هرکی به هرکی 92

آرمیلا به طرز وسوسه انگیزی داشت عربی می رقصید و از هرچی عرب هم عرب تر شده بود . طوری باسن و سینه هاشو می لرزوند که با این که صبح تا حالا چهار پنج نفرو گاییده بودم بازم به وسوسه افتادم . وقتی می دیدم مردای دیگه روبروش نشسته و کیرشونو شق کردند و دارن باهم سر این موضوع که کدومشون پس از تموم شدن رقص زودتر بره خواهرمو بکنه داشت لجم می گرفت . حتی شوهر خواهرم فرنوش هم به دیدن رقص و حرکات تحریک آمیز زنش شق کرده بود و اونجا وایساده و منتظر بود . این دیگه نمی دونم چه حرصی داشت . شاید می خواست پیش بقیه فخر بفروشه بگه اینی که مثل جنده ها داره می رقصه زن منه و به خودش اولویت بده . نمی دونم چرا با این که آرمیلا را به وقت صبح زیر کیر بقیه دیده بودم تا این حد حساس نشده بودم که حالا این حساسیت رو پیدا کرده بودم . همه می گفتند احسنت احسن .. منم خودمو جلوتر رسونده و با کیر شق کرده به خواهرم نگاه می کردم . البته بر نامه های تفریحی دیگه ای هم گوشه کنارا بر قرار بود . یه گوشه ای پریسا داشت استریپ تیز می کرد و وقتی که کارش تموم شد یکی از پشت اومد و بغلش زد و کیرشو بهش می مالید و پریسا با قمبل کردن و نشون دادن سوراخ کوسش از پشت اشاره می زد به اون گردن کلفته که کیرشو تو کوس فرو کنه .. چه صحنه های باحالی .. این قسمت از خونه مادربزرگ شده بود شبیه دیسکو یا محترمانه تر بگم جنده خونه .. البته جنده خونه که همه جاش بود .. ولی خب از حق نگذریم جنده خونه غلط کنه این جوری باشه .. توی جنده خونه وقتی که جنده داره کوس میده معمولا این قدر عمومی نمی کنه .. بگذریم . وقتی رقص آرمیلا تموم شد یهو دیدم که مردا طوری اونو محاصره اش کردند که اون وسط محو شد . انگار جنگ راه افتاده بود . ضربات کیر یکی پس از دیگری بر پیکره آرمیلا فرود میومد .. . من به فکر خودم بودم که امشب چه جوری باید این کوس رو بکنم . .نمی دونم چرا یهو در این لحظه این جوری شده بودم . شاید انتظارشو نداشتم که چهار پنج نفری بیفتن سر خواهرم . یهو آهو اومد نزدیک من و گفت پسرعمو می بینی خواهر پر مدعاتو عین جنده های درجه یک افتاده زیر کیر چهار پنج نفر داره دست و پا می زنه .. ظاهرا اونم خیلی به آرمیلا حسادت می کرد -آهو جون اونا  چند نفری افتادن سرش بیچاره چیکار کنه .. -حالا تو از خواهرت دفاع می کنی –عزیزم عشق من هم اون شوهر داره هم تو که خودت خوب می دونی در این مجالس باید کینه ها و حسادت رو از خودمون دور کنیم . -ببین آریا شما مردا خیلی خود خواهین همش دلتون میخواد حاکم مطلق زنا باشین . چند تا زنو بکنین با همه رابطه داشته باشین اما اون زنایی که شما باهاشونین فقط با شما باشن .. معلوم نبود در میون این همه سر و صدا و شلوغی و صدای آهنگ و ضربات کیر آرمیلا صدای ما رو از کجا شنید -داداش داداش بیا کمک بیا کمک من به زور این زیر م . نمی تونم بیام بالا . انگار گاییدن خواهرم رقابتی شده بود . از اون ریش ریش های عربی دیگه رو تنش خبری نبود . بد جوری بهش حمله کرده دیگه کاملا بر هنه شده بود . مادر بزرگ اومد به کمک من .. بچه ها چه خبرتونه .. قرار نبود که بعد از بر نامه های هنری یهو بیفتین سر هنر مندان .. اینجا قانون داره .. آرمیلا خودشو انداخت تو بغل من و گفت داداش باور کن نمی خواستم این جوری بشه اونا خودشون با پررویی اومدند . کیرم به تن خواهر گلم چسبیده بود . وقتی اون مردا رو دیده بودم یه حسادت خاصی بهم دست داده بود که دلم می خواست فقط کیر خودمو توی کوس آرمیلا ببینم . هرچند تا شب و بعد از شام و این که یه زوج با هم باشند چند ساعتی باقی بود ولی من و اون دوست نداشتیم از هم جدا شیم . هردومون از این وضعیت خسته شده بودیم . دلمون می خواست بریم یه گوشه ای و با هم راز و نیاز کنیم . بیرون از تالار و حیاط کمی سرد بود . مادر بزرگ ما رو دید .. -ببینم دوتا کفتر عاشق دارن به هم چی میگن .-پری جون می دونم خلاف مقرراته ولی من و آرمیلا می خواهیم یه خورده درددل کنیم .. یه نگاهی به کیر شق شده و کوس ورم کرده آرمیلا انداخت و گفت درددل کنین ;/; کیر منو تو دستش گرفت و اونو به کوس آرمیلا مالوند و گفت حتما این دو تیکه هم میخوان با هم درددل کنن. آرمیلا خطاب به مادربزرگ گفت پری جون حالا این قدر گیر ندین واسه علاقه زیادیه که هوس ما گل کرده .. -عزیزم در اتاق من و پدر بزرگ بازه .. برین توش از داخل قفلش کنین و اگه هم کسی متوجه شد بگین سر خود این کارو کردین . دوتایی مون مادربزرگو بوسیدیم و تشکر کردیم . پری خطاب بهم گفت آریا من یه تشکر مخصوص می خوام . دهنشو باز کرد و اولش نفهمیدم چی میگه ولی یهو دوزاریم افتاد . کیرمو کردم تو دهنش و گفتم پری جون تو چقدر باحالی . لباتو که بوسیدم اینم کیرمنه که داره دهنتو می بوسه . کیرمو از دهنش بیرون کشیده و من و آرمیلا رفتیم پی کارمون …. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

دکمه بازگشت به بالا