هرلحظه چشای زینا خمار تر از لحظه قبل می شد -آریا جووووون کوسسسسسم داره از تنم جدا میشه بکن . واییییی طوری شده بود که دو تا از خوشگلای حاضر تو جمع اومدن و دستاشوداشتن تا زیاد به خودش حرکت نده . یکی دونفر دیگه هم اومدن و شروع کردن به دست کشیدن به کمر من وکیرم که هر وقت از کوس زینا بیرون میومد . حس کردم که دیگه توانی برای ادامه ندارم که یه معجزه ای شد و زینا جان با یه فریادی اعلام کرد که کارش تموم شده و منم با یه حرکت سریع آبمو تو ناز ترین کوس مجلس خالی کردم . بازم هر وقت باشه باید هوای این مادر رو داشت . خیلی کیف می کرد . مامان الیا به هرچی کیر دور و برش بود دست می مالید و می گفت این کیرا برن سماق بمکن .. کیر پسرم حرف نداره . زینا تخته سنگو ار گاسمش کرده -الیا جون این قدر کری نخون بازم گیر ما میفتی ها .. اگه قراره کیرهای ما برن سماق بمکن پس کوس تو میشه سماق دیگه … تا رفتم از پیش زینا بلند شم و یه استراحتی بکنم دیدم سه چهار تا از زنای حریص به من حمله ور شدن . ظاهرا با من کنار اومده بودند که به نوبت با من و کیرم حال کنند . زن عمو دوباره می خواست خودشو بهم بچسبونه که زن دایی اومد جلو و گفت تو برو کنار به حق خودت قانع باش تو که صبح به صورت انفرادی باهاش حال کردی . دیگه کمر واسم نمونده بود . مامان الیا اومد بالا سرم و با زار و خواهش ار بقیه می خواست که بهم فشار نیارن . اون نگرانم شده بود کف تالار دراز کشیده بودم . هنوز جمعیت زیادی دور و برم بودند . دیگه اکثریت بیحال شده بودند و فقط بازار ماچ و بوسه و انگولک کردن داغ بود . زندایی رو من سوار شده بود و چه جور کونشو به طرف بالا و پایین حرکت می داد -اینم از خوش شانسی ما هرچند کیرت شل شده ولی همون کیر شل شده تو از همه کیر های اینجا بهتره . بیچاره الیا جون نمی دونست چه جوری بهم کمک کنه . داداش آرین رو صداش زد . نفهمیدم چی گفت . فقط احساس سر درد شدیدی می کردم وکف دستمو رو پیشونی می کشیدم . آرمیلا با خشم بهم نگاه می کرد . هرزنی که از کنارش رد می شد می گفت داداش معرکه ای داری خوش به حالت .. یکی می گفت من جات بودم خانجمن سکسی کیر تو کس یه زیر آبی باهاش می رفتم یه زن دیگه می گفت کاش آریا داداش من بود .. آرمیلا فقط با خشم بهم نگاه می کرد و نمی دونم چی تو کله اش می گذشت . یه لحظه دیدم که زندایی ماهرخ و من کله به کله شدیم . ضربه شدیدی به بینی من وارد کرد که دچار خونریزی خفیفی شدم . آرین یک ضرب و با فشار طوری از پشت فرو کرده بود تو کون ماهرخ جون که اون به طرف جلو خم شد و خورد به کله ام . ظاهرا مامان بهش گفته بود که فرو کنه تو کون زن دایی تا یه خورده مشغول ترش کنه و زهر ضربه هاشو بگیره -آههههه کونم درد گرفت بذارین با آریا حال کنم . در همین لحظه یه زن گردن کلفت دیگه که نمی شناختم کیه اومد جلو . آرین کیرشو از کون ماهرخ بیرون کشید و زنه هم کمر ماهرخ رو گرفت و اونو از رو من بلند کرد -بسه دیگه الان داره وقت تموم میشه و تو هنوز از جات بلند نشدی ;/; باید به اونایی که پشت صفن برسه دیگه .. یه تبرکی بگیر و برو تا ماه دیگه ببینیم چی میشه .. دوتایی افتادند دعوا ویکی دیگه از این فرصت استفاده کرد و رو کیرم نشست . خون زیادی از بینی ام رفته سرم به شدت گیج می رفت ومامان هم با دستمال کاغذی که هر لحظه از خون قرمز می شد بالا سرم وایستاده بود . هرکاری می کردند دیگه آبم نمیومد . نفر سوم که دعوای دو نفر قبلی رو دیده بود از جاش بلند شد و جاشو داد به نفر چهارم . هنوزخیلی ها تو صف بودند . مامان الیا لباشو مماس با لبام کرده بود و بهم می گفت دلبندم عزیزم پسر گلم صبر داشته باش همه چی درست میشه . یکی دو تا از این ناله داشتند که بد موقعی خودشونو به من چسبوندند وقتی که دیگه آبی برام نمونده . هرکدوم که خودشونو از رو من می کندند فکر می کردم آخریه ولی یکی دیگه سریع جاشو می گرفت . چند نفر آخر که هرکدوم سه دقیقه تایم گذاشته بودند . من شده بودم یه جنده مرد . یکی از اونا قبل از این که با کون و کوسش رو کیرم بشینه گاز محکمی از انتهای رونم بر داشت که دادم رفت آسمون . فکر کنم خواست زرنگی کنه و علامت بذاره برای دفعه بعدی که حق انتخاب اولیه با اونا باشه .. ولی فکر نکنم لکش این قدر دوام می کرد .. خواهرم با حرص و عصبانیت به صحنه نگاه می کرد -آرمیلا تو نمی خوای بیایی و یه تستی از داداشت بگیری ;/; -همون که پریوش جونت ازت گرفت بست بود . تازه این همه هوا خواه داری کافیه دیگه -تو بیا یه فوق العاده هم بهت تشویقی میدم . هرچی باشه خواهری گفتن برادری گفتن .. این حرفا رو که بهش می زدم صورتش از حرص داشت سرخ می شد . درمونده اش کرده بودم . جیگرش داشت می سوخت . آخرشم نفهمیدم حرف حسابش چیه . می دونستم یه نقشه ای واسم داره و به این نون و ماستها دست از سرم ور نمی داره . آخه این همه فامیل دارن از این نعمت و خوان روزی که کوس و کون و کیر همه روش پهنه بهره مند میشن . تازه شوهر آرمیلا فرنوش خان هم تو مجلسه و انواع و اقسام کوسها رو می کنه . این آبجی کله خر و کله خراب ما چرا به ما گیر میده من که هنوز چیزی نفهمیدم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
language=javascript> function noRightClick() { if (event.button==) { alert(“! حق کپي کردن نداري “) } } document.onmousedown=noRightClick