هرکی به هرکی 94
–
داداش داداش ..حال اومدم . تازه حس می کنم که از اومدن به این مهمونی کیف کرده لذت می برم . هربار که کیرت میره تو کوسم فکر می کنم که اولین باره که گذاشتی تو کوسم . واسم همون هیجانو لذتو داره -حالا خواهر خوشگله من این قدر دیگه خالی بندی نکن -حالا بهم میگی دروغگو ;/; -آرمیلا عزیزم . منم همین حسو نسبت به تو دارم -اول من گفتم تو ازم یاد گرفتی و داری حرفمو بهم پس میدی ;/; -دلیل نمیشه یه حسی رو که تو نسبت بهم داری من نسبت به تو نداشته باشم . درحالی که دندوناشو بهم می فشرد و بعد لباشو گاز می گرفت گفت بسه دیگه آریا داداش چقدر حرف می زنی . حواست به کاری که می کنی باشه -من دارم چیکار می کنم عزیزم . -دوست داری از اون حرفا بزنم ;/; حرفای سکسی که نشون بده از حال کردن با تو چقدر خوشم میاد ;/; تو که نیازی به شنیدنش نداری از صبخ تا حالا .. دستمو گذاشتم جلو لبهای آرمیلا و بهش گفتم اگه دلت میخواد کیرمو از کوست بکشم بیرون ادامه بده .. تو که بهتر از همه می دونی من چقدر با اشتها و هوس تو رو میگام و باهات حال می کنم . -می خوام دیگه امشب خودتو نشون بدی بترکونی به همه ثابت کنی که من و تو بهترین هستیم و تو بیشتر از همه با من در این مجلس حال کرده و هیشکی مثل من به تو لذت نداده حتی آهو .. -ببینم چی تو کله اته . -چرا همش فکرای منفی می کنی .. اگه دلت می خواد ساکت شم منو ببوس . اول بهم بگو دوستم داری بعد منو ببوس .. -دوستت دارم .. دوستت دارم عزیزم . لبای بالا و پایینشو بین دو لبام قرار داده و اونا رو روی هم سر می دادم و بعد لبا رو منطبق با لباش کرده و زبونمو میذاشتم تو دهنش .. اون بهم گفت که همیشه تازگی کیرمو حس می کنه . منم تازگی کوسشو احساس می کردم . کوسی که کیر منو از داغ هم داغ تر کرده بود و هر لحظه احتمال داشت آبم تو کوسش خالی شه -عزیزم آرمیلای من .. بعد از شام من و تو تا صبح مال همیم . هر کی می تونه از یکی دو ساعت دیگه زوجشو انتخاب کنه و اگه به توافق نرسن باید یکی رو انتخاب کنن . -داداش فرق این بر نامه شبانه با روزانه در چیه ;/; -فرقش در اینه که اگه در بر نامه روزانه دو نفر که دارن با هم سکس می کنند یکی دیگه بیاد وسطشون و بخواد انگولک کنه و خودی نشون بده طرف حق اعتراض نداره حالا اگه خواست می تونه حال نده و بی توجهی کنه ولی نباید اعتراض کنه که شخص سومی اومد وسط کار اما در بر نامه شبانه دو نفر که خودشونو وقف هم کردند با توافق هم کسی نمی تونه وسطشون قرار بگیره مگر این که با توافق اون دو نفر باشه .. حالا میخوان سکس ضربدری کنن . بیست نفر بریزن به جون هم یا هر کار دیگه ای . مادر بزرگ واسه این کار تالار و چند قسمت از محوطه های وسیع دیگه زیر بنای خونه رو مثل پشه بندهای قدیم و نوعی حالت چادر نشینی از هم جدا کرده بود که به اصطلاح هر کدوم از اونا حکم یه حجله رو داشت و هر زوجی می رفتند به یکی از این حجله ها . یه بر نامه محشری می شد . –داداش من دلم می خواد همین جا با تو بر نامه اجرا کنم و کسی مزاحم من و تو نشه . دوست دارم فقط مال تو باشم زیر کیر تو . تا صبح گل بگیم و گل بشنویم . -ای شیطون بلا واسه من می کنی یا واسه خودت ;/;-من دلم نمی خواد تو خسته شی داداش . -آرمیلا فکر نمی کنی حالا که قراره شبو با هم باشیم یه خورده نسبت به هم احساس تشنگی بیشتری کنیم بهتر باشه ;/; -من حالا هم تشنه ام اون موقع هم همین طور می خوام منو ارگاسمم کنی . بهم حال بدی . خسته شدم صبح تا حالا از بس بهم وعده سر خرمن دادی . نگو خسته ای . واسه همه وقت داری حال داری حالا که به من رسیدی خسته و داغونی ;/; -کی گفت آرمیلا . -دوست داری دوباره باهات قهر کنم و بشم همون آرمیلای اخموی گذشته ;/; -نه خواهر گلم من آرمیلای حشری رو که عاشق داداش آریاش باشه بیشتر دوست دارم . -پس ادامه بده .. تا قبل از شام نتونی ارضام کنی بهت اجازه نمیدم از این اتاق بری بیرون . خیلی شل گرفتم اون وقت هرکاری که دلت می خواد انجام میدی . و منو به حال خودم ول می کنی صورتشو غرق بوسه کرده و دو تا دستاشو گذاشته بودم رو کشاله های جفت رون پاش و اونا رو به دو طرف باز کرده تا با لذت بیشتری کیرمو توی کوس آبجی آرمیلا فرو کرده بکشمش بیرون . -داداش داداش همین مدلی بزن .. همینه داداش خوب و حرف گوش کن من همینه .. -آرمیلا یواشتر .. نمی خوام کسی بفهمه که ما در این اتاق هستیم -داداش این قدر سخت نگیر الان هر کوسی واسه خودش یه کیر داره . هیشکی بیکار نبود اینجا فالگوش وایسه که ببینه چه خبره . تازه چه می دونن ما اینجاییم .-لازم نیست بدونن سر و صدای ما رو می شنون . -اوخخخخخخ آریا آریا کف دو تا دستتو رو پاهام بمال این جوری هوسمو هم بیشتر می کنی زود باش . بمال آروم دستتو بکش روش خواهش می کنم . ولم نکن . داغ ترم کن . یه بار فقط یه بار چقدر صبح تا حالا منتظرت بودم . منتظر این لحظه بودم . منتظرش بودم -منتظر کی ;/; -بگو منتظر چی ;/; -منتظر لحظه هایی گه آب کوسم خالی شه . منتظر آب کوسسسم که تو با کیرت حالا اونو آوردیش سر مرز … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی