هرکی به هرکی 84

وقتی بر گشتم دیدم اون چهار تا همونجا دور از بقیه هستند و آرمیلا و بابا به همون صورت دست از سکس با هم کشیده و در کنار همند . آرمیلا دلخور از منه و بابا هم یاد گذشته ها و کاری که در حق خواهر ناتنی مامان یا همون خاله آذر کرده غمگینه . مامان و داداش آرین هم که سخت با هم مشغول بودند .. قبل از این که آرمیلا بخواد با متلک گوییهاش عصبی ام کنه من پیشدستی کرده و به خواهرم تو پیدم .. -آرمیلا تو چت شده اون دفعه هم قوانین این جا رو رعایت نمی کردی حالا هم همین طور . تو اصلا می دونی موضوع خاله و بابا چی بوده ;/; -خب بابا خاله رو دوست داشته و خاله ولش کرده .. -کی این حرفو بهت زده ;/; مامان گفته ;/; مامان رو دستش بلند شده مامان به حرف اومد و گفت -بس کون آریا بذار آب خوش از گلومون و کیر جوش از کوسمون بره پایین . بذار کیف این چند تا کیری که از صبح تا حالا خوردم تو وجودم و زیر کوس و دندونام بمونه . الان گذشته هر چی بوده گذشته بس کنین دیگه ..-آرمیلا می شنوی ;/; اگه حق بامامان بود تا حالا پدر خاله رو در آورده بود . متاسفم ازت که با بزرگتر از خودت این طور حرف می زنی .. همین حرف واسه آرمیلا کافی بود که بغضش بترکه . -داداش تو چرا با بزرگتر از خودت این طور حرف می زنی ;/;منو به خاله می فروشی ;/; هرچی باشه من خواهرتم . بعدا که چشامون تو چشای هم میفته . حالا تو اینجا رنگ و وارنگ از همه رنگ دیدی  خواهرتو فراموش کردی . یادت رفت اون دفعه چه جوری داشتی واسه همین کوس خودتو می کشتی ;/; داداش این رسمش نیست -خواهر این دلیل نمیشه که من حق رو زیر پا بذارم و خلاف مقررات رفتار کنم -خواهش می کنم تو یکی دیگه واسم از حق و عدالت نگو . از مقررات نگو .. زبونمو باز نکن . نذار بگم .. دستشو کشیده و بردمش به یه سمت دیگه -آرمیلا اصلا نمیشه بهت اعتماد کرد وقتی کینه ای میشی می خوای زمین و زمانو بهم بریزی . یادت رفت چه جوری از دوست داشتن داداشت صحبت می کردی ;/; حالا این طور باهام در می افتی .. خودشو انداخت تو بغل من و در حالی که زار زار گریه می کرد گفت داداش من کی تهدیدت کردم ;/; کی خواستم تو رو اذیت کنم ;/; تو از صبح تا حالا اصلا بهم توجهی نداری . مدام می خوای بقیه رو بزرگش کنی و خواهرتو کوچیک .. -آرمیلا قرارمون چی بود ;/; مگه ما  دیشب با هم سکس نکرده بودیم و قرار نذاشته بودیم که وقتی اومدیم این جا سر فرصت اگه تونستیم باهم باشیم ;/; -آره ولی تو و آهو .. اول صبحی با هم بودین . تو پیش اون منو کوچیک کردی .. تو امروز خیلی اذیتم  کردی -عزیز دلم باور کن اگه هر کاری کردم قصدم اذیتت نبوده .. باور کن . تو که می دونی من چقدر دوستت دارم . عاشقتم . اگه بعد ها زن هم بگیرم بازم تو رو بیشتر دوست دارم . .. حدس می زدم جمله بعدیش چی باشه -منو از آهو هم بیشتر دوست داری ;/; -آره آرمیلا .. حتی بیشتر از اون -پس چرا زود رفتی سراغش .. -عزیز من . دیدی که  خیلی تصادفی به هم رسیدیم تازه این مجلس و محفل واسه اینه که خود خواهی و کینه رو از خودمون دور کنیم . اما تو همش به دنبال تصفیه حسابهای شخصی هستی . -آریا این قدر حرصم نده حالا بس می کنی یا نه ;/; -بگو من چیکار کنم تا خواهرم ازم راضی باشه  -دوست دارم باهام همون کاری رو بکنی که با آهو کردی . اونم جلو چشای اون . -برو بگرد ببین می تونی آهو رو پیدا کنی هر وقت پیداش کردی باهات میام و میریم کنارش سکس می کنیم . عجب گیری افتاده بودم . انگار اینجا محیطی شده بود واسه خط و نشون کشیدن برای همدیگه . آرمیلا رفت دنبال آهو بگرده .. در همین لحظه مادر بزرگ پری رو دیدم که چه جوری دستپاچه  داره از این سو به اون سو می دوه .. -چی شده پری جون -دستم به دامنت آریا .. یه نفر غش کرده -ببینم زنه یا مرد;/; -نه اون زنه … سن بالا هم هست . -کیه ;/; -از اون دختر عمو ها زاده های بابا بزرگته .. داشتم با خودم فکر می کردم که اگه همه فک و فامیلا بخوان بیان شاید دو هزار نفر هم بیشتر شن . احتمالا خبر ندارن . یا از این محیط دورن و خودشون یه جورایی سرشونو گرم می کنن . رفتم سر اون غش کردهه .. -پری جون موضوع چیه .. ببینم کسی دیده چه خبره ;/; اون کیر کلفت خورده ;/; همه اظهار بی اطلاعی می کردند .یه عده به متلک می گفتند نه چون کیر کلفت نخورده این جوری شده .  یه دور اونو بر گردوندم .. تا ببینم نکنه همچین کردن تو سوراخ کونش که جر خورده  غش کرده باشه . کونشو از دو طرف باز کرده و یه نگاهی به سوراخ کون و یه نگاه هم به کوسش انداختم .. -همه چی مرتبه یه خورده قوی هیکل بود ولی نه به اندازه منصوره . سینه های درشت و کون بر جسته ای داشت . یکی از زنا اومد جلو و گفت -آقا آریا اون بیکار داشت نگاهمون می کرد که یهو افتاد غش کرد .. پری جون داشت خودشو می کشت .. -بیچاره شدم .. -پری جون  اون که سکس نمی کرده بگیم زیر کیر مرده .. تازه هر کی میاد اینجا اول امضا میده که اگه حین عمل از بین رفت مقصر خودشه مثل عمل جراحی بیمارستان که از مریض و اگه قیم و کفیل هم داشته باشه از اونا  امضا گرفته میشه .. یه بار دیگه اونو بر گردوندم و این بار بر گشت سر جای اولش . -نفس می کشه .. کیرمو مالیدم به دهنش و دیدم لبش تکون می خوره .. همون کیرو گذاشتم جلو دماغش دیدم چه جور عین فرفره داره نفس می کشه و کیرمنو بو می کنه .. یعنی چه این از فیلمش بوده ;/; تازه از کجا می دونسته که من به عنوان امدادگر مجلس میام سراغش ;/; … ادامه دارد . . نویسنده .. ایرانی

دکمه بازگشت به بالا